0

چهل سؤال پيرامون امامت و خلافت از دکتر حسینی قزوینی

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:چهل سؤال پيرامون امامت و خلافت از دکتر حسینی قزوینی
پنج شنبه 30 آبان 1392  6:58 PM


وحشت خليفه دوّم از آلودگى به نفاق

باند منافقان آن‏چنان گسترده و پيچيده بود و نفاق آنچنان در ميان صحابه رسوخ كرده بود كه هر يك از صحابه پيامبر ، وحشت آن را داشت كه با نزول آيه قرآن ، پرده از اسرار خائنانه وى برداشته شود و در ميان مردم ، رسوا و مفتضح شود ؛ به‏طورى كه خليفه دوّم عمر بن خطّاب مى‏گويد : به هنگام نزول سوره برائت كه پرده از توطئه منافقان برداشته شد ، بر اين باور شديم كه در باره هر يك از ما آيه‏اى نازل شود و كارهاى خلاف ما را برملا سازد : « ما فرغ من تنزيل براءة حتّى ظننّا أن لن يبقى منّا أحد إلّا ينزل فيه شي‏ء » زاد المسير ، ج 3 ص 316 . .

در روايت ديگر از وى آمده است كه بايد سوره توبه را سوره عذاب ناميد زيرا اين سوره آن‏چنان مردم را رسوا ساخت كه نزديك بود كسى سالم نماند : « أنّ عمر - رضى اللّه عنه - قيل : له سورة التوبة ، قال : هي إلى العذاب أقرب! ما أقلعت عن الناس حتّى ما كادت تدع منهم أحداً » .

آيا با الدر المنثور ، ج 3 ص 208 . توجّه به مطالبى كه گفته شد ، مى‏شود گفت : كه تمامى صحابه پيامبر عادل بوده‏اند و بهشت بر آنان واجب است؟ وآيا اين عقيده ، بر خلاف قرآن و نظريّه خليفه نيست؟

31 - ابن كثير از علماى بزرگ اهل سنّت مى‏گويد : عمر بن خطّاب براى هر يك از صحابه پيامبر كه از دنيا مى‏رفت ، اگر حذيفه ( منافق شناس عصر ) شهادت بر سلامتى او از نفاق نمى‏داد ، بر جنازه او نماز نمى‏خواند :

« إنّ عمر بن الخطاب - رضي اللّه عنه - كان إذا مات رجل ممّن‏يرى أنّه منهم ، نظر إلى‏حذيفة فإن صلّى‏عليه‏وإلّا تركه » تفسير ابن كثير ، ج 2 ص 399 . .

شما كه مى‏گوييد : نقد عملكرد صحابه ، با زندقه و كفر برابر است ، اين كار عمر را چگونه توجيه مى‏كنيد؟

32 - راستى تا كنون از خود پرسيده ايد كه چرا عمر بن خطّاب حذيفه ( منافق شناس عصر ) را سوگند مى‏داد كه آيا من هم در ميان آن توطئه گران بودم يا خير؟

« قال ابن كثير : وروينا عن أمير المؤمنين عمر بن الخطاب -رضي‏اللَّه‏عنه- أنّه قال لحذيفة : أقسمت عليك باللَّه ، أنامنهم؟ » تفسير ابن كثير ، ج 2 ص 399 ، البداية والنهاية ، ج 5 ص 25 ، سنة تسع من الهجرة ، ذكر غزوة تبوك ؛ جامع البيان للطبري ، ج 11 ص 16 . .

33 - چرا ساير صحابه پاك رسول اللّه ( ص ) مانند : سلمان ، ابوذر ، مقداد و . . . اين سؤال را از حذيفه نمى‏كردند؟ مگر عمر نسبت به خود شك داشت؟

34 - مگر شما نمى‏گوييد كه عمر ، جزو عشره مبشّره وده نفرى است كه پيامبر گرامى ( ص ) به آنان بشارت قطعى بهشت داده است؟

و آيا اين سؤال عمر ، شك و ترديد در سخن پيامبر نيست؟ و يا حديث « عشرةمبشّرة » را ساختگى و بى‏پايه مى‏دانيد؟



طرح ترور رسول گرامى ( ص ) توسّط منافقان

35 - به هنگام مراجعت رسول اكرم ( ص ) از جنگ تبوك ، افرادى كه تصميم به ترور حضرت گرفتند چه كسانى بودند؟!

آيا اين‏تصميم‏شوم ، توسّطيهوديان و مشركان گرفته شد ويا همين صحابه حضرت بودندكه به اين كار خطرناك دست زدند؟ اگر خداوند ، حضرت را از شرّ اين توطئه محافظت نمى‏كرد ، جامعه اسلامى با چه فاجعه بزرگى مواجه مى‏گشت؟

36 - آيا همه آن منافقان كه قلب مقدّس رسول‏گرامى ( ص ) را به درد آوردند ، بعد از حضرت ، كجا رفتند كه هيچ اسم و رسمى از آنان در تاريخ نيست؟

آيا خداى نا خواسته ، وجود مبارك رسول اكرم ( ص ) عامل نفاق بود و با عروج حضرت به ملأ اعلى ، آنان به بهترين و پاك‏ترين انسان‏هاى روى زمين مبدّل شدند؟ كه هر گونه نقد و جرح آنان گناه نابخشودنى به شمار مى‏آيد؟



آيا خلفاى راشدين ، با تبليغ و پيگيرى خود ، آنان را اصلاح نموده و با اكسير مؤمن آفرين ، روحيه نفاق آنان را به ايمان تبديل نمودند . يا اين‏كه بعد از رسول اكرم ( ص ) نفاق علنى با نفاق سرّى با يكديگر هم‏پيمان گرديدند وپست‏هاى كليدى را ميان خود تقسيم نموده و در برابر اعتراض ديگران كار خود را به نوعى توجيه كردند : « نستعين‏بقوّةالمنافق ، وإثمه عليه » عن عبدالملك بن‏عبيد قال : قال عمر بن الخطاب : « نستعين بقوّة المنافق ، وإثمه عليه » . المصنف لابن أبي شيبة ، ج 7 ص 269 ، ح‏120 ؛ كنز العمال ، ج 4 ، ص 614 . . از نيروى منافقان بهره مى‏بريم و گناه آنان بعهده خودشان مى‏باشد!

 

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها