0

شعرهای انگلیسی

 
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:شعرهای انگلیسی
جمعه 24 دی 1389  9:00 AM

Days have passed

روزها گذشته است

And still no sign of us

و هنوز نشانی از ما نیست

Not a hint of what used to be

هیچ اثری از آنچه که بودیم

When you lived in that part of me

روزگاری که تو در بخشی از من زندگی می کردی

This blinding silence

این سکوت کور کننده

Lives in every room

در تمام اتاقها زندگی می کند

Of what once was a happy home

که روزگاری خانه شادی بود

Now we're sitting here all alone

حالا اینجا تنها نشسته ایم

Could this be that it was all a lie

آیا ممکن است تمام آن ها دروغ بوده باشد؟

And we're just afraid to say good-bye

و ما فقط از گفتن خداحافظ می ترسیم؟

Am I the only one

آیا من تنها کسی هستم

Who sees what we've become

که می بیند ما چگونه میشویم؟

I see no sense in going on

هیچ دلیلي برای ادامه نمی بینم

Or asking what went wrong

یا سوال که کجای کارمان اشتباه بوده

We sit and stare at what could be

نشسته ایم و به آن چه که می توانست باشد خیره ایم

We both just grew apart you see

هردو خواهان جدا شدن هستیم

And through no fault of our own

و به دور از خطاهایمان

It's our house but not a home

اینجا زندگی می کنیم اما خانه مان نیست

It's strange to know

عجیب است

There's truth in what I say

در آنچه می گویم حقیقت نهفته است

Baby, I know you feel the same

عزیزم،می دانم تو هم همان احساس را داری

and the truth is

و حقیقت این است

No one's to blame

کسی مقصر نیست

Two lonely dreamers

دو رویاباف تنها

Playing by the rules

با قوانین بازی کرده اند

All we thought of

تنها چیزی که ما به آن فکر کردیم

Was me and you

من وتو بود

Now we're faced

حالا با حقیقت ساده ای روبرو شده ایم

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها