شاید این جمعه بیایی آقا (یا صاحب الزمان)
پنج شنبه 11 آذر 1389 9:08 AM
مولای مهربانم .......
می ترسم ....... می ترسم تو نباشی و اشکهای غریبانه تو باشدکه از آسمان بر صورت روزگار فرو می چکد.
وقتی تو نیستی باران تمام اشکهای دلتنگ را همنوا با خویش جاری میکند و بغض ها را می شکند .....
وقتی تو نیستی باران همان نبودن توست که قطره قطره گریه می شود در جای جای زندگی ....
باران را بی تو نمی خواهم ..... وقتی که نمیدانم تو در کجای زمین بر خطاهای من اشک می ریزی و گناهان مرا دل نگرانی ...
من اشک تو را نمی خواهم ....... طاقت ندارم ..... وقتی تو نیستی باران را نمی خواهم حتی اگر زیباترین و زلال ترین باشد !
تو باید بیایی که باران به اصالت خویش بازگردد...... تو باید باشی تا باران به مژده آسمانی بدل شود و امید را زمزمه کند .....
تو باید باشی که در میان باران چشمان مهربانت را به هر سو بدوزی و رنگین کمان شادی را در میان رحمت پروردگارت پدیدار سازی .....
تو باید باشی تا باران وسعت کویری خاک را سیراب کند و گرنه ...........
دور از تو هیچ سیلابی تشنگی های زمین را اقامه نخواهد کرد ........
آقا جان ............ چقدر انتظار ....... چقدر فاصله ........
چقدر اندوه .... ؟
آیا صدای دلنواز اناالمهدی (عج) را خواهم شنید .......... ؟؟
امیرالمومنین علی علیه السلام :
کسى کــه کردارش او را بــه جایى نرسانــد ، افتخارات خانــدانش
او را بــه جایى نخواهد رسانیــد. نهج البلاغه ، حکمت 23