0

آرمان‌شهر در اندیشه یهود 1

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:آرمان‌شهر در اندیشه یهود 1
سه شنبه 19 آذر 1392  12:21 PM

4-1. غایت حکومت

هر نظام سیاسی و حکومتی که تشکیل می‌شود، برای رسیدن به هدف و غایتی تأسیس شده است. طبیعی است تمام گروه‌‌های اجتماعی، دارای هدف‌‌های مشخصی هستند که طبق آن، سازمان یافته‌اند. کارایی هر سازمان نیز باید طبق مقدار موفقیت آن، در به دست آوردن هدف‌های تعیین شده، ارزیابی شود.

اعتقاد عموم یهودیان این است که ظهور ماشیح و فعالیت‌های او، همگی در جهت بهبود وضع جهان و تأمین سعادت بشری است و انسان، در جهانی که خداوند، آن را در نهایت کمال خلق کرده است، رو به آینده‌ای دارد که ظهور منجی موعود درآن، نشانه برقراری عدالت الهی است.این اعتقاد، در همة متون مذهبی یهودیان استمرار می‌یابد و افزون بر آن، اندیشة نجات یافتن و انتظار برای منجی موعود که خواهد آمد و نظامی منطبق بر قوانین الهی و آسمانی برقرار خواهد کرد، از بخش‌های اعتقادی ادیان توحیدی است.

حکومت آرمانی، برای یهودیان، صلح جهانی وعصر عدالت و پارسایی را وعده می‌دهد؛ عصری که در آن، همه انسان‌ها خواهند دانست که خدا یکی و نام او یکی است و قومی که خدا برای ابلاغ رسالت خود به جهانیان برگزیده، خواهد توانست مسؤولیت خویش را در اصلاح معنویات جهان انجام دهد. همچنین یهودیان در کنار کاهنان و انبیاء شاهد گسترش گونه‌ای از پاکی و قداست باشند که تحقق آن در شرایط کنونی، ممکن نیست؛ به دیگر سخن، آن زمان، امکان ادامه یک زندگی مقدس و مطابق با اراده الهی فراهم می‌شود.

البته هدف مهم دیگری نیز مطرح می‌شود که همان وحدت میان اقوام پراکنده و متفرق بنی‌اسرائیل است؛ به گونه‌ای که اورشلیم مرکز جهان و افتخار همه نسل‌ها شده و همه امت‌ها به سوی آن آمده، در مقابلش کرنش خواهند کرد وحقایق سترگ مورد قبول بنی‌اسرائیل را خواهند پذیرفت. براین اساس، همه حوادث به احیای پادشاهی مسیحا و اتحاد مسالمت‌آمیز حکومت تجزیه شدة فلسطین و شکوه از دست رفتة سلطنت داوود علیه السلام  می‌انجامد.

بر اساس آنچه که از آموزه‌‌های دین یهود می‌توان فهمید، نجات قوم برگزیده، از اهداف عمدة حکومت آرمانی یهود است، تا بعد از تمام مصیبت‌ها و گرفتاری‌هایی که برای این قوم در طول تاریخ ایجاد شد، همه یهودیان، دوباره از دورترین نقاط جهان به سرزمین خود فلسطین باز گشته وحکومت مطلوب توسط قوم یهود بر پا شود.

آرمان مسیحایی، این وعده را به یهودیان داده است که یهود یک قدرت جهانی در فلسطین تأسیس خواهد کرد؛ زیرا در نظر آن‌ها آرمان مسیحایی، فراتر از آزادی یهودیان و تشکیل یک دولت یهودی مستقل بوده و اهداف بلندی را برای بشریت و تکامل نژاد بشری در نظر گرفته است؛ ولی در عین حال، در یک زمینه یهودی و با مفهومی کاملاً یهودی باقی خواهد ماند. [17]

2. ساختار قدرت

در دومین بخش از این پژوهش، امور مربوط به ساختار قدرت و آنچه در ترکیب قدرت حکومت موثر است، مورد نظر قرار می‌گیرد؛ این‌که حاکم یا حاکمان چه کسانی هستند؟ مردم چگونه عمل می‌کنند و قدرت، چگونه توزیع می‌شود؟ از مسائل مهمی است که در این مبحث باید مورد توجه قرار گیرد.

1-2. حاکم یا رهبر

در دوره‌‌های پس از سقوط اخلاقی و سپس سیاسی پادشاهی اسرائیل، آرزوها متوجه شاخه یا جوانه‌ای از داوود بود. انبیا وعده می‌دادند که با وجود آن‌که اوضاع کنونی اسرائیلی‌ها نابسامان است، در آینده پادشاهی از نسل داوود ظهور خواهد کرد و ما را از ظلم و فساد پادشاهی یا شر دشمنان، نجات خواهد داد.

اشعیا وعده می‌دهد که آن پادشاه مطلوب«برتخت پادشاهی داوود خواهد نشست و بر سرزمین او تا ابد سلطنت خواهد کرد». ارمیا نیز آرزویش را از قول خداوند، چنین بیان می‌کند:روزی فرا خواهد رسید که من، شخص عادلی را از نسل داوود به پادشاهی منصوب کنم که با حکمت و عدالت، حکومت می‌کند….[18]

این معنای خاص، ناشی از این اعتقاد یهود است که نجات نهایی اسرائیل، در عین این‌که ساخته و پرداخته خداوند است، بر عهدة سلاله‌ای از خاندان سلطنتی داوود بوده و به وسیلة او تحقق خواهد یافت. مهم‌ترین مژده مسیحایی در این‌باره را می‌توان در کتاب اشعیای نبی دید که با توصیف خود از کودکی به نام عمانوئیل سخن گفته است:

نهالی از تنه یسی ]= پدر داوود[ بیرون آمده، شاخه‌ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت؛ یعنی روح حکمت وفهم، روح مشورت و قوت و روح معرفت وترس از خداوند. خوشی، در ترس از خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود داوری نخواهد کرد و بر وفق سمع گوش‌های خویش تنبیه نخواهد نمود.[19]

در دین یهود، این نجات‌بخش نهایی (ماشیح)[20] به معنای مسح و تدهین‌شده یا مسیح رهایی بخش نام دارد که به عبری «ماشیاح»، به آرامی «مشیحا» و به یونانی «کریست» تلفظ می‌شود. مشح یعنی پاک کردن با روغن مقدس( بر اساس یک سنت، پیامبران در حضور جمع اندکی، روغن بر سر آنان می‌مالیدند، تا نشانة موقعیت جدید آن‌ها و نیز علامت آن باشد که روح الهی در آن‌ها حلول کرده است. بدین شیوه، نوعی قداست برایشان پدید می‌آمد).ماشیح، ابتدا لقب پادشاهان بنی‌اسرائیل بوده است؛ ولی بعدها این مفهوم، گسترش یافته و در نهایت به همة پادشاهان و پیامبران قوم و در واقع هرکس از جانب خدا مأمور انجام کار خاصی بود، اطلاق می‌شد.

حال، آنچه امروزه به نام ماشیح مطرح می‌شود، همان موعود یهود است؛ کسی که از سوی خداوند، فرستاده شده و قداست خاصی دارد؛ انسانی آسمانی و موجودی معجزه‌گر که خداوند، پیش از خلقت جهان، وی را آفریده و او در آسمان می‌ماند، تا زمان فرستادن وی برسد. به او، پسر انسان نیز می‌گویند؛ زیرا به شکل انسان ظاهر می‌شود؛ هرچند سرشت وی، آمیخته‌ای از خدا و انسان است. وی نقطه اصلی و کامل حلول خدا در انسان است که خواهد آمد، تا مسیر تاریخ یهود، بلکه بشریت را اصلاح کند.[21]

این حاکم آینده، کسی است که نیروها و قابلیت‌‌های فرا‌انسانی و تقریباً همة ویژگی‌ها و توانایی‌هایی که در سنت اسرائیل کهن به پادشاه مطلوب نسبت داده شده است را می‌توان بر او اطلاق کرد:او، واسط میان یهوه و قوم برای رساندن برکت خواهد بود و در مقام پادشاه کاهن، به عدالت و انصاف حکمرانی خواهد کرد.[22]

از طرف دیگر، صفات اخلاقی پادشاه وعدالت و ظلم ستیزی او هم مورد توجه است. او حاکم شگفت انگیز، قهرمان الهی، پدر جاودانی و امیر سلام و سلامتی نامیده خواهد شد که تا ابد، بر اساس عدالت و درستکاری حکومت خواهد کرد و این را یهوه اراده کرده است. عدالت‌ورزی از ویژگی‌‌های عمدة مسیحا و مهم‌ترین ویژگی اخلاقی او است؛ چرا که وظیفه او در پادشاهی آینده، حکم کردن به جای یهوه است.

او، بر اساس عدالت حکم می‌کند و داد ضعیفان را می‌ستاند.[23] او، به رنج و محرومیت یهودیان پایان داده، به صهیون بازخواهد گرداند؛ براساس شریعت شفاهی وکتبی حکم خواهد راند و بهشت را که هزار سال می‌پاید، بنا خواهد کرد. او، رهبری آرمانی است که از سوی یهوه، مأمور اجرای عدالت وبرپایی حکومت است، که نه تنها رهبر قوم یهود، بلکه رهبرهمه اقوام و ملل شده و پس از بازگرداندن یهودیان به اورشلیم، از همان جا بر جهان، حکومت خواهد کرد؛ پس نه تنها موجب رهایی قوم یهود گردیده، بلکه آن‌ها به عنوان قوم مقدس جایگاه خود را باز خواهند یافت.

2-2. مردم در حکومت ماشیح

افرادی که در حکومت آرمانی یهود، جامعه را تشکیل می‌دهند، دارای ویژگی‌های ممتاز و عالی در مقایسه با مردم زمان‌های دیگر هستند؛ ولی نکته قابل توجه این است که هنگام صحبت از مردم آن دوره، قوم یهود، دارای اولویت ویژ‌های است و مسألة محوری‌تر این‌که همة افراد این قوم، به کنعان یا فلسطین هدایت می‌شوند، تا آن‌جا ساکن شوند.

در کتب یهود، به جمع آوری قوم یهود اشاره شده است؛ برای نمونه از قول خداوند آمده است که در جهان آینده، برای جمع‌آوری پراکندگان اسرائیل، من بادی را به جهان خواهم آورد که از هر دو جهت بوزد؛ چنان‌که نوشته است: به شمال خواهم گفت که بده و به جنوب خواهم فرمود که ممانعت مکن؛ پسران مرا از جا‌های دور و دخترانم را از کران‌های زمین بیاور.[24]

در جایی دیگر به قول از حزقیال نبی آمده است:به ایشان بگو که خداوند می‌گوید: «قوم اسرائیل را از میان قوم‌ها جمع می‌کنم و از سراسر دنیا ایشان را به وطن خودشان باز می‌گردانم». … آن‌ها در سرزمینی که پدرانشان زندگی می‌کردند، ساکن می‌شوند؛ یعنی همان سرزمینی که به خدمتگزارم یعقوب دادم … خدمتگزارم، تا به ابد پادشاه آنان خواهد بود و یک شبان برای جمیع ایشان خواهد بود و به احکام من سلوک نموده و فرایض مرا نگه داشته، آن‌ها را به‌جا خواهند آورد. من با ایشان عهد می‌بندم که تا ابد ایشان را در امنیت نگه دارم.

من، آن‌ها را در سرزمینشان مستقر کرده جمعیتشان را زیاد خواهم نمود و خانة مقدس خود را تا به ابد، در میان ایشان قرار خواهم داد و خانة من، میان ایشان خواهد بود و من خدای ایشان و ایشان، قوم من».[25]پس در نظر قوم یهود، با اسکان دوبارة این قو م در کنعان، عزت و احترام این قوم، باز خواهد گشت. آنان، جهان را به سوی خدا هدایت خواهند کرد و میان تاریکی‌ها، باعث روشنایی جهان می‌شوند. همة این‌ها پس از مهاجرت یهود به سوی کنعان است؛ چرا که آن زمان، اورشلیم یا کنعان، در محل مرتفعی در مقایسه با دیگر مناطق قرار خواهد گرفت و مرکز معنوی عالم و مورد توجه همة اقوام خواهد شد:

«‌ای اورشلیم! برخیز و بگذار نور تو بدرخشد؛ زیرا جلال خداوند، بر تو تابان است. تمام قوم‌‌های جهان، در تاریکی فرو خواهند رفت؛ اما نور جلال خداوند، بر تو خواهد تابید و پادشاهان و قوم‌ها، به سوی تو خواهند آمد، تا نور جلال خداوند را که بر تو تابان است، مشاهده کنند … . بیگانگان آمده، دیوار‌های تو را بازسازی خواهند کرد و پادشاهان آن‌ها تو را خدمت خواهند نمود؛ زیرا اگرچه به خشم خود تو را مجازات کردم؛ اما به لطف خویش، بر تو رحم خواهم کرد.[26]»

بنابراین، صهیون مرکز این عدالت فراگیر می‌شود و همة ملت‌ها در خدمت ماشیح قرار می‌گیرند. بر این اساس، صهیون، بر همگان آقایی کرده و دشمنان را در هم خواهد شکست؛[27] پس این، یهودیان هستند که محور حکومت ماشیح قرار می‌گیرند پس از استقرار قوم یهود و پیدا شدن ده قبیلة گم شده بنی‌اسرائیل و برقراری وحدت بین آن‌ها، امت‌های دیگر نیز به آن‌ها می‌پیوندند و این جامعة آرمانی، با محوریت درستکاران و برگزیدگان تشکیل می‌شود. تصویری که نویسنده مزامیر سلیمان از این جامعه ارائه می‌دهد، جامعه‌ای معنوی و آرمانی است:

و او یک قوم مقدس را گرد می‌آورد که به‌واسطة او، به راستی رهنمون می‌شوند. او، قبایل قوم را که توسط خداوند، خدای او تقدیس شده‌اند، داوری خواهد کرد. او، غیر‌درستکاران را دیگر میان ایشان جا نخواهد داد و نیز هیچ شخصی که دارای دانش فاسد است، میان ایشان سکونت نخواهد کرد؛ زیرا او به ایشان خواهد آموخت که همگی پسران خدایشان می‌باشند.[28]در این حکومت، همان‌گونه که در مبحث مشروعیت نیز گفته شد، تعیین حاکم، توسط یهوه صورت گرفته و مردم درانتخاب، نقش اساسی بر عهده ندارند؛ بلکه باید مطیع اوامر این حاکم الهی بوده و از او اطاعت کنند.

بنابراین دربارة جایگاه مردم در این حکومت هم می‌توان گفت: بر اساس آنچه از متون فهمیده می‌شود، مردم، صرفاً تبعیت خواهند کرد و نقش تعیین کننده‌ای ندارند. این حاکم، یک رهبر الهی بوده و نماینده خدا بر روی زمین است؛ به همین دلیل، توسط یهوه انتخاب می‌شود و انتخاب مردم، این‌جا نقشی ندارد؛ چرا‌که انتخاب یهوه، فوق انتخاب مردم است و یهودیان در این جامعه باید بر اساس فرامین این رهبر الهی حرکت کنند، تا به نجات دست یابند.

بنابراین، این جامعه آرمانی با وحدت تمام امت‌ها و البته با محوریت قوم اسرائیل، تشکیل می‌شود و همگی به پرستش خدا پرداخته و صلح و همبستگی میان همة ملت‌ها تحقق می‌یابد. البته قوم یهود، دارای جایگاه خاصی است؛ اما باعث نمی‌شود که دیگر ملت‌ها از روند رهایی دور بمانند.

بدین ترتیب، ملتی که متشکل از یهودیان و دیگر اقوام است، به رهبری مسیحا شکل می‌گیرد و همه نیکان و تمام گناهکاران توبه‌کار یهودی و غیر یهودی که خدای بنی‌اسرائیل را شناخته باشند، به این جامعه راه می‌یابند و جامعه‌ای عاری از بدی وگناه و بر اساس اعتقاد به وجود خدا، شکل می‌گیرد.

پس نیکی و عدالت، تمام ملت‌ها و در رأس همه، قوم یهود را در‌بر خواهد گرفت و دیگر سختی‌ها و مشکلات از بین مردم رخت بر خواهد بست و رفاه و آسایش، جایگزین آن می‌شود. مردم، در آن دوره، تنها کمال وسعادت را دنبال خواهند کرد. صفنیا، آن دوره را این‌گونه تعبیر می‌کند:

اما در میان تو، قومی ذلیل و مسکین باقی خواهم گذاشت و ایشان، بر اسم خداوند توکل خواهند کرد و بقیة اسرائیل، بی‌انصافی نخواهند نمود و دروغ نخواهند گفت و در دهان ایشان، زبان فریبنده یافت نخواهد شد؛ زیرا ایشان، چرا کرده و به آرامی خواهند خوابید و ترساننده‌ای نخواهد بود.[29]

در نهایت، می‌توان فهمید که در حکومت ماشیح، منظور از مردم در وهله اول، قوم یهود است که از همان ابتدا در فلسطین ساکن خواهد شد و معبد و خانه خدا را بر پا کرده و سپس به کمک قوم یهود اصلاح و نجات دیگر ملل صورت می‌گیرد. در این راه، قوم یهود، به آن‌ها کمک می‌کند، تا به حقیقت دست یابند؛ چنان‌که در اشعیا آمده است: ماموریت جهانی مسیح یهودی، نجات ملت یهود و حکومت بر جهان، با توجه به قوانین صهیون است.[30]

3-2. شیوة توزیع قدرت

آنچه در این بخش، مورد توجه قرار می‌گیرد، نحوه توزیع قدرت درجامعه است؛ این‌که آیا قدرت در جامعه آرمانی یهود، متمرکز است یا تفکیک شده؟ در اندیشه یهودی، پادشاه یا منجی موعود، نماینده خدا است؛ لذا می‌توان گفت: مسیحا یا پسرانسان، همچون داور از سوی خدا نصب می‌شود و عامل ومجری او است. او در جایگاه میانجی میان یهوه و قوم او عمل می‌کند وعامل دستورات یهوه خدای اسرائیل میان مردم است؛ در عین این‌که داوری او، جهانی و کیهانی است: و خداوند، ارواح شخص برگزیده را بر روی تخت جلال می‌نشاند و او، همه کار‌های مقدسان را در آسمان داوری می‌کند. کردارشان بایستی در ترازو سنجیده شود.[31]

با قدرتی که این میانجی می‌آورد، دیگر گناه و بی‌عدالتی وجود نخواهد داشت؛ زیرا سرزمین، از علم یهوه پرخواهد شد و وظیفة او در پادشاهی، در واقع حکم کردن به جای یهوه است. حکم کردن در این‌جا، به معنای دفاع از مردم، در برابر تهاجمات، راندن دشمن و حکومت کردن بر سرزمین و درستکاری برای سعادت و رفاه مردم است.[32]

قدرتی که او دارد، یک قدرت مرکزی است که بر سراسر جهان اجرا شده و حکومت می‌کند و منزلتی شبیه منزلت خداوند، به او داده می‌شود؛ در عین این‌که دارای یاوران و کارگزارانی است که او را در حکومتش یاری می‌دهند، یاوران صالحی که از سوی خدا برای یاری او برگزیده شده‌اند. کتاب مزامیر داوود در این باره می‌گوید: در زمان او، صالحان، خواهند شکفت و وفور و سلامتی خواهد بود. مادامی که ماه نیست نشود، او حکمرانی خواهد کرد از دریا و از نهر، تا اقصای جهان. به حضور وی، صحرانشینان گردن خواهند نهاد و دشمنان او، خاک را خواهند لیسید.[33]

در تورات نیز به دنبال تحقق وعدة الهی، صالحان و حکیمان را وارث حقیقی زمین معرفی کرده و آنان را به انقطاع شروران مژده می‌دهد و بر حاکمیت صالحان بر زمین اشاره می‌کند.[34] این امر، به خوبی نشان می‌دهد که مسیحا، برای ادارة جهان، از کمک شماری از یاوران خود برخوردار خواهد شد؛ کسانی که با عنوان صالحان و حکیمان، از آن‌ها یاد شده است.

بنابر آنچه که می‌توان از متون کتب عهد قدیم فهمید؛ مسیحا، پادشاه پیروزی است که روزی با دخالت معجزه‌آسای یهوه، پادشاهی‌اش تأسیس خواهد شد. او، عبد یهوه و ابزار فعال برای تحقق هدف یهوه می‌باشد،[35] که به کمک یاورانش حکومت مقتدر و مرکزی را ایجاد کرده و قدرتش سراسر عالم را می‌گیرد. مردم نیز از روی رغبت، حکومت او را پذیرفته و از او اطاعت می‌کنند.

منابع

[1]. فرهنگ و بینش یهود، چاپ چهارم، تهران: سال اول متوسطه انجمن کلیمیان، 1384ش، ص30.

[2]. همان، چاپ سوم، تهران: سال سوم متوسطه انجمن کلیمیان، 1384ش، ص 45.

[3]. ایمانوئل شوحط، « ماشیح: ناجی جهان»، ماهنامه بینا، سال اول، شماره 4، 1378ش، ص 16.

[4]. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، حسین توفیقی، قم، مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان ومذاهب، 1377ش، ص13.

[5].آبراهام کهن، خدا ـ جهان ـ انسان وماشیح در آموزه‌های یهود، امیر فریدونی گرگانی، نخست، تهران، دانش پژوه، 1382ش، ص257.

[6].اسد الله آژیر، منجی موعود در یهودیت و مسیحیت، قم، مرکز ادیان، 1387ش، ص116و121.

[7]. عهد عتیق، سِفر پیدایش، باب7، بند2.

[8]. منجی موعود در یهود و مسیحیت، ص119.

[9]. همان.

[10]. عهد عتیق، زکریا، باب13، بند9.

[11]. عهد عتیق، سفرخروج، باب13، بند33.

[12]. همان، باب 22، بند31.

[13]. منجی موعود در یهودیت و مسیحیت، ص121.

[14]. عهد عتیق، اشعیاء، باب9، بند6.

[15]. همان، میکا، باب5، بند4.

[16]. همان، اشعیاء، باب9، بند5.

1. جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ص32و172.

[18]. عهد عتیق، ارمیا، باب23، بند5.

[19]. همان، اشعیا، باب11، بند 1 و4.

[20]. Messiah.

[21]. عبدالوهاب المسیری، دائرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ج5، تهران، مطالعات پژوهش‌های خاورمیانه، 1383ش، ص319.

[22]. عهد عتیق، زکریا، باب6، بند13.

[23]. همان، اشعیا، باب11، بند5.

[24]. عهد عتیق، اشعیاء، باب43، بند6.

[25]. عهد عتیق، حزقیال، باب60، بند 1 تا20.

[26]. همان، اشعیاء، باب60‌، بند1 تا 20.

[27]. عبدالوهاب المسیری، دائرة المعارف یهود، ص 319.

[28]. عهد عتیق، مزامیر سلیمان، باب17، بند28 و 30.

[29]. همان، صفنیا، باب3، بند 12 و 13.

[30]. همان، اشعیا، باب2، بند 2 و 4.

[31]. اپوکریفای عهد عتیق، اول اخنوخ، باب68، بند8.

[32]. عهد عتیق، اشعیا، باب9، بند7.

[33]. همان، مزامیر، باب72، بند7.

[34]. همان، مزمور، باب 37.

[35]. همان، اشعیا، باب42، بند4.

سعیده معین نجف آبادی

 

ماهنامه انتظار موعور ش 26

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
YaSiN313
دسترسی سریع به انجمن ها