پاسخ به:چهل سؤال پيرامون امامت و خلافت از دکتر حسینی قزوینی
پنج شنبه 30 آبان 1392 6:57 PM
تعيين خليفه به دست خدا
24 - شما مىگوييد پيامبر اكرم ( ص ) كسى را براى پيشوايى مردم معيّن نكرد و تعيين آن را به عهده مردم نهاد در حالى كه اين نظريه مخالف كتاب و سنّت است .
زيرا خداوند - تبارك وتعالى - در باره حضرت ابراهيم مىگويد : ما تو را به عنوان امام و پيشواى مردم معيّن مىكنيم ؛ ( إنّي جاعلك للنّاس إماماً ) البقره : 124 . .
ودر باره حضرت داوود مىگويد : ما تو را خليفه روى زمين قرار داديم پس در ميان مردم ، حاكم بهحق باش ؛ ( يا داود إنّا جعلناك خليفة فيالأرض فاحكم بين الناس بالحقّ ) ص : 26 . .
حضرت موسى از خداوند مىخواهد كه جانشين بعد از او را معيّن نمايد ؛ ( واجعل لى وزيراً من أهلي ) طه : 29 . .
خداوند نيز در پاسخ دعاى حضرت موسى فرمود : ( قال قد أوتيت سؤلك يا موسى ) طه : 36 . .
خداوند در رابطه با بنى اسرائيل نيز مىفرمايد : از ميان ملّت بنى اسرائيل ، افرادى را به عنوان رهبر و پيشوا انتخاب نموديم ( وجعلنا منهم أئمّة يهدون بأمرنا ) السجدة : 24 . .
پس در تمامى اين آيات ، انتخاب خليفه ، به خداوند نسبت داده شده و تعيين پيشوا و حاكم فقط به دست خداوند صورت مىپذيرد .
و همچنين علماى بزرگ اهلسنّت مانند ابن هشام وابن كثير و ابن حبّان و ديگران نقل كردهاند : هنگامى كه رسولاكرم ( ص ) ، قبايل عرب را به سوى اسلام دعوت مىفرمود ، بعضى از شخصيّتهاى بزرگ قبايل ، مانند : بنى عامر بن صعصعه ، به حضرت گفتند : اگر ما تو را يارى كنيم و كار تو بالا بگيرد ، آيا رياست و جانشينى بعد از تو ، به ما خواهد رسيد؟ « أيكون لنا الأمر من بعدك؟ »
حضرت پاسخ داد : تعيين رهبرى به دست من نيست ؛ بلكه به دست خدا است و هر كس را كه بخواهد ، انتخاب خواهد كرد : « الأمر إلى اللّه يضعه حيث يشاء » .
وى گفت : ما حاضر نيستيم خود را فداى اهداف تو كنيم ، و پس از پيروزى ، منصب رياست به افراد ديگر برسد : « فقالوا : أنهدف نحورنا للعرب دونك ، فإذا ظهرت كان الأمر في غيرنا؟ لاحاجة لنا في هذا من أمرك » الثقات لابن حبّان ، ج 1 ص 89 ؛ البداية والنهاية لابن كثير ، ج 3 ، ص 171 . .
و همچنين مشابه اين قضيه با قشير بن كعب بن ربيعه اتّفاق افتاد و او نيز به رسول اكرم ( ص ) گفت : اگر بهرهاى از رياست در حكومت اسلامى نصيب ما نشود ، ما حاضر نيستيم به تو ايمان بياوريم ر . ك : سيره ابن هشام ، ج 2 ، ص 289 ؛ السيرة النبويّة لابنكثير ، ج 2 ، ص 157 ؛ مع المصطفى للدكتورة بنت الشاطئ ، ص 161 . .
رسول گرامى ( ص ) ، در بدترين موقعيّتى كه نياز مبرم به نيرو و كمك داشت ، حاضر نشد با وعده جانشينى ، مساعدت قبايل را جذب نمايد .
و همچنين هوذة ، پادشاه يمامه كه به اسلام دعوت شد ، گروهى را خدمت حضرت گسيل نمود و پيام داد اگر چنانچه بهرهاى از رياست ، نصيب او شود ، حاضر است اسلام بياورد و مسلمين را يارى دهد ، ولى رسول گرامى ( ص ) نپذيرفت و فرمود : حتّى اگر رياست بر يك قطعه زمين رها شده را بخواهد ، به وى نخواهم داد طبقات ابن سعد ، ج 1 ص 262 ؛ نصب الراية لزيعلي ، ج 6 ص 567 . .
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*