0

مرده ها مي‌شنوند و قادر به پاسخگوئي هستند

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

ادله وهابيون و نقد آنها(1)
پنج شنبه 30 آبان 1392  7:10 PM

حال كه ريشه و اساس اين تفكر را دانستيم، ابتدا ادله آن ها را بررسي كرده و سپس به نقد آنها خواهيم پرداخت.

1. ادله وهابيون و نقد آنها

در قسمت نخست،‌ ادله قرآني وهابيون را ذكر و سپس به نقد استدلال آنها مي‌پرداريم:

بررسي ادله اين نظريه

قائلين به اين نظريه، به آيات ذيل از قرآن استدلال کرده اند:

«فَإِنَّكَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ» (روم/52)

تو نمى‏توانى مردگان را شنوا سازى و آواز خود را به گوش كرانى كه از تو روى مى‏گردانند برسانى.

 «وَما يَسْتَوِى الْأَحْيَآءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللّه‏َ يُسْمِعُ مَن يَشَآءُ وَما أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَن فِي الْقُبُورِ».

 (فاطر/22)

و زندگان و مردگان برابر نيستند. خدا هر كه را خواهد مى‏شنواند. و تو نمى‏توانى سخن خود را به مردگانى كه در گور خفته‏اند برساني .

عائشه و استدلال به اين آيه و سپس رجوع از نظر خويش

به نقل علماي اهل سنت، عايشه همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله، به اين آيه بر نشنيدن مردگان استدلال مي‌كند:

و احتجاج عائشة رضي الله عنها بقوله تعالى : وما أنت بمسمع من في القبور

احتجاج عايشه رضي الله عنها به قول خداوند متعال : و تو نمى‏توانى سخن خود را به مردگانى كه در گور خفته‏اند برساني .

الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج4 ، ص85،تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

الأنصاري القرطبي، ابوعبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح (متوفاى671هـ)، الجامع لأحكام القرآن ج13، ص232، ناشر: دار الشعب – القاهرة.

السهيلي، أبو القاسم وأبو زيد عبد الرحمن بن عبد الله بن أحمد بن اصبغ (متوفاى581هـ)، الروض الأنف شرح سيرة سيد ولد آدم المرسلين محمد (ص)، ج3 ، ص85،طبق برنامه الجامع الكبير.

 السيواسي الحنفي، كمال الدين محمد بن عبد الواحد (متوفاى 681هـ)، شرح فتح القدير، ج2، ص104،ناشر:دار الفكر - بيروت، الطبعة: الثانية.

ابن عابدين الحنفي، محمد أمين بن عمر (متوفاى1252هـ) ، حاشية رد المختار على الدر المختار شرح تنوير الأبصار فقه أبو حنيفة ، ج3، ص836 ،ناشر : دار الفكر للطباعة والنشر.  - بيروت.  - 1421هـ - 2000م.

الآلوسي نعمان بن محمود (متوفاي1317هـ)، الآيات البينات في عدم سماع الأموات على مذهب الحنفية السادات ،ج1،ص14، تحقيق : محمد ناصر الدين الألباني، دار النشر : ، الطبعة : الثانية 139هـ

اما ابن حجر عسقلاني در فتح الباري مي‌نويسد که عايشه از اين نظر برگشته است :

فكأنها رجعت عن الإنكار لما ثبت عندها من رواية هؤلاء الصحابة لكونها لم تشهد القصة.

عايشه از نظريه‌اش که انکار شنيدن مردگان بود، برگشت بخاطر رواياتي که از صحابه در نزد عايشه ثابت شد؛ چونکه خودش در آن قضايا حاضر نبود .

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري،ج7، ص304 ،تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

السيوطي، جلال الدين أبو الفضل عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاى911هـ)، شرح السيوطي لسنن النسائي، ج4، ص111، تحقيق : عبدالفتاح أبو غدة ، ناشر : مكتب المطبوعات الإسلامية - حلب ، الطبعة : الثانية ، 1406هـ – 1986م

الصالحي الشامي، محمد بن يوسف (متوفاى942هـ)، سبل الهدي والرشاد في سيرة خير العباد، ج4، ص85،تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1414هـ.

التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب في الرد علي من لم يحكم السنة والكتاب ج6، ص200، طبق برنامه الجامع الكبير.

 الجكني الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص135،تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1415هـ - 1995م.

حتي اگر از اين نظر نيز بر نگشته باشد ، علماي اهل سنت استدلال وي را به اين آيات مردود مي‌دانند .

تميمي حنبلي مي‌نويسد:

وقد رأيته أخرج عن صحابيين جليلين ، هما ابن عمر ، وأبو طلحة النبي صلى الله عليه وسلم بأن أولئك الموتى يسمعون ما يقول لهم ، ورد عائشة لرواية ابن عمر بما فهمت من القرآن مردود كما سترى إيضاحه إن شاء الله تعالى .

و به تحقيق که بخاري از صحابه جليل القدري مثل ابن عمر و ابوطلحه روايت نقل کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند : آن مردگان (کشتگان بدر) کلام من را مي‌شنوند ، و عايشه که روايت ابن عمر را رد کرده است به خاطر فهمش از قرآن بوده است و نظر او مردود است همانگونه که توضيحش را خواهيد ديد .  

التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب في الرد علي من لم يحكم السنة والكتاب، ج6، ص235 ، طبق برنامه الجامع الكبير.

جكني شنقيطي مي‌نويسد:

تصريح النبيّ صلى الله عليه وسلم بأن أُولئك الموتى يسمعون ما يقول لهم ، وردّ عائشة لرواية ابن عمر بما فهمت من القرءان مردود ، كم سترى إيضاحه إن شاء اللَّه تعالى

و تصريح رسول خدا (ص) به اينکه آن مردگان (کشتگان بدر) کلام من را مي‌شنوند ، و عايشه که روايت ابن عمر را رد کرده است به خاطر فهمش از قرآن بوده است و نظر او مردود است همانگونه که توضيحش را خواهيد ديد .  

الجكني الشنقيطي، محمد الأمين بن محمد بن المختار (متوفاى 1393هـ.)، أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن، ج6، ص130، تحقيق: مكتب البحوث والدراسات، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر. - بيروت. - 1415هـ - 1995م.

پاسخ علماي اهل سنت از اين آيات :

علماي اهل سنت از آيات مورد استدلال وهابيون، پاسخ هاي متعددي را ارائه كردند كه در اين قسمت به آنها اشاره مي‌كنيم:

أ. هيچ يك از آيات قرآن صراحت در نشنيدن مردگان ندارد

حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر مي‌نويسد:

وأنه ليس في القرآن ما ينفي السماع الثابت للموتى في الأحاديث الصحيحة .

وإذا علمت به أن القرآن ليس فيه ما ينفي السماع المذكور ، علمت أنه ثابت بالنص الصحيح ، من غير معارض .

وبه تحقيق که در قرآن مطلبي که معارض باشد، با شنيدن مردگان که با احاديث صحيح ثابت شده است وجود ندارد ، و اگر دانستي که در قرآن آيه اي نيست که با شنيدن مردگان منافات داشته باشد ، مي‌دانيد که شنيدن مردگان ثابت است با روايات صحيح بدون معارض .

الفواكه العذاب في الرد على من لم يحكم السنة والكتاب  التميمي الحنبلي، حمد بن ناصر بن عثمان آل معمر (متوفاى 1225هـ)، الفواكه العذاب في الرد علي من لم يحكم السنة والكتاب، ج6، ص139،  طبق برنامه الجامع الكبير.

ب. مراد عدم قدرت زندگان بر شنوا ساختن مردگان به صورت استقلالي است ، و نه با واسطه قدرت خدا

علامه اهل سنت آلوسي مي‌نويسد:

«وما أنت بمسمع من في القبور» ترشيح لتمثيل المصرين على الكفر بالأموات وأشباع في إقناطه عليه الصلاة والسلام من إيمانهم والباء مزيدة للتأكيد أي وما أنت مسمع والمراد بالسماع هنا ما أريد به في سابقه ولا يأبى إرادة السماع المعروف ماورد في حديث القليب لأن المراد نفي الأسماع بطريق العادة وما في الحديث من باب «وما رميت إذ رميت ولكن الله رمى» وإلى هذا ذهب البعض وقد مر الكلام في ذلك فلا تغفل.

و آيه : تو نمى‏توانى مردگان را شنوا سازى ، شرح مي‌دهد مثال آوردن اصرارکنندگان بر کفر به مردگان و مبالغه در نا اميدي حضرت از ايمان آوردنشان و حرف باء (در بمسمع) زائده است براي تأکيد يعني تو نمى‏توانى مردگان را شنوا سازى و منظور از اسماع در اينجا آن معناي گذشته است و سماع و شنيدن معروف را رد نمي‌کند آن سماعي که در حديث چاه بدر آمده است چون مراد از نفي سماع، نفي عادي و استقلالي آن است و حديث از باب ، تو تير نانداختي و خدا تير انداخت ، و مثل اين ، و بعضي قائل به آن شدند و کلام در اين باره گذشت پس غفلت نکن .     

الآلوسي البغدادي الحنفي، أبو الفضل شهاب الدين السيد محمود بن عبد الله (متوفاى1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج 22،  ص 186 ، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.

توضيح استدلال :
توضيح استدلال :

آيات فراواني در قرآن کريم به اين صورت آمده است که به مردم نشان دهد تنها خداوند مسبب الاسباب است .

أَفَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ. (الواقعه 63/64)

و آيا آنچه را كشت مى‏كنيد ملاحظه كرده‏ايد؟! آيا شما آن را زراعت مى‏كنيد يا ما زراعت كننده‏ايم؟!

در اين آيات، زراعت به خداوند متعال نسبت داده شده است و حال آنکه بر همه واضح است که کشاورز زراعت مي‌کند ، پس چرا در اين آيه زراعت به خداوند نسبت داده شده است؟ جواب اين است که خداوند متعال مي‌خواهد به همه بفهماند که مسبب اصلي خداست ، اوست که قدرت را به کشاورز مي‌دهد .

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏ وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ. (الانفال/17)

شما آنان را نمى‏كشتيد، خدا بود كه آنها را مى‏كشت. و آن گاه كه تير مى‏انداختى، تو تير نمى‏انداختى، خدا بود كه تير مى‏انداخت، تا به مؤمنان نعمتى كرامند ارزانى دارد. هرآينه خدا شنوا و داناست. (انفال/17)

خداوند متعال در اين آيات کشتن کافران و حتي تير انداختن به طرف کفار را به خودش نسبت مي‌دهد و حال اينکه واضح است که مسلمانان تير مي‌انداختند و کافران را مي‌کشتند ، پس دليل اينکه خداوند متعال اين کار را به خود نسبت مي‌دهد اين است که مسبب الاسباب و کسي که قدرت را به مسلمانان داده است خداست .

نمونه‌هاي زيادي از اين قبيل در قرآن کريم وجود دارد ، در آيه (انک لا تسمع الموتي) يعني اينکه تو بدون اجازه خداوند متعال و قدرت خداوند متعال نمي‌تواني مردگان را شنوا سازي و اين دليل بر نشنيدن مردگان نمي‌شود .

ج.  مردگان مي‌شنوند ولي شنيدن سودي به حال مردگان ندارد

ابن عابدين از بزرگان اهل سنت مي‌گويد: تشبيه کفار به مردگان در اين آيات به اين دليل است که شنيدن سودي به آنان نمي‌رساند نه اينکه مردگان صدا را نمي‌شنوند:

ابن حجر از بزرگان اهل سنت مي‌نويسد: منظور اين است که سخن تو فايده‌اي براي مردگان نمي‌رساند؛ نه اين‌كه آنها نمي‌شنوند:

وأما استدلالها بقوله تعالى: فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوتى (الروم/52) .فقالوا: معناها لا تسمعهم سماعاً ينفعهم أو لا تسمعهم إلاّ أن يشاء اللّه.

و اما استدلال عايشه به فرمايش خداوند که فرموده : ( تو نمي‌تواني سخنت را به مردگان برساني ) (روم/52)، علما گفته اند : منظور اين است که سخن تو فايده‌اي براي مردگان نمي‌رساند، يا نمي‌تواني سخنت را به آنها برساني مگر اينکه خدا بخواهد.

العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري،ج3،ص234، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.

د. مردگان مي‌شنوند ولي سودي از امر و نهي پيامبر (ص) نمي‌برند 

ابن تيميه رهبر فکري وهابيت مي‌نويسد: منظور از شنيدن در اين آيات شنيدني است که امتثال به دنبال داشته باشد نه مطلق شنيدن ، پس اين دليل بر مدعاي منکرين شنيدن مردگان نمي‌شود:

فإن المراد بذلك سمع القبول والامتثال فان الله جعل الكافر كالميت الذى لا يستجيب لمن دعاه وكالبهائم التى تسمع الصوت ولا تَفْقَهُ المعنى فالميت وان سمع الكلام وفقه المعنى فإنه لا يمكنه إجابة الداعى ولا امتثال ما أُمر به ونُهى عنه فلا ينتفع بالأمر والنهى وكذلك الكافر لا ينتفع بالأمر والنهي وان سمع الخطاب وفهم المعنى كما قال تعالى  {ولو علم الله فيهم خيرا لأسمعهم} وأما رؤية الميت فقد روى في ذلك آثار عن عائشة وغيرها.

پس منظور از نفي شنيدن براي مردگان ، شنيدني است که امتثال به دنبال داشته باشد ، خداوند در اين آيه کافر را همانند مرده قرار داده است که به کسي که او را مي‌خواند نمي‌تواند جواب دهد و همانند چهارپايان که سخن را مي‌شنوند ولي معني آن را نمي‌فهمند ، پس مرده اگرچه سخن را مي‌شنود و معني آن را مي‌فهمد ولي نمي‌تواند جاب دهد و امر و نهي را امتثال کند ، پس امر ونهي سودي به حال او نمي‌رساند ، همانگونه که کافر از امر و نهي فايده‌اي نمي‌برد اگرچه سخن را مي‌شنوند و معني آن را مي‌فهمند ، همانطور که خداوند مي‌فرمايد : (و اگر خدا خيرى در آنان مى‏يافت سخنش را به آنها مي‌رساند) و اما درمورد ديدن مردگان رواياتي از عايشه و ديگران  وجود دارد .

ابن تيميه الحراني الحنبلي، ابوالعباس أحمد عبد الحليم (متوفاى 728 هـ)، كتب ورسائل وفتاوي شيخ الإسلام ابن تيمية، ج24، ص363 ، ص364، تحقيق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمي النجدي، ناشر: مكتبة ابن تيمية، الطبعة: الثانية.

ه. بعضي از مردگان نمي‌شنوند و بعضي ديگر مي‌شنوند:

ابن قتيبه از بزرگان اهل سنت مي‌نويسد که اين دو آيه دلالت بر عدم شنيدن همه مردگان نمي‌کند؛ چون منظور از مردگان در اينجا جاهلان و كفار از مردگان است:

وأما قوله تعالي فَإِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوتى  (الروم/52) . وَما أَنْتَ بِمُسْمِع مَنْ فِي القُبُور،  (فاطر/22) . فليس من هذا في شئ؛ لأنّه أراد بالموتى ههنا الجهّال، وهم أيضاً أهل القبور يريد إنّك لا تقدر على إفهام من جعله اللّه تعالى جاهلاً ولا تقدر على إسماع من جعله اللّه تعالى أصمّ عن الهدى.

وفي صدر هذه الآيات دليل على ما نقول، لأنّه  قال: وَمَا يَسْتَوِى الاَْعْمَى وَالْبَصِيرُ (فاطر/19)يريد بالاعمى: الكافر، وبالبصير المؤمن.

(وَلاَ الظُّـلُمَـتُ وَ لاَ النُّورُ).  (فاطر/20). يعني بالظلمات: الكفر، وبالنور: الايمان.

(وَلاَ الظِّـلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ).  (فاطر/21). يعني بالظلّ: الجنة، وبالحرور: النار.

وَمَا يَسْتَوِى الاَْحْيَآءُ وَلاَ الاَْمْوَ تُ يعني بالآحياء: العقلاء، وبالاموات: الجهلاء.

ثمّ قال: إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَآءُ وَمَآ أَنتَ بِمُسْمِع مَّن فِى الْقُبُورِ.  (فاطر/ 22)

يعني: أنّك لا تسمع الجهلاء الذين كأنّهم موتى في القبور، ومثل هذا كثير في القرآن، ولم يرد بالموتى الذين ضربهم مثلاً للجهلاء شهداء بدر، فيحتجّ بهم علينا، أولئك عنده أحياء كما قال اللّه عزوجل.

واما فرمايش خداوند متعال که فرمود : (تو نمى‏توانى مردگان را شنوا سازى و آواز خود را به گوش كرانى كه از تو روى مى‏گردانند برسانى). (روم/52) و ( و تو نمى‏توانى سخن خود را به مردگانى كه در گور خفته‏اند برساني). (فاطر/22)، دليلي بر مدعاي اينها نمي‌شود ، چون منظور از مردگان در در اينجا جاهلان است ، و اين جاهلان نيز اهل قبور هستند ، منظور اين است که تو نمي‌تواني کسي که خداوند اورا جاهل قرار داده را بفهماني و صدايت را نمي‌تواني به کسي که خداوند او را کر نسبت به هدايت قرار داده است برساني ، ودر صدر اين آيات دليلي بر قول ما است ، چون خداوند فرمود : (نابينا و بينا برابر نيستند)، (فاطر/19) منظور از نابينا : کافر و منظور از بينا : مؤمن است ، (و نه تاريكى و روشنى)، (فاطر/20) منظور از تاريکي : کفر و منظور از نور : ايمان است ، (و نه سايه و حرارت آفتاب) (فاطر/21) منظور از سايه : بهشت و منظور از حرارت آفتاب : جهنم است ، (و زندگان و مردگان برابر نيستند) منظور از زندگان : صاحبان خرد و منظور از مردگان : جاهلان است . سپس فرمود : (و زندگان و مردگان برابر نيستند. خدا هر كه را خواهد مى‏شنواند. و تو نمى‏توانى سخن خود را به مردگانى كه در گور خفته‏اند بشنوانى) (فاطر/22) منظور اين است که تو نمى‏توانى سخن خود را به جاهلاني که مانند مردگان در قبر هستد برساني ، و مانند اين در آيات قرآن بسيار است ، و منظور از مردگاني که مثال آورده آنها را براي جاهلان ، شهداي بدر نيست تا اينکه بوسيله آن بر عليه ما استدلال شود چون شهداء زنده هستند و نزد خدا روزي مي‌خورند ، همانگونه که خداوند فرموده است .

الدينوري، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاى276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج1، ص152، تحقيق : محمد زهري النجار ، ناشر : دار الجيل - بيروت – 1393هـ – 1972م

نتيجه :

به اقرار علماي اهل سنت، اين آيات به هيچ وجه نمي‌تواند كلام وهابيون را در باره اين‌كه «مردگان مطلقا نمي‌شنوند»، تاييد كنند.

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها