پاسخ به:مبحث بیست و ششم طرح صالحین : محرم
یک شنبه 3 آذر 1392 3:49 PM
کسي که در مجلس امام حسين شرکت ميکند در يک لحظه فکر کند ـ و بسياري از ما با خود فکر کرده ايم ـ که کاش ما با امام حسين بوديم تا به رستگاري عظيم ميرسيديم. بسياري از ما مي گوييم اگر ما در کربلا بوديم، بيگمان حسين را ياري مي کرديم، آيا معناي حضور شما در اين مراسم به اين معنا نيست که اگر ما در کربلا بوديم حسين را ياري مي کرديم؟ ولي بين خود و خداي خود اگر خواستيد درباره کساني که امام حسين عليه السلام را در کربلا کشتند داوري کنيد، بايد به شرايط عيني حاکم بر آن جماعت که آنان را به اين وضع کشاند، توجه کنيد. گناه آن امت در کشتن امام حسين عليه السلام تنها در اين نبود که برخي از آنان به کربلا رفتند و تير انداختند و شمشير زدند و سنگ پرتاب کردند و يا در کشتن امام مشارکت کردند. نه، تنها اين افراد گناهکار و مسئول نبودند، بلکه مادري که در کوفه يا در مسير کوفه تا کربلا وقتي فهميد حسين عليه السلام قيام کرده است، فرزند خود را به خانه برد تا در فتنه نيفتند، آن مادر بايد بداند که فتنه خواهد رسيد و او نيز در کشتن حسين عليه السلام است. بايد برحذر باشيم!
اين حقيقت هنوز روشن نيست. چگونه ممکن است امام حسين عليه السلام کشته شود؟ شما الآن به راحتي تمام ميگوييد: اگر در عصر امام حسين عليه السلام بوديم، از او دفاع ميکرديم و نميگذاشتيم او را بکشند. چرا مردم زمان امام حسين عليه السلام با خود چنين نگفتند؟ آيا بر آنان واجب نبود جلوي کشتن امام حسين عليه السلام را بگيرند؟
ياران اندک امام که پيش از ايشان به ميدان جنگ رفتند همه مي دانستند که کشته مي شوند، بالاخره امام حسين عليه السلام در برابر دشمن تنها خواهد شد. همه اين را مي دانستند، ولي چرا براي رفتن به ميدان از يکديگر پيشي ميگرفتند؟ به چه دليل؟ اينها تنها يک آرزو داشتند که شهادت امام حسين عليه السلام پنج دقيقه عقب بيفتد. يعني با تمام وجود و زندگي خود پنج دقيقه از زندگي امام حسين عليه السلام را نجات ميدادند، چرا؟ چون فکر ميکردند شايد کشته شدن آنها در آن دلهاي سياه و بيرحم تأثير گذارد و برخي از آنان از گمراهي دست بردارند و حسين پيروز ميدان شود! آنها اين گونه فکر ميکردند، و يا به گونهاي ديگر. در هر حال هر يک از آنان نقش خود را در اين مسير ايفا کرد.
وقتي ما به اين صحنه، به اين چراغ فروزاني که حسين در برابر امت خود در آن عصر و در همه عصرها برافروخت مي نگريم، اين حقيقت را درمي يابيم که حق چه کوچک باشد و چه بزرگ، حق است و ستم چه کم باشد و چه زياد، ستم است. راه کج و منحرف از ابتدا تا انتها در انحراف است و همه در يک امتداد هستند. حق کوچک بزرگ ميشود و گسترش ميِيابد و سيلي زدن به صورت يک يتيم به کشتن حسين عليه السلام ميانجامد. گرفتن اندکي از مال حرام به آنجا ميانجامد که ابن سعد براي گرفتن حکومت ري حاضر ميشود حسين عليه السلام را بکشد. بيحرمتي به يک زن محترم با زبان يا نگاه به بيحرمتي به حريم اهل بيت و اسير کردن زنان منجر ميشود.
بنابراين اي برادران! اين حقيقت روشن مي شود که انسان وقتي شروع به انحراف ميکند، بازگشت و اصلاح او در روز اول آسانتر از روز دوم است و در روز دوم آسانتر از روز سوم و به همين ترتيب.
منبع:کتاب مسیره الامام موسی صدر
پس اگر درکربلا بودم در اول امر دعا میکردم و خود را در آغوش امام می انداختم
تا دچار انحراف نشوم و عاقبتم به خیر شود.