پاسخ به:*اشعاری در وصف شاه مردان * مولای عارفان, علی( ع )
دوشنبه 12 اسفند 1387 12:22 PM
گفتا به وصی خود نبی مطلق نشناخت ترا کسی بغیر از من و ح
حق را نشناخت کس بغیر از من وتو نشناخت مرا کسی بغیر از تو و
عارف نشد از سر علی کس اگاه زانرو که نشد کس اگه از سر الله
یک ماُ من و این همه صفات واجب لا حول و لا قوة الا بالله
چون حب علی مرا بود در رگ و پوست رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست
جز مدح علی لب به سخن وا نکنم از کوزه برون همان تراود که در اوست
بی حب علی بهشت رضوا ن مطلب بی روزه و بی نماز ایمان مطلب
خواهی ز پل صراط اسان گذری آزار دل هیچ مسلمان مطلب
دل گفت مرا علم لدنی هوس است تعلیم نما اگر ترا دسترس است
گفتم که الف گفت دگر هیچ مگوی در خانه اگر کس است یک حرف بس است
از عین علی دیده ما بینا شد وز لام علی لسان ما گویا شد
دریای علی نور خدا می بینم زان نور محمد و علی پیدا شد