0

مناظره آیت الله حسيني قزويني با مولوي ملازاده

 
sayyed13737373
sayyed13737373
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1392 
تعداد پست ها : 6674
محل سکونت : گیلان

پاسخ به:مناظره آیت الله حسيني قزويني با مولوي ملازاده
پنج شنبه 30 آبان 1392  6:41 PM

حوادث بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص)

* مجري:

من يک سؤال دارم و لطف کنيد هر دو نفر جواب بدهيد:

بعد از رحلت يا شهادت پيامبر اکرم(ص)، چه اتفاقي افتاد؟ اين واقعيت تاريخي را توضيح بدهيد. در تاريخ دروغ بسيار مي‌نويسند. ما مي‌خواهيم که بينندگان بدانند واقعاً بعد از پيامبر اکرم(ص)، در خصوص امامت و خلافت چه اتفاقي افتاد؟

 

* مولوی ملازاده:

عبدالله بن سبأ را اهل سنت و شيعه و مستشرقين او را قبول دارند؛ ابن قتيبه، طبري، ابن عبد ربه، اشعري، ابن حبان، ابن قدامه مقدسي، خطيب بغدادي، ابن حزم آندلسي، شهرستاني و ابن عساکر و... و همچنين از شيعيان: قمي، نوبختي، کشي، صدوق، ابن ابي الحديد، جزائري، مامقاني و... همه عبدالله بن سبأ قبول دارند. فقط اخيراً آقاي علامه عسگري آمده چيزي نوشته که در آن هم تحقيق کرده و قبول ندارد. اما در بحث علمي و تاريخي، کسي نمي‌تواند آن را انکار کند؛ وجود نداشتنش يک بازي است.[62]

اما اتفاق بعد از پيامبر اکرم، پيامبر(ص) قبلاً فرموده بود: «يأبي الله و المؤمنون الا ابابکر.»[63] يا اينکه او را به جاي خود، در نماز جماعت نشاند. مردم گفتند که وقتي پيامبر اکرم(ص) او را بر دين ما انتخاب کرده است، چطور او را بر دنياي خود انتخاب نکنيم.

اين چيزهايي که شما گفتيد، بحث کلي است و همچنين در امت‌هاي قبلي بوده است و ربطي به اسلام ندارد. شما مي‌گوييد: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا...»[64] [و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مي‌‌كردند...]

«وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنَازِيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ.»[65] [و از آنها، ميمون‌ها و خوك‌هايي قرار داده، و پرستش بت كرده‌اند.]

اينها جعل تکويني است نه تشريعي. يعني قراردادي است و هيچ ربطي به بعد از اسلام ندارد. ولي بعد از پيامبر اکرم(ص)، بهترين اتفاق ممکن افتاد.

همچنان که پيامبر اکرم(ص) پيش بيني کرده بود! مردم و مؤمنان و خدا، جز ابوبکر را نمي‌پذيرند و مؤمنان به تقدير الهي ابوبکر را انتخاب کردند! و اتفاقاً خود حضرت علي (كرم الله وجه) خيلي روشن و واضح، به اتفاق شيعه و سني، قديم و جديد، همچنان که در کتاب الغارات، ج1، ص306 وقتي بيعت ابوبکر صديق را نقل مي‌کند، مي‌گويد: «فمشيت عند ذلك إلی أبي بكر فبايعته و نهضت في تلك الأحداث حتی زاغ الباطل و زهق و كانت كلمة الله هي العليا و لو كره الكافرون.» «وقتي من با ابوبکر بيعت کردم، باطل از بين رفت و کلمۀ الهي برتر است هر چند کافران دوست نداشته باشند.»

«فتولی أبوبكر تلك الأمور فيسر و شدد و قارب و اقتصد، فصحبته مناصحا و أطعته فيها أطاع الله فيه جاهدا.» «ابوبکر متولي امور شد... من به عنوان يک ناصح، يار او بودم. در جايي که مطيع خدا بود، من هم تابع او بودم.»

و ده‌ها مورد متعدد ديگر از اين‌ها موجود است در جاي ديگر مي‌گويد: «إن المسلمين من بعده استخلفوا امرأين منهم صالحين عملا بالكتاب و أحسنا السيرة و لم يتعديا السنة ثم توفاهما الله فرحمهما الله.»[66] «مسلمانان بعد از پيامبر اکرم(ص) دو مرد نيک را جانشين او قرار دادند. هر دوي آنها به کتاب و سنت عمل کردند و نيک سيرت بودند و از سنت تجاوز نکردند. خداوند هم آنها را وفات داد.»

خود حضرت علي مي‌گويد: بعد از پيامبر اکرم(ص) مؤمنين شخصي را انتخاب کردند و تعريف و تمجيدشان مي‌کند.

ولي در رد سخنان آقاي قزويني که بنده را متهم به بي‌خبري از تاريخ مي‌کند، همين کافي است که خود حضرت علي وقتي ابن عباس به او گفت که برويم از پيامبر اکرم(ص) سؤال کنيم که ما در آن حقي داريم، گفت: «والله لئن سألناها رسول الله فمنعناها لا يعطيناها الناس أبدا.»[67] «اگر ما اين سؤال را از رسول اکرم(ص) بپرسيم، اگر ما را منع کند، هرگز به ما نخواهند داد.»

 

* استاد حسینی قزويني:

روايت‌هايي که شما آورديد، هيچ کدام سند درستي ندارد بر عکس ادعاي شما، مهمترين موضوع اين است که ياران پيامبر اکرم(ص) معجزه بعد از پيامبر اکرم(ص) را انجام دادند، بدون اينکه در مورد خلافت اختلاف بکنند.

نکته‌اي را که عزيزمان گفتند: «وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يهْدُونَ بِأَمْرِنَا ...»[68] [و آنان را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مي‌كردند...]

جعل تکويني است، ظاهراً کم لطفي کرده‌اند، وقتي خداوند نسبت به حضرت ابراهيم(ع) مي‌گويد: «قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا.»[69] [خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم!»]

اگر ما اين را جعل تکويني بگيريم، بايد بگوييم: «و علي الاسلام السلام.»

اما در رابطه با اين تعابيري که ايشان اشاره کردند و نماز خواندن ابوبکر در جاي پيامبر اکرم(ص)، را به عنوان يک دليل براي صحت خلافت ابوبکر بيان كردند! از ايشان سؤال مي‌کنم که اگر واقعاً اين مسئله نماز خواندن ابوبکر دليل بر مشروعيت خلافت وي بود، چرا در سقيفه که آن همه سر و صدا کردند و داد و بي‌داد راه انداختند          -  حتي سعد بن عباده زير دست و پا داشت له مي‌شد[70] ـ  هيچ يک از مهاجرين و انصار نگفتند که پيامبر اکرم(ص) فرموده که: «يابي الله و المؤمنون الا ابابکر.»[71]

چرا اين را در آنجا اشاره نکردند؟ اگر واقعاً دليل بود، بايد آنجا اشاره مي‌شد!

اما رواياتي را که آقاي ملازاده، از کتاب الغارات آورده‌اند، اين روايات از نظر سند، کاملاً ضعيف است، همچنين روايات ديگري که آورده‌اند، اينها سندا ضعيف است. اينها را ما قبلاً در مقالات و نوشته‌هايمان اشاره كرده‌ايم خوانندگان محترم مي‌توانند به سايت مؤسسه تحقيقاتي ولي عصر (عج) به نشاني www.valiasr-aj.com مراجعه نمايند.

*هر وقت که سرت به درد آید    نالان شوی و سوی من آیی

چون درد سرت شفا بدادم    یاغی شوی و دگر نیایی*

*پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب    تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها