جزيرة خضرا واقامتگاه امام عصر(عج)
شنبه 13 آذر 1389 10:10 PM
جزيرة خضرا واقامتگاه امام عصر(عج)
دوست عزيز موعودي ما آقاي مصطفوي، پرسيدهاند كه آيا جزيرة خضراء واقعاً وجود دارد و ديگر اينكه آيا حضرت امام زمان(ع) در آنجا زندگي ميكنند، همچنين ايشان از علت انتخاب آن محل و صدق يا كذب نقل اتفاقاتي كه دربارة آن مكان ذكر شده است، سؤال كردهاند.
در جواب پرسش اين دوست گرامي، بايد بگوييم موضوع «جزيرة خضراء» به عنوان محل اقامت و زندگاني حضرت وليعصر(ع) در عصر غيبت كبري، برگرفته از حكايتي است كه عالمان صاحبنظر شيعه، دربارة استناد آن، متفقالقول نميباشند؛ گروهي آنرا پذيرفته و در نتيجه معتقد به وجود چنين جزيرهاي هستند و جمعي، آنرا از درجة اعتبار ساقط دانسته و به همين دليل منكر وجود جزيرة خضرا ميباشند، در اينجا براي روشنتر شدن موضوع به بررسي اين ديدگاهها و اهم مستندات طرفين ميپردازيم.
نخست: ديدگاه موافقان
اين گروه از عالمان شيعه، نقل ميكنند كه شخصي به نام زينالدين علي بن فضل مازندراني، در سال 690 ق. از سرزمين «بربر»، طي سفري به اقيانوس اطلس، سه روز با كشتي در دل آب، در حركت بوده، تا به جزاير روافض (شيعيان) رسيده است. در آنجا اطلاع مييابد كه جزيرهاي به نام جزيرة خضراء وجود دارد كه اولاد حضرت ولي عصر(ع) در آنجا زندگي ميكنند. وي مدت چهل روز در همان محل اسكانش ميماند، و پس از چهل روز، هفت كشتي حامل مواد غذايي، از جزيرة خضراء، به اين جزيره ميآيد. ناخداي كشتي، او را با نام و نام پدرش، صدا ميزند و ميگويد، كه مشخصات تو را به من گفتهاند و اجازه دادند كه تو را به جزيرة خضراء ببرم. آنگاه او را به آنجا ميبرد. پس از 16 روز دريانوردي، سرانجام به «آبهاي سفيد»ي ميرسند و ناخدا توضيح ميدهد كه اين آبها، مانند «سور بلد» (ديوار شهر) جزيره را احاطه كرده است و كشتيهاي دشمنان، هرگز نميتوانند از آنها بگذرند و به بركت وجود حضرت وليعصر(ع) در آن غرق ميشوند. بنا به نقل، سپس به جزيرة خضراء ميرسد و جمعيت انبوهي را با بهترين لباسها و نيكوترين وضع مشاهده ميكند. شهري بسيار آباد، با درختاني سرسبز و انواع ميوهها و بازارهاي بسيار و ساختمانهايي مجلل از سنگهاي رخام ديده، ميگويد، شخص بزرگواري به نام «سيد شمس الدين» كه او را نوة پنجم امام زمان(ع) معرفي ميكند، مسئول تعليم، تربيت و ادارة آنجا بود، و نايب خاص حضرت(ع) در آن جزيره، نيز بوده، از امام(ع) فرمان ميگرفته، ولي حضرت را نميديده و تنها، هر صبح جمعه نامهاي به خط مباركشان در نقطة معيني گذاشته ميشده، و در آن، آنچه تا يك هفته مورد نياز بوده است، مرقوم بوده است. علي بن فاضل، طبق نقل، مدت 18 روز، در آن جزيره اقامت داشته، و از محضر سيد شمسالدين، خوشه چيده، و پس از آن، به او دستور رسيده كه به وطنش بازگردد.
علي بن فاضل، همچنين، آنچه را بنا به قول او، از سخنان سيد شمسالدين، شنيده، در كتابي به نام الفوائد الشّمسيّه بيان داشته و ماجراي خود را به تني چند از عالمان معاصر خويش بازگفته است.1
ناقلان حكايت
اين حكايت را فضل بن يحيي طيبي، نويسندة قرن هفتم هجري قمري، به تاريخ 11 شوال، سال 669 ، از زبان علي بن فاضل در شهر حلّه شنيده، و آنرا در كتابي با نام جزيرة الخضراء گرد آورده است. اين كتاب، از سوي عالمان زير مورد توجه واقع شده است:
ـ شهيد اول، آنرا به خط خود نوشته، و خط او در خزانة اميرالمؤمنين(ع) پيدا شده است.
ـ محقق كركي، آنرا به فارسي برگردانده است.
ـ علامه محمدباقر مجلسي، آنرا در بحارالأنوار نقل كرده است.
ـ شيخ حر عاملي، آنرا در كتاب إثبات الهداة درج نموده است.
ـ وحيد بهبهاني، به مضمون آن فتوي داده است.
ـ بحرالعلوم، در كتاب رجال خويش، آنرا مورد استناد قرار داده است.
ـ قاضي نورالله شوشتري، محافظت بر آنرا بر هر مؤمني لازم داشته است.
ـ ميرزا عبدالله اصفهاني (افندي) آنرا در كتاب رياض العلماء نقل كرده است.
ـ ميرزاي نوري، آنرا در كتاب جنة المأوي و النجم الثاقب آورده است.
البته، حكايتي نيز دربارة محل اقامت حضرت امام(ع) از سوي شخصي به نام «انباري» نقل شده است. اما به دليل آنكه وي، آنرا از شخصي مجهول نقل كرده است، به همان حكايت پيشين اكتفا ميكنيم.1
براساس حكايت علي بن فاضل، حضرت امام عصر(ع) و فرزندان ايشان، در آن جزيره، در اقيانوس اطلس سكونت دارند، و همه ساله، در موسم حج، حج ميگزارند و پس از زيارت آباء و اجداد طاهرينشان(ع) در حجاز، عراق و طوس، مجدداً به جزيره باز ميگردند و اقامت غالب آن حضرت(ع) در همان جزيره است.
دوم: ديدگاه مخالفان
همانطور كه قبلاً گفتيم، جمعي از عالمان شيعه حكايتي را كه دلالت بر وجود جزيرة خضراء دارد، و مطابق آنچه بيان شد، محل اقامت غالب حضرت امام زمان(ع) ميباشد، داراي اشكال ميدانند، و از آنجا كه دليل ديگري در دست نميباشد، به وجود چنان جزيرهاي قائل نيستند.
اشكالات استناد اين حكايت، از سوي اين دسته از عالمان عبارتند از:
1. علامة مجلسي(ره)، كه اين حكايت، از طريق نقل او در كتاب بحارالأنوار به گويندة آن (علي بن فاضل) ميرسد، در مقدمة بيان حكايت ميگويد: «رسالهاي مشهور به جزيرة خضراء ...، سبب اينكه برايش باب مستقلي باز كردم، اين است كه آنرا در كتابهاي روايي نديدم.»
آنگاه حكايت را از بسمالله الرحمن الرحيم آغاز ميكند، اما آنرا بدون معرفي راوي قبل از خود، و ذكر نام كسي كه ميگويد: آنرا در خزانه اميرمؤمنان(ع) يافته است» نقل كرده است.
آنگاه حكايت، آغاز ميشود كه شخصي ميگويد: «در خزانة اميرمؤمنان... متني به خط شيخ فاضل فضل بن يحيي بن علي طيبي كوفي ديدم كه در آن چنين آمده بود...» اما اسمي از كسي كه آنرا باز ميگويد، وجود ندارد.
به علاوه، سيد هاشم بحراني، نيز، كه معاصر علامه مجلسي است، گفته است: «يكي از مشايخ ميگويد: به خط شيخ يافتم...»
با توجه به اين، اسم و نسب و وضعيت فردي كه حكايت را تعريف ميكند، معلوم نيست. قطعاً، آن فرد علامة مجلسي نبوده است، زيرا ايشان تصريح ميكند كه تنها به نقل از رسالة متداول بسنده كرده است و به دنبال صاحب رساله نگشته است تا وضعيت او را مشخص كند.
به علاوه، عبارت علامة بحراني نيز نميرساند كه از خود آن شخص شنيده است. لذا ميگويند، چگونه امكان دارد كه بحراني آنرا ببيند، اما مجلسي كه معاصر اوست، آنرا نبيند؟
2. تشخيص اين فرد نامعلوم، كه ميگويد: «اين خط، عين خط طيبي است» محل ترديد و غيرقابل اعتماد است. زيرا طيبي، صد سال پيش از او فوت كرده بوده است.
3. نسب علي بن فاضل، كه در روايت، مازندراني خوانده شده، با گفتة خود او، درون نقل قول، تطابق ندارد و وي، خود را عراقي خوانده است. علاوه بر اين، او خود را درون روايت، فردي بسيار فاضل و داراي فضايل برجسته وبينظيري خوانده، در حالي كه هيچ يك از معاصران وي، تأييدش نكردهاند و اين نكته كه تنها بعضي از افرادي كه صدها سال، پس از وي آمدهاند، مؤيّد او هستند، و ظاهراً تنها سند آنان براي اين تأييد، با توجه به سياق كلماتشان، نوشتة دست خود اوست، صحت روايتي را كه نقل كرده، غيرقابل اطمينان ساخته است.
4. عدم ذكر نام راوي مذكور، در كتابهاي رجال عالمان برجستهاي كه معاصر وي بودهاند، مانند: علامة حلي و ابن داوود و اينكه هيچ نامي از او در اين كتابها به چشم نميخورد، اشكال ديگري بر اعتماد به صحت روايت است. در حالي كه اگر اين حكايت، صحيح باشد، بيان آن به گونهاي است كه طبعاً ميبايست معاصرينش را تحريك نمايد تا آنرا در زمرة دلايل امامت و حضور امام(ع)، در مجامع و تأليفاتشان بياورند؛ زيرا مطالبي كم اهميتتر از اين را نقل كردهاند. بنابراين، يا عالمان رجالي مذكور، اين روايت را دروغ و نادرست شمردهاند، و يا آنكه روايت را نشنيدهاند، و يا آنكه اصولاً در زمان آنها چنين روايتي هنوز ساخته نشده بوده است!
اين وضعيت، به اعتقاد اين دسته از علماي باعث ترديد جدي دربارة علي بن فاضل و روايت مذكور گرديده است. همچنين به عقيدة اين عالمان، اين گفتة علي بن فاضل، در روايت مذكور، كه تصريح ميكند، از اول تا آخر روايت خويش را در حضور طيبي و گروهي از علماي حله و اطراف آن كه براي ديدار اين شيخ (تشرف يافته) آمده بودند، نقل كرده است، با اين كه هيچ فرد ديگري جز طيبي (با كيفيتي كه بيان شد)، آنرا نقل نكرده تطابق ندارد؛ زيرا انتظار ميرفته كه مردم از نقاط مختلف براي ديدار با فردي كه بر چنين مطلب مهمي يعني محل زندگاني امام عصر شيعيان، آگاهي يافته، و به منظور تبرك جستن به او و شنيدن و نوشتن روايت، عازم محل اقامت او گردند و به علاوه، علماء نيز به ذكر نام او و داستانش در معاجم رجالي و ساير كتب، تبرك جويند.
اشكالاتي، نيز بر محتواي اين حكايت وارد شده است، كه اين مجال اقتضاي بيان آنرا را ندارد.3 با توجه به مطالب ياد شده اظهارنظر صريح و قطعي در مورد وجود يا عدم وجود جزيرة خضرا ممكن نيست و نميتوان به نظر نهايي در اين زمينه رسيد.
در پايان بررسي ديدگاههاي موجود در زمينه جزيرة خضرا يادآوري نكتهاي را لازم ميدانيم و آن اينكه به طور كلي در مورد مطالب مرتبط با موضوع مهدويت و امام عصر(ع) و پرسشها و مسائل گوناگوني كه در اين زمينه مطرح ميشود، همواره بايد به اين نكته توجه داشت كه اولاً آيا دانستن و فهميدن اين مطلب يا موضوع خاص بر ما لازم است يا خير و ثانياً دانستن آن تأثيري در ميزان معرفت ما نسبت به امام عصر(ع) و نزديكي بيشتر با آن حضرت ميگذارد يا خير؟ در صورتي كه مطمئن شديم دانستن مطلبي بر ما لازم است يا دانستن مطلبي بر ميزان معرفت ما اثر ميگذارد بايد به دنبال آن برويم تا به خوبي از آن آگاه شويم، اما اگر اينگونه نبود نبايد چندان در مورد دانستن آن مطلب يا موضوع خودمان را به دردسر بيندازيم و با مشغول شدن به آن از وظيفة اصليمان در برابر امام زمان(ع) غافل شويم. علاقهمندان ميتوانند براي آشنايي بيشتر با ديدگاه قائلان به وجود جزيرة خضراء به كتاب جزيرة خضراء و تحقيقي پيرامون مثلث برمودا، نوشتة ناجي النجار، ترجمة علي اكبر مهديپور و براي آگاهي از ديدگاه دوم، به كتاب جزيرة خضراء؛ افسانه يا واقعيت؟، نوشتة علامه سيدجعفر مرتضي عاملي، ترجمة محمد سپهري و ديگر آثاري كه به صورت تحقيقي به اين موضوع پرداختهاند مراجعه كنند.
اقامتگاههاي امام زمان(ع)
در مورد اقامتگاه حجت خدا، آنچه مسلم است، اين است كه آن حضرت(ع) همه ساله در موسم حج به زيارت خانة خدا تشريف ميبرند و در مراسم حج شركت ميكنند، ولي انبوه حجاح ايشان را نميبينند و يا ميبينند و نميشناسند. اما در غير حج، دليل قاطعي بر اقامت آن بزرگوار، در مكان معيني نداريم، و تنها اشاراتي در برخي از احاديث وارد شده است، كه قسمتي از آنها عبارتند از:
1. سرزمينهاي دور دست
در توقيع شريفي كه در سال 410 ق. از ناحية مقدسه، به افتخار شيخ مفيد، صادر گرديد، با خط مبارك حضرت صاحبالامر(ع) آمده است:
ما در سرزمين دوردستي سكنا گزيدهايم كه از جايگاه ستمگران به دوريم؛ زيرا خداوند مصلحت ما و شيعيان مؤمن ما را در اين ديده كه تا حكومت دنيا در دست تبهكاران است، در اين نقطة دور دست مسكن نماييم.4
2. مدينة طيبه
هنگامي كه از امام حسن عسكري(ع) ميپرسند، اگر حادثهاي براي شما روي دهد، كجا از فرزند بزرگوارتان سراغ بگيرم؟ ميفرمايند: «در مدينه.»5 و حضرت امام صادق(ع) نيز، هنگام سخن از غيبت كبري، فرمودند: «چه جايگاه خوبي است، مدينه.»6
3. دشت حجاز
ابراهيم بين مهزيار، توسط فرستادة امام زمان(ع)، از طائف ميگذرد و به دشت حجاز كه «عوالي» نام داشته، هدايت شده و در آنجا به محضر آن حضرت(ع) مشرف ميگردد. امام زمان(ع) در اين تشرف مبارك ميفرمايند:
پدرم با من پيمان بسته است كه در مخفيترين و دورترين سرزمينها مسكن گزينم تا از تيررس اهل ضلالت در امان باشم. اين پيمان مرا به اين ريگزارهاي عواملي (دشت حجاز از نجد تا تهامه) انداخته است.7
4. كوه رَضويٰ
امام صادق(ع) دربارة كوه رضويٰ ميفرمايند:
از هر درختي، ميوهاي در آن هست. و چه پناگاه خوبي است براي شخص خائف، وه چه پناهگاه خوبي. صاحب اين امر را در آن دو غيبت است، يكي كوتاه و ديگري طولاني.8
5. كرعه
مرحوم مجلسي در تذكرة الائمه، از كتب اهل سنت نقل ميكند كه حضرت مهدي(ع) در غيبت كبري در قريهاي به نام «كرعه» اقامت مينمايند.9
6. جابلقا و جابلسا
ميرزاي نوري ميگويد: اخبار بسياري هست كه از نظر معني متواترند و دلالت دارند بر اينكه در مشرق و مغرب زمين، دو شهر، به ترتيب، به نامهاي «جابلقا» و «جابلسا» وجود دارد كه اهل آنها از انصار حضرت صاحبالامر(ع) هستند و در محضر آن حضرت(ع) قيام ميكنند.10 امام حسن مجتبي(ع)، نيز در خطبهشان در برابر معاويه، به نام اين دو شهر، اشاره نمودهاند.11
7. بلد مهدي(ع)
علامه ملسي، از يكي از عالمان اهل سنت نقل ميكند كه، «بلد مهدي(ع) شهري است نيكو و محكم، كه بنا كرده آنرا مهدي فاطمي و براي آن قلعهاي قرار داده است.»12
8. بيت الحمد
امام صادق(ع) فرمودند:
براي صاحب اين امر، خانهاي است كه به آن «بيت الحمد» گفته ميشود. در آن خانه چراغي است كه از روز ولادت آن حضرت(ع) روشن است. اين چراغ خاموش نميشود تا روزي كه با شمشير، قيام نمايد
مدیریت تالار مهدویت
مدیریت تالار فرق و مذاهب
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل