پاسخ به:مبحث بیست و ششم طرح صالحین : محرم
جمعه 1 آذر 1392 10:24 PM
سپاه ابن سعد آراسته بود و امام(علیه السلام) نیز سپاه خود را آراست. چشم امام به سپاه ابن سعد افتاد و دستان خویش را بلند کرد و اینگونه خدا را خواند: «پروردگارا! تو در هر گرفتاری مورد اعتماد من هستی؛ و تو در همه سختیها امیدم هستی. هر امری که اعتماد به آن داشته و وعده داده شدهام تنها از جانب تو بر من نازل میشود. چه بسیار ناراحتی که دل در آن ضعیف میشود و حیله و راه فرار در آن کم میشود و دوست در آن به خذلان و خواری میافتد و دشمن در آن شماتت میکند که همه از طریق تو نازل شده و من به سوی تو شکوه میآورم. این گلایه، بریدگی از غیر تو و رغبتی است که به سوی تو دارم. پس در کار من گشایش کن و آن را برطرف ساز. تو سرپرست هر نعمت و صاحب هر نیکی و نهایت هر رغبت هستی.»
امام مرکب خود را طلب کرد و بر آن سوار شده و سپس با فریادی رسا بر مردم نهیب زد: «ای اهل عراق! - در حالی که بیشتر افراد صدای امام را میشنیدند - گوش کنید و عجله نکنید تا شما را به آنچه حق شما بر من است موعظه کنم تا این که عذر را بر شما تمام کنم.»
سایت تبیان