پاسخ به:شعرهايي با مفاهيم عرفاني ، فلسفي و بديع
یک شنبه 8 شهریور 1388 10:46 PM
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم
و یا با آرزوی خود فقط خود را پسندیدم
گناهم را ببخش
اگر از دست من در خلوت خود گریه کردی
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی
گناهم را ببخش
اگر تو مهربان بودی و من نا مهربان بودم
برای دیگران سبز و برای تو خزان بودم گناهم را ببخش
مرا دیوانه می خواهی ز خود بیگانه می خواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی
شدم بیگانه با هستی نگاهم کن نگاهم کن
شدم هر آنچه می خواستی
بکش دل را شهامت کن
مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق
مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور
نیابی از من عاشق تر
نمی ترسم من از اقرار
گذشت آب از سرم دیگر