نگاهي به جايگاه زن در اسلام
پنج شنبه 21 آذر 1392 12:03 AM
نگاهي به جايگاه زن در اسلام
طليعه سخن
ترديدي نيست كه زنان، در طول تاريخ از موقعيت مطلوب و شان بالايي برخوردار نبوده و غالبا مورد بي مهري و ظلم و ستم واقع مي شدند، اما با رشد روز افزون آگاهي هاي بشر و پيشرفت سريع علوم انساني و اجتماعي، اين پرسش مطرح شد كه جايگاه واقعي زنان در جامعه و خانواده كدام است و چگونه مي توان حقوق از دست رفته زنان را استيفا كرد. در اين راستا به يقين مي توان گفت كه اديان الهي بويژه دين خاتم، بيش از همه به احياي شخصيت والاي زن همت گماشته اند و خداوند متعال بهترين راه را براي سعادت و رستگاري بشر اعم از زن و مرد فراروي آنان گشوده است. معارف و الگوهاي حيات بخش اسلام اگر چه در مسير احياي شخصيت و جايگاه زنان تاثيرات زيادي داشته و دارد، ولي بسياري از حقايق در پس ابرهاي جهل و خرافه پنهان مانده و جامعه زنان هنوز نتوانسته اند آن چنان كه بايد از ميوه هاي شيرين فرهنگ ديني بهره مند گردند. از طرف ديگر فرهنگ غرب با تسلط بر امكانات مادي و مراكز ارتباطي و اطلاعاتي سعي در تحميل الگوي ناقص خويش بر ملت هاي جهان دارد. آنان كه هنوز از سودمندي دستاوردهاي خويش مطمئن نيستند و از درون دچار چالش هاي عميق و فراگير شده اند، به تهاجم فرهنگي بر عليه كشورهاي ديگر دست زده اند. از اين رو ضروري است در دوراني كه به «جاهليت مدرن » موسوم گشته، با معرفي دقيق شخصيت و جايگاه زن گامي مهم در جهت پيشبرد اهداف عالي اسلام برداريم.
برگ هاي سياه تاريخ
فرهنگ هاي منحط و آداب و رسوم غلط در جوامع بشري انواع ظلم و جور و سختي را بر زنان تحميل كرده و آنان را به استثمار كشيده است. اكنون نمونه هايي از اشكال مختلف ستم بر زنان در كشورهاي گوناگون مطرح مي شود:
يونان: يونانيان زن را زاده شيطان مي دانستند و او را در هيچ كاري مداخله نمي دادند و فقط براي ارضاء غريزه جنسي و خدمت گذاري، از او استفاده مي كردند. در يونان زن به آساني مورد معامله و واگذاري به بيگانه قرار مي گرفت.
روم: هر چند رومي ها در قوانين و حقوق،پيشرفت زيادي داشته اند، اما عقيده آن ها درباره زن اين بوده است كه او را به علت دارانبودن روح انساني،براي حشر در روز قيامت لايق نمي دانسته اند. در نظر روميان زن مظهر شيطان و انواع ارواح موذيه بود، از اين جهت در خنديدن و سخن گفتن از او جلوگيري مي كردند و اكثرا دهان او را جز در موارد خوردن مي بستند. در روم زنان هميشه تحت كفالت بودند و احتياج به قيم داشتند و پس از مرگ مانند اشياء به ارث برده مي شدند.
چين: اگر دختري متولد مي شد، خويشان و نزديكان با نهايت تاسف و ترحم به پدر و كسان نزديك طفل تسليت مي گفتند. دختران را زنده مي كشتند يا به صحرا مي افكندند و يا به برده فروشان مي دادند. چينيان خيال مي كردند خداوند خالق پسران است و شيطان خالق دختران، لذا در نظر آنان پسران با بركت بودند و دختران طوق لعنت. قرباني دوشيزگان براي خدايان در چين مرسوم بوده است (1) .
جاهليت عرب: زن در ميان عرب هاي جاهلي وضعيت نامناسبي داشته، با فجيع ترين وضع زندگي مي كرده و مانند كالايي خريد و فروش مي شده و از هر گونه حقوق اجتماعي و فردي حتي حق ارث محروم بوده است. آنان زن را در شمار حيوانات قرار داده و او را جزء لوازم و اثاث زندگي مي شمردند. غالبا از بيم قحطي و يا از ترس آلودگي، دختران خود را در روز اول تولد سر مي بريدند و يا از بالاي كوه بلند به دره عميقي پرتاب مي كردند و گاهي در ميان آب غرق مي كردند (2) .
همچنين زنده به گور كردن دختران مرسوم بوده است. به عنوان نمونه وقتي از قيس بن عاصم سؤال شد كه تا كنون چند نفر از دخترانت را زنده به گور كرده اي، پاسخ داد: دوازده يا سيزده دختر (3) . به همين منظور آياتي چند از قران كريم در مزمت و نكوهش آنان بيان شده است، از جمله: «قد خسر الذين قتلوا اولادهم سفها بغير علم » (4) ; «البته آنان كه فرزندان خود را به سفاهت و ناداني كشتند زيانكارند.» و «وكذلك زين لكثير من المشركين قتل اولادهم شركاؤهم » (5) ; «و همچنين در نظر بسياري از مشركان، [عمل ظالمانه ]كشتن فرزندانشان را بت هاي ايشان نيكو جلوه داد.»
جايگاه واقعي زن در اسلام
الف) تكامل زن
يكي از عالي ترين برنامه هاي اسلام كه اين دين را سرآمد تمام اديان قرار داده است، از بين بردن تمام بي عدالتي نسبت به زن بوده است. اسلام بنيان برتري طلبي هاي قومي، نژادي، جنسي و مالي را ويران نمود و تمام انسان ها از مرد و زن، غني و فقير، عرب و عجم، سياه و سفيد، و زشت و زيبا را در يك صف قرار داد.
اين دين آسماني تنها ملاك برتري را تقوا و ارزش هاي معنوي و فضائل اخلاقي دانسته است. خداوند متعال مي فرمايد: «يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثي وجعلناكم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اكرمكم عند الله اتقاكم » (6) ; «اي مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، گرامي ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.»
از طرف ديگر، هدايت تشريعي، عام و گسترده است و به گروه خاصي اختصاص ندارد و هر كس مي تواند از اين درياي رحمت الهي حظ و بهره اي ببرد و راه تكامل و سعادت خويش را هموار سازد. خداوند متعال مي فرمايد: «انا هديناه السبيل اما شاكرا واما كفورا» (7) ; «ما راه را به او (انسان) نشان داديم، خواه شاكر باشد يا ناسپاس.» پس اختلاف در جنسيت نمي تواند مانعي براي تكامل باشد.
شهيد مطهري رحمه الله پيرامون اين موضوع چنين مي گويد: «اسلام در سير من الخلق الي الحق يعني در حركت و مسافرت به سوي خدا هيچ تفاوتي ميان زن و مرد قائل نيست. (8) »
نمونه هاي تاريخي، گواهي صادق بر اين مدعاست. در طول تاريخ، زنان بسياري بوده اند كه قله هاي ترقي را در نورديده و به عنوان زنان نمونه و الگو معرفي شده اند. «ضرب الله مثلا للذين ءامنوا امرات فرعون اذ قالت رب ابن لي عندك بيتا في الجنة ونجني من فرعون وعمله ونجني من القوم الظالمين ومريم ابنت عمران التي احصنت فرجها» (9) ; «خداوند براي مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است در آن هنگام كه گفت: پروردگارا خانه اي براي من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش. و همچنين مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت.»
همچنين زن مي تواند به مقام و منزلتي برسد كه غضب و رضايت او غضب و رضاي الهي را در پي داشته باشد، چنان كه در حديثي از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله درباره حضرت فاطمه عليها السلام آمده است: «ان الله ليغضب لغضب فاطمة ويرضي لرضاها; همانا خداوند از غضب فاطمه غضبناك و از خشنودي او خشنود مي شود. (10) »
ب) حقوق زن
يكي از مباحث قابل توجه در مورد جايگاه زنان در اسلام، جايگاه حقوقي آنان است. اگر چه اسلام براي زنان در ابعاد فردي و اجتماعي قوانين ويژه اي وضع نموده ولي در برابر، حقوق شايسته اي براي آنان قرار داده كه موجب تعالي شخصيت آن ها است. خداوند حكيم مي فرمايد: «ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف » (11) ; «و براي زنان همانند وظايفي كه بر دوش آن هاست [حقوق] شايسته اي قرار داده شده است.» در اين مقال به ذكر نمونه هايي از اقداماتي كه اسلام براي احياء و استيفاي حقوق زنان انجام داده است مي پردازيم.
1) احياء شخصيت زنان
در طول تاريخ به واسطه برتري جسماني مردان بر زنان، شخصيت و جايگاه زنان به پايين ترين حد تنزل يافته بود، به طوري كه مايه سرافكندگي و طوق لعنت به شمار مي رفتند. به عنوان نمونه قرآن كريم مي فرمايد: «واذا بشر احدهم بالانثي ظل وجهه مسودا وهو كظيم » (12) ; «و هرگاه به يكي از آن ها بشارت دهند كه دختري نصيب تو شده، صورتش [از فرط ناراحتي] سياه مي شود و به شدت خشمگين مي گردد.» اما اسلام با قوانين بي بديل خود و گفتار و رفتار پيامبري كه رحمة للعالمين بود، شخصيت از دست رفته زنان را احيا كرد و او را مايه رحمت و بركت معرفي نمود، چنانكه رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله مي فرمايند: «البنات هن المشفقات المجهزات المباركات (13) ; دخترها مايه رحمت، صلاح زندگي و بركت هستند.»
2) به رسميت شناختن حق مالكيت زنان
قبل از اسلام زنان نه تنها حق مالكيت نداشتند، بلكه همچون كالايي خريد و فروش مي شدند و در كنار اموال ميت به ارث برده مي شدند، حتي در كشورهاي غربي با آن همه هياهوي تبليغاتي و شعار برابري حقوق زن و مرد، تا يك قرن قبل حق مالكيت براي زنان قائل نبودند و بعد از انقلاب صنعتي - آن هم براي تشويق زنان براي حضور در كارخانه ها به عنوان نيروي كار ارزان قيمت - براي آنان حق مالكيت را به رسميت شناختند. ويل دورانت مورخ بزرگ مي نويسد: «نخستين قدم براي آزادي مادران بزرگ ما قانون 1882 م بود. به موجب اين قانون زنان بريتانياي كبير از آن پس از امتياز بي سابقه اي برخوردار مي شدند و آن اين كه پولي را كه به دست مي آوردند حق داشتند براي خود نگه دارند. اين قانون عالي اخلاقي را كارخانه داران مجلس عوام وضع كردند تا بتوانند زنان انگلستان را به كارخانه ها بكشانند. از آن سال تا به امسال سودجويي مقاومت ناپذيري آنان را از بندگي و جان كندن در خانه رهانيده، گرفتار بندگي و جان كندن در مغازه و كارخانه كرده است. (14) »
اما اسلام كه انسان هاي كور دل و شهوت پرست قرن بيستم آن را به محدوديت حقوق زنان متهم مي كنند، از قرن ها قبل حق مالكيت را براي زنان، به رسميت شناخته و به هيچ كس حق تصرف در اموال آنان را نمي دهد. خداوند متعال به صراحت مي فرمايد: «للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنساء نصيب مما اكتسبن » (15) ; «مردان نصيبي از آن چه به دست مي آورند دارند و زنان نيز نصيبي از آنچه به دست مي آورند دارند [و نبايد حقوق هيچ يك پايمال شود].» همچنين براي آنان به انتظار و نياز آن ها در چهار چوب شريعت، حق ارث معين شده است. «وللنساء نصيب مما ترك الوالدان والاقربون » (16) ; «و براي زنان نيز از آن چه پدر و مادر و خويشاوندان [به ارث ]مي گذارند، سهمي است.»
3) تجويز حضور زنان در عرصه هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي
در اسلام به زنان حق دخالت در امور اجتماعي، سياسي و فرهنگي داده شده است، اما مشروط به حفظ عفاف و پاكدامني و حريم انسانيت. اسلام از طرفي با حضور بي قيد و شرط زنان در تمام امور و از بين رفتن حريم هاي اخلاقي مخالفت كرده و از طرف ديگر براي فعاليت هاي ضروري اجتماعي با حفظ عفت مانعي ايجاد نكرده است و راه اعتدال كه سعادت آنان را در پي دارد در پيش روي آنان قرار داده است. به گفته استاد شهيد مطهري رحمه الله: «اسلام در عين اين كه نهايت اهميت را براي پاكي روابط جنسي به عمل آورده، هيچ گونه مانعي براي بروز استعدادهاي انساني زن به وجود نياورده ا ست، بلكه كاري كرده كه اگر اين برنامه ها دور از افراط و تفريط اجرا شود، هم روحيه ها سالم مي ماند، هم روابط خانواده ها صميمي تر و جدي تر مي گردد و هم محيط اجتماع براي فعاليت صحيح مرد و زن آماده تر مي شود. (17) »
با بررسي تاريخ گرانمايه اسلام در مي يابيم كه اسلام هيچ گاه زنان را از حضور در امور فوق منع نكرده، بلكه در برخي مسائل مانند حج آن را واجب شمرده و در بسياري موارد آن را مجاز دانسته است. در كتب تاريخي و روايي موارد زيادي از حضور زنان در عرصه هاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله و بعد از آن در زمان ائمه معصومين: بيان شده كه به نمونه هايي از آن ها اشاره مي نماييم:
1) در زمان رسول الله صلي الله عليه وآله برخي از اصحاب، زنان را از حضور در امور خارج از خانه منع مي كردند، ولي با مخالفت آن حضرت مواجه مي شدند كه مي فرمود: «انه لقد اذن لكن ان تخرجن لحوائجكن (18) ; همانا خداوند به شما زنان اجازه داده است كه براي برطرف كردن حوائج خود از خانه خارج شويد.»
2) در حوادث فتح مكه ذكر شده است كه بعد از فتح مكه به دست سپاه مسلمانان، زنان مكه نزد پيامبرصلي الله عليه وآله مي آمدند و با آن حضرت بيعت مي كردند (19) .
در قرآن كريم به بيعت زنان با پيامبرصلي الله عليه وآله اشاره شده است: «يا ايها النبي اذا جاءك المؤمنات يبايعنك علي ان لا يشركن بالله شيئا ولايسرقن ولايزنين ولايقتلن اولادهن ولاياتين ببهتان يفترينه بين ايديهن وارجلهن ولا يعصينك في معروف فبايعهن » (20) ; «اي پيامبر! هنگامي كه زنان مؤمن براي بيعت، نزد تو آيند كه ديگر هرگز شرك به خدا نياورند و سرقت و زناكاري نكنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و افترا و بهتان ميان دست و پاي خود نبندند و با تو در هيچ امر معروفي [كه به آن ها كني] مخالفت نكنند، با آنان بيعت كن.»
3) در متون اسلامي نقل شده است كه در زمان رسول خداصلي الله عليه وآله زنان، از جمله حضرت فاطمه عليها السلام در تشييع جنازه بعضي از مسلمانان شركت مي كردند و آن حضرت هم آنان را از اين كار منع نمي كردند (21) .
و حضرت زينب عليها السلام (23) و دفاع از حريم ولايت و روشنگري جامعه، از واقعياتي است كه قابل انكار نيست. آن دو بانوي بزرگ اسلام با حضور در اجتماع مردم و مجالس بزرگ در يك حركت و جهاد فرهنگي بر عليه دشمنان اسلام قيام نمودند و به دفاع از حق پرداختند.
4) اعطاي حق تعليم و تربيت
يكي از وظايف خطير پيامبران الهي تعليم و تربيت است. «هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة » (24) ; «او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده، رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن ها مي خواند و آن ها را تزكيه مي كند و به آنان كتاب و حكمت مي آموزد.»
هدف اسلام اين است كه تمام انسان ها در اين امر مهم به پيش روند و به درجات عاليه كمال نائل آيند، از اين رو چنان بستري فراهم نموده كه زن ها نيز همچون مردان به فراگيري دانش و تزكيه نفس بپردازند. اسلام نه تنها فراگيري دانش را براي آنان جائز شمرده، بلكه بر آن ها لازم دانسته است. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله مي فرمايد: «طلب العلم فريضة علي كل مسلم ومسلمة » (25) ; فراگيري علم و دانش بر هر مرد و زن مسلمان لازم و ضروري است.»
اسلام نمي خواهد زنان مسلمان، دوران زندگي خود را با غفلت و بي خبري و به دور از هر گونه ترقي و كمال، سپري كنند.
ج) آزادي زنان
يكي از خواسته هاي فطري و غريزي بشر در تمام دوران تاريخ، آزادي بوده است و هر انسان روشن ضمير دوست دارد كه آزادانه بيانديشد وآزادانه انتخاب كند و به آن چه با تعقل انتخاب كرده آزادانه عمل نمايد. زنان كه حدودا نيمي از جمعيت انساني را تشكيل مي دهند، در قرون متمادي از اين نعمت و موهبت الهي محروم بوده اند و در تمام زمينه هاي فردي و اجتماعي مورد ظلم و جور قرار داشته و در چنگال جبر، محصور بوده اند.
اديان الهي كه از ذات حق سرچشمه مي گيرند، قوانين رهايي بخش انسان ها را بيان داشته اند. دين اسلام نيز كه خاتم اديان و كامل ترين آن هاست برنامه ها و تعاليم ناب خود را در زمينه آزادي انسان ها و از جمله آزادي زنان به بشر عرضه داشته است. اسلام با قوانيني دقيق و نظام مند در مورد زنان با حفظ معيارها و ارزش هاي اخلاقي، آنان را از اسارت و بردگي نجات داده و به سوي جايگاه واقعيشان رهنمون ساخته است. در اسلام مرد و زن در يك صف قرار مي گيرند و با الفاظي همچون «يا ايها الناس » و «يا ايها الذين آمنوا» مورد خطاب واقع مي شوند و با آياتي همچون «ومن عمل صالحا من ذكر او انثي وهو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة » (26) و «كل نفس بما كسبت رهينة » (27) به آنان استقلال در عمل داده مي شود.
البته چون انسان موجودي دو بعدي است - كه يكي بعد حيواني و ديگري بعد روحاني مي باشد - آزادي او نيز در هر دو بعد مطرح است. اسلام با محدود كردن آزادي در بعد جسماني و حيواني، زمينه آزادي در بعد انساني و روحاني و رشد و تكامل اخلاقي را فراهم نموده است، ولي در دنياي امروز مخصوصا از عصر رنسانس تا كنون كه سكولاريزم رفته رفته آثار شوم خود را در پهنه جوامع انساني مي گستراند، دين و به تبع آن بعد روحاني انسان به فراموشي سپرده شده و در تمام آزادي هاي مطرح شده در مورد زنان و غيره، فقط به جنبه جسماني و حيواني او توجه شده است. شهيد مطهري رحمه الله درباره تفاوت بين آزادي در اسلام و آزادي در غرب مي گويد: «دمكراسي در اسلام يعني انسانيت رها شده، حال آن كه اين واژه در قاموس غرب معناي حيوانيت رها شده را متضمن است. (28) »
د)پرهيز از يكسونگري
زن و مرد به طور طبيعي تفاوت هايي با يكديگر دارند و در وجود هر كدام غرايز و تمايلات و استعدادهايي نهفته است كه در وجود ديگري موجود نيست. براي نمونه مرد موجودي سخت كوش و خشن است كه توانايي انجام امور سخت و طاقت فرسا را داراست، ولي زن موجودي لطيف است كه از نظر جسماني تاب و توان آن امور را ندارد.
الكسيس كارل فيزيولوژيست و زيست شناس معروف فرانسوي در اين باره مي گويد: «اختلافي كه بين زن و مرد موجود است تنها مربوط به شكل اندام هاي جنسي آن ها نيست بلكه نتيجه علتي عميق تر است. به علت عدم توجه به اين نكته اصلي و مهم است كه طرفداران نهضت زن فكر مي كنند كه هر دو جنس مي توانند يك قسم تعليم و تربيت يابند و مشاغل و اختيارات و مسؤوليت هاي يكساني به عهده بگيرند. زن در حقيقت در جهات زيادي با مرد متفاوت است. زنان بايد به بسط مواهب طبيعي خود در جهت و مسير سرشت خاص خويش بدون تقليد كوركورانه از مردان بكوشند، وظيفه ايشان در راه تكامل بشريت خيلي بزرگتر از مردهاست و نبايستي آن را سرسري گيرند و رها كنند. (29) »
يكي از دقت ها و ظرافت هاي اسلام، اين است كه بر اساس اين تفاوت ها و به تناسب استعداد هر كدام، قوانين و احكام مخصوص به هر يك از زن و مرد را تشريع نموده و آن قوانين را در يك چارچوب منطقي و عقلاني ارائه نموده است. نظام حقوقي اسلام، نظامي منسجم و هماهنگ است كه با ملاحظه مجموعه شرايط و كليه مصالح فرد و جامعه و بر اساس تمام خواست ها و نيازهاي فطري و غريزي انسان، تنظيم شده است. از اين رو در مواجهه با قوانين اسلام بايد از جزء بيني و يك سو نگري پرهيز شود و به آن ها به صورت مجموعي و كلي نگريسته شود تا جايگاه واقعي هر يك از زن و مرد شناخته شود (30) . در ادامه به بيان دو نمونه از قوانين اسلام در رابطه با زن و مرد مي پردازيم و آن ها را با دو نگاه يك سو نگر و مجموعي بررسي مي كنيم.
1) در اسلام ارث زن نصف ارث مرد است. اگر چه اين حكم به تنهايي معقول به نظر نمي رسد، ولي در كنار اين حكم شرعي، وجوب نفقه بر عهده مردان گذاشته شده است. در يك نگاه مجموعي به اين دو حكم متوجه مي شويم كه زن ها مي توانند آن چه به ارث مي برند را در ملك شخصي خود نگه دارند ولي مردها موظفند از تمام مايملك خود در راه معاش زندگي استفاده كنند، كه در اين صورت به نظر مي رسد در نهايت زنان بهره بيشتري از مردان ببرند (31) .
2) اگر چه قوه تعقل و ادراك در زن و مرد برابر است ولي در زنان به علت وجود احساسات و عواطف زياد غالبا تعقل تحت الشعاع قرار مي گيرد و احساسات و عواطف بر آن غلبه مي كند; به خلاف مردان كه چون از احساسات و عواطف كمتري برخوردارند بيشتر از قوه تعقل استفاده مي كنند، از اين رو اموري همچون قضاوت به عهده مردان گذاشته شده، ولي در عوض نيروي عظيم و موهبت الهي عواطف در زنان در مسير صحيح خود به كار گرفته مي شود و موجب تحكيم نظام خانواده و تربيت فرزندان صالح مي شود. در اين صورت زنان همچون مردان از اركان زندگي به شمار مي روند و زينت بخش زندگي هستند. «هن لباس لكم وانتم لباس لهن » (32) ; «آن ها زينت و پوشش شما هستند و شما زينت و پوشش آن ها.»
محصول نگرش اسلامي و غربي به حقوق زنان
اگر مبنا و ماخذ قانونگذاري وحي الهي باشد، از هر گونه خطا و افراط و تفريط مصون است، اما اگر قانون، ساخته فكر بشر باشد، در اكثر اوقات يا راه افراط را مي پيمايد و يا راه تفريط را. در مورد جايگاه و ارزش زن روزگاري راه تفريط در پيش روي انسان ها بود و زنان از حقوق مسلم خود محروم بودند، ولي امروزه كه انسان ها از نظر فكري رشد كرده اند، مركب تيز روي خود را به سرعت بر خلاف جهت گذشته به حركت در آورده و راه افراط را در پيش گرفته اند و به قول معروف براي سوار شدن بر مركب آن چنان خيز برداشته اند كه از طرف ديگر مركب به زمين خورده اند.
غرب مي خواست حقوق از دست رفته زن را به او برگرداند، ولي با آزادي هاي بي قيد و شرط و غير انساني، او را از رسيدن به تكامل و انسانيت باز داشت. آن ها مي خواستند زن را از بردگي نجات دهند، ولي او را به بردگي مدرن كشانيده اند. اما اسلام راه ميانه و اعتدال را فرا روي انسان ها قرار مي دهد كه پيمودن آن موجب سعادت و موفقيت در دنيا و آخرت مي شود.
كارشناسان غربي آمارهايي تهيه كرده اند كه نشان مي دهد امروزه ساختار و نظام اخلاقي در آن جوامع با مشكلات متعددي ست به گريبان است. آمار بالاي طلاق، هم جنس بازي، زندگي زوجين در چارچوب هاي خارج از دايره ازدواج، بي بند و باري فرزندان و سطح بالاي حاملگي دختران نوجوان، همه و همه از توابع و پيامدهاي الگوي ناتمام و ناصواب غرب در برابري حقوق زن و مرد و آزادي بي قيد و شرط زنان در عرصه هاي مختلف است كه علاوه بر از هم گسيختگي و متلاشي شدن نظام خانواده در آن جوامع، باعث شيوع و گسترش فسادهاي اخلاقي و از بين رفتن هنجارهاي انساني شده است. در ادامه به ذكر برخي از آمارهاي منتشر شده در اين باره مي پردازيم.
در يك نظر سنجي در آمريكا، نيمي از جوانان با روابط جنسي افراد متاهل با ديگران مخالفتي نداشته اند (33) .
در نروژ، دانمارك و سوئد از هر ده زوج موجود، سه تا چهار زوج زندگي مشترك خارج از دايره ازدواج دارند، البته اين ميزان در كشورهاي كاتوليك كه مذهب نقش بيشتري دارد كم تر است. در كشورهاي غربي طي چند دهه اخير تعداد نوزادان نامشروع به شدت افزايش يافته و در بعضي از آن كشورها از مرز 50% گذشته است. بنابر آمارهاي منتشر شده از طرف سازمان ملل متحد در سال 1991 آمريكا بالاترين ميزان طلاق را داشته است (34) .
البته اين نكته قابل ذكر است كه متاسفانه بعضي از كشورهاي اسلامي به علت تطبيق قوانين كشورهاي غربي در سيستم هاي حكومتي خود و كنار گذاشتن بعضي از احكام اسلام، دچار چالش هاي اخلاقي زيادي شده اند. همچنين برخي از مسلمانان با تقليد كور كورانه و الگوپذيري از فرهنگ غرب در گرداب ابتذال و بي بند و باري گرفتار شده اند و هر چقدر اين تقليد غير عقلاني بيشتر شود، شيوع و گسترش اين ناهنجاري هاي اخلاقي در جوامع اسلامي نيز بيشتر خواهد شد. پس احكام و قوانين اسلام به خودي خود هيچ عيب و نقصي ندارد، بلكه تمام مشكلات به خاطر عدم اجراي اين قوانين است.
اسلام به ذات خود ندارد عيبي هر عيب كه هست از مسلماني ماست
1) زن از ديدگاه اسلام، علي رباني خلخالي، نشر حجت، ص 21، 22 و 25.
2) فروغ ابديت، جعفر سبحاني، دفتر تبليغات اسلامي، ج 1، ص 48.
3) اسد الغابة، ابن اثير، مكتبة الاسلاميه، ج 4، ص 220.
4) انعام/140.
5) انعام/137.
6) حجرات/13.
7) انسان/3.
8) مجموعه آثار، شهيد مطهري، ج 19، ص 133، نظام حقوق زن در اسلام.
9) تحريم/11 و 12.
10) بحار الانوار، علامه مجلسي، دار احياء التراث العربي، ج 43، ص 19; ميزان الاعتدال، ذهبي، دارالفكر، ج 1، ص 535.
11) بقره/228.
12) نحل/58.
13) كنز العمال، متقي هندي، مؤسسة الرسالة، ج 16، ص 454، ح 45399.
14) لذات فلسفه، ويل دورانت، ترجمه عباس زرياب، نشر انديشه، ص 158.
15) نساء/32.
16) نساء/7.
17) مجموعه آثار، همان، ص 542.
18) صحيح بخاري، دار احياء التراث العربي، ج 7، ص 49.
19) الكامل في التاريخ، ابن اثير، دارصادر، ج 2، ص 252، حوادث سال شسشم هجري، فتح مكه.
20) ممتحنه/12.
21) وسايل الشيعة، شيخ حر عاملي، آل البيت، ج 2، ص 51.
22) الاحتجاج، طبرسي، اسوه، ج 1، ص 286.
23) اللهوف، سيد بن طاووس، حوادث بعد از عاشورا.
24) جمعه/2.
25) امالي شيخ طوسي، مجلس 17، ح 40، ص 486.
26) غافر/40 «و هر كس كه عمل نيكي انجام دهد و حال آن كه مؤمن است، خواه مرد باشد يا زن، داخل بهشت مي شود.»
27) مدثر/38 «هر انساني در گرو عمل خويش است.»
28) مرتضي مطهري، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 104.
29) انسان موجودي ناشناخته، الكسيس كارل، ترجمه دكتر پرويز دبيري، ص 100.
30) در آمدي بر نظام شخصيت زن در اسلام، زيبايي نژاد و سبحاني، دفتر مطالعات و تحقيقات زنان، ص 50.
31) الميزان، همان، ذيل آيه 34 سوره نساء.
32) بقره/187.
33) تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي، رونالد اينگلهارت، ترجمه مريم وتر، ص 500.
34) سيماي زن در جهان، ايالات متحده آمريكا، جليل روشن دل و رافيك قلي پور، ص 35 - 37.
یا صاحب الزمان علیه السلام