0

اعجاز مدیریتی قرآن 1

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

اعجاز مدیریتی قرآن 1
دوشنبه 4 آذر 1392  10:32 AM

بخش اول

چکیده

مقاله حاضر نظریه اعجاز مدیریتی قرآن را برای اولین بار مطرح و تلاش می‌کند زمینه ورود اثربخش آموزه‌های قرآنی ‌در متن زندگی سازمانی و فرآیندهای مدیریتی را با رویکردی علمی، فراهم کند و مسأله حیاتی جدیدی را پیش روی اندیشمندان حوزه سازمان و مدیریت و صاحب‌نظران علوم قرآنی قرار دهد. نگارنده با تأکید بر عظمت وجودی و تبیین نیازهای مدیریتی و هدایتی انسان، به گستره مطالعاتی قرآن اشاره و تبیین و اثبات اعجاز مدیریتی قرآن را با دو نگاه متفاوت مطرح می‌کند و در ادامه با مروری به تاریخچه و سیر تطور اندیشه اعجاز قرآن، شاخص‌های مدیریت و رهبری قرآن و جلوه‌هایی از نفوذ و اثربخشی مدیریت آموزه‌های وحیانی را معرفی می‌نماید. سپس با تبیینی کوتاه از چیستی نظریه، پیش‌نیازهای نظریه اعجاز مدیریتی قرآن، رویکرد اصلی و فرضیه‌های نظریه یاد شده را ارائه می‌کند.

واژه‌های اصلی: قرآن، مدیریت، اعجاز علمی قرآن، اعجاز مدیریتی، نظریه.

مقدمه

قرآن اعجاز جاوید پیامبر اسلام9 در ابعاد مختلف ادبی، تشریعی، علمی و... است. در عصر حاضر ابعاد دیگری از اعجاز قرآن مثل اعجاز اقتصادی و اعجاز تربیتی مطرح شده و این مقاله اعجاز مدیریتی را مطرح می‌سازد.

عظمت وجودی انسان

قرآن‌کریم انسان را موجودی آسمانی‌ ـ زمینی و وابسته به غنی بالذات می‌شناسد. انسان جامع همه عالم‌ها و همه عوالم سایه او شمرده می‌شوند (خمینی، شرح دعای سحر، ص121، 1381) و به این خاطر از او به «کون جامع» تعبیر شده است. این موجود ملکی ـ ملکوتی، مقصود اصلی و اولی از همه عوالم است و اسرار الهیه و معارف حقیقیه به واسطه او ظاهر می‌شود. او با انجام فرائض و نوافل، سمع و بصرِ حق و واسطه بین حق و خلق می‌شود (‌خوارزمی، ج 1، ص 66).

تکوین انسان از نگاه قرآن سه مرحله «علمیت»، «شیئیت» و «عینیت» دارد (جوادی آملی، حق و تکلیف در اسلام، ص 80). انسان در اولین مرحله وجودی (علم الهی) تنها وجود علمی دارد و اثری از او در خارج نیست؛ “وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئاًً” (مریم/ 9).  سپس از آن مرحله تنزل می‌کند و به «شیئیت» رسید؛ هر چند شیء نا‌چیز و غیر‌قابل ذکری بود؛ “هَلْ أَتَى‏ عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئاً مَذْکُوراً” (انسان/ 1). در همین مرحله است که قرآن حکیم به پدرها و مادرها می‌گوید: کار شما خلق فرزند نیست؛ بلکه «اِمناء» و نقل منی از جایی به جای دیگر است، “أَفَرَأَیْتُم ما تُمْنُونَ ءَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ” «واقعه، 59ـ58». آیه 14 از سوره مؤمنون نیز به مرحله سوم اشاره دارد که طبق آن انسان در عالم خارج تحقق پیدا می‌کند، “ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ”.

انسان از نگاه قرآن، سه مرتبه وجودی دارد قرآن از لایه «خودِ حیوانی» که در شهوت و غضب و برخی از آرزوها و امیال نفسانی خلاصه می‌شود، این گونه یاد می‌کند: “وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ” (محمد/ 12).

در آیه‌ای دیگر خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: “ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ” (حجر/ 3)؛ «رهایشان ساز تا بخورند و بهره گیرند و آرزو [ها] سرگرمشان سازد؛ پس به زودى خواهند دانست».

انسان براساس آموزه‌های آسمانی در مرتبه «خودانسانی»، صاحب مقام تفکر، تعقل، عزم و اراده است و رسالت شکوفایی و بهره‌مندی حداکثری از آن را دارد. اراده در ساختار شخصیت انسانی نقش کلیدی دارد و باید تعدیل شود؛ زیرا انسان می‌تواند با عزمی نیرومند، مصالح خویش را بر امیال مقدم بدارد و به سیر کمالی سرعت دهد و بدین خاطر «متحرک بالاراده»؛ نه «متحرک بالمیل» نامیده می‌شود. در قرآن‌کریم، آیات زیادی به این مرتبه از وجود انسانی اشاره دارد، مانند: “إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ” «نحل/ 11»؛ “وَمِنْ آیَاتِهِ یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَیُحْیِی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ” «روم/ 24»؛ “قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ” «انعام/ 98».

بعد سوم از مراتب وجودی انسان که برترین خودِ او است، «خودِ خودِ خود انسان» است که متعلق به خودش نیست و انسان متعارف نسبت به آن امانت‌دار الهی است. به این بعد در سوره اسراء اشاره شده است. با این توضیح که، خداوند از رسیدگی به حساب و مورد سؤال بودن گوش، چشم و دل خبر می‌دهد. “وَلاَتَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ الْسَّمْعَ وَالْبَصَرَ کُلُّ أُوْلئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً” «اسرا/ 36». براین اساس در نهانِ نهان انسان و در قلبِ قلبِ او موجود شریف دیگری هست و امامت «فؤاد» و زعامت قلب او در اختیار همان ودیعه مستور الهی است و این همان «خودِ الهی» و لایه برین انسان ناشناخته است.

حیطه حیات آدمی به دنیا و زندگی دنیوی او محدود نمی‌شود؛ بلکه زندگی مادی آغاز سیر زندگی اوست و مرگ انتقال از نشئه ظاهری مُلکی به نشئه باطنی و ملکوتی است. قرآن کریم می‌فرماید: “یَاأَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاَقِیهِ” «انشقاق/ 6».

منظور آیه این است که ای انسان! تو موجودی ابدی هستی و هرگز نابود نمی‌شوی. وقتی انسان ابدی بود و حیطه حیات او به عالم ماده محدود نشد، کارها و رفتارهای او هم باید بر اساس همین عقیده تنظیم شود و نظام رفتاری، مدیریتی، حقوقی‌اش در همین راستا جهت‌دهی و تدوین گردد. در مناجات شعبانیه اوج عروج واقعی انسان این‌گونه به تصویر کشیده شده است:

«الهی هب لی کمال الانقطاع الیک وأنِرْ ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق أبصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه».رسیدن به چنین مقامی، تنها با جمع بین حقوق و تکالیف متقابل و تأمین نیازهای هدایتی انسان ممکن است (ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، ص 199).

حیاتى‏ترین رسالت ما در این دوران کوشش براى یافتن بهترین ساز و کارهای تلفیق آرمان‌هاى اعلاى بشرى و پیشرفت‌هاى ماشینى است. این اصل که «بشر رسالتى کهنه نشدنی دارد» حقیقتى است که از ماهیت انسان سر بر مى‏آورد و در گفتار، کردار و اندیشه او گسترده مى‏شود. رسالت انسانی اساسى‏ترین و نیرومندترین محرک او در گذرگاه تاریخ بوده است و نوع بشر از آغاز زندگى رسمى و بررسى پذیرش تا امروز، عقاید، کارها، اندیشه‏ها و آرزوهاى روشنى در باره آرمان‏هایى که باید آن‌ها را به دست بیاورد، داشته است و این فعالیت‏هاى عقیدتى، فکرى و عملى به عنوان یک بعد اساسى در برابر بعد «طبیعى محض» که کوشش‏هاى متنوع درباره به دست آوردن و تنظیم زندگى معمولى است، می‌باشد (جعفری، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج1، ص 8 ـ 4).

روح انسان با شکوفا شدن ابعاد عمیق‌اش، از مجموعه متشکل الاجزاء و روابط طبیعت، روزنه‏هاى پرفروغی به عالم بالاتر از طبیعت مى‏گشاید و با شعاع عظمت الهى، رابطه برقرار می‌کند و انسان تنها با این رابطه است که اجزاى هستى را چون حباب‏هایى محدود در اقیانوس بی‌کران مشیت خدا در مى‏یابد، “قُل لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی” «کهف/ 109»؛ “وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِذَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ” «لقمان/ 27» (جعفری، همان، ج1، ص 25).

نیازهای مدیریتی و هدایتی انسان

انسان، به عنوان خلیفه الهی، در مسیر هدایت و رسیدن به کمال، نیازمند راهنمایی و روشنگری خدای سبحان است، اما توان پاسخ‌گویی عقل برای تأمین نیازهای هدایتی او کفایت نمی‌کند؛ زیرا در مجموعه آموزه‌های وحیانی، حقایقی نهفته است که انسان بدون کمک وحی، توان رسیدن به آن‌ها را ندارد. “وَأَنْزَلَ اللّهُ عَلَیْکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ‌تَکُن تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً” «نساء/ 113». مرجعیت قرآن‌کریم برای پاسخ به همه نیازهای هدایتی بشر، مسلّم و مورد اتفاق مفسران عامه و خاصه است. خداوند سبحان قرآن‌کریم را روشنگر هر چیزی معرفی می‌کند که می‌تواند در مسیر هدایت و رسیدن انسان به کمال و سعادت قرار بگیرد. “وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى‏ لِلْمُسْلِمِینَ”، (نحل/ 89).

هدایت، رهبری، مدیریت و مجموعه مسایل پیرامون آن‌ها، بخش عمده‌ای از نیازهای هدایتی انسان[1] در زندگی فردی و اجتماعی‌اند که اهمیت و گستره آن، در هر دوره از زندگی نسبت به دوره‌های قبل آشکارتر شده است؛ زیرا برای شکوفایی ظرفیت‌های فطری و ظهور جلوه‌های خداگونگی انسان، راهی جز حضور آگاهانه، آزادانه و متعهدانه تک‌ تک افراد بشر در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی وجود ندارد و تشکیل زندگی اجتماعی، تنها با ایجاد شبکه روابط انسانی در قالب نهادها و سازمان‌ها ممکن است؛ چنان که تاریخ حیات اجتماعی بشر و سیر دگرگونی و تحول جامعه‌ها، سندی روشن و دلیلی آشکار بر این مدعا است.

اساسى‏ترین عنصرى که انسان را از غیر انسان جدا می‌کند، «باید بشود» است که ناب‏ترین ویژگی آدمى است. اگر عمر همه جهان هستى میلیاردها میلیارد برابر عمر واقعى‏اش باشد، هیچ روزى فرا نخواهد رسید که یک جزء از این جهان (غیر انسان) یا کلّ مجموع هستى، آگاهانه و از روى احساس آزادى، جریانى به عنوان «باید بشوم» داشته باشد (جعفری، همان، ج1، ص35). آموزه‌های وحیانی و تعلیم و تزکیه انسان در سایه تعالیم آسمانی‌، مطمئن‌ترین مسیر تبیین و ترسیم بایسته‌های حیات فردی و اجتماعی انسان است.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها