آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی
شنبه 13 آذر 1389 11:54 AM
داستان زیر را آرت بو خوالد طنز نویس پر آوازه آمریکایی در تایید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یک باره به شنونده گفت تعریف می کند :
مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود . پس از مراجعه پرسید :
- جرج از خانه چه خبر ؟
- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد .
- سگ بیچاره پس او مرد . چه چیز باعث مرگ او شد ؟
- پرخوری قربان !
- پرخوری ؟ مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت ؟
- گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد .
- این همه گوشت اسب از کجا آوردید ؟
- همه اسب های پدرتان مردند قربان !
- چه گفتی ؟ همه آن ها مردند ؟
- بله قربان . همه آن ها از کار زیادی مردند .
- برای چه این قدر کار کردند ؟
- برای اینکه آب بیاورند قربان !
- گفتی آب آب برای چه ؟
- برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان !
- کدام آتش را ؟
- آه قربان ! خانه پدر شما سوخت و خاکستر شد .
- پس خانه پدرم سوخت ! علت آتش سوزی چه بود ؟
- فکر می کنم که شعله شمع باعث این کار شد . قربان !
- گفتی شمع ؟ کدام شمع ؟
- شمع هایی که برای تشیع جنازه مادرتان استفاده شد قربان !
- مادرم هم مرد ؟
- بله قربان . زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان !
- کدام حادثه ؟
- حادثه مرگ پدرتان قربان !
- پدرم هم مرد ؟
- بله قربان . مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت .
- کدام خبر را ؟
- خبر های بدی قربان . بانک شما ورشکست شد . اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید . من جسارت کردم قربان خواستم خبر ها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان !!!
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.