پاسخ به:اسماء و صفات باری
پنج شنبه 30 آبان 1392 7:02 AM
شبهه :
اگر خداوند باقی و غیر فانی است پس نباید چيز فانى خلق كند، چرا شب و روز و عمر و دنيا فانى است؟!
پاسخ :
نقد و بررسی:
1. فنا، ذاتى ممكن الوجود است. هر موجودى غير از ذات خداوند متعال، ممكن الوجود است و هستى از خود ندارد بلکه بشرط وجود علت، موجود است و تا فيض هستى از واجب متعال به او نرسد، فنا و عدم او قطعى است.(1) يعنى غير واجب، ذاتش فانى است و اگر ذاتاً واجب شود، انقلاب ذاتى و محال است. ولذا پاسخ اين پرسش كه آيا خداوند متعال مىتواند واجب الوجود ذاتى مثل خود را بيافريند؟ اين است كه اين امر محال است و قدرت به محال تعلق نمىگيرد و به عبارت ديگر، اين تناقض و جمع بين هستى و نيستى است كه از طرفى معلول و مخلوق و ممكن باشد و در عين حال واجب الوجود و علت و خالق باشد.(2)
2. تفاوت مراتب وجود: مىتواند عالمى باشد كه در عين معلوليت، حركت در آن اصلاً نباشد. نور باشد و ظلمت نباشد. الهيون معتقد به چنين عالمى هستند؛ چه ما قبل اين دنيا و چه ما بعد آن. هستى از مبدء كل كه فائض شود به حكم طبيعت معلوليت و تأخّر وجودى آن از علت، مرتبه به مرتبه نازلتر مىشود؛ خواه ناخواه به مرتبهاى مىرسد كه وجود، آن قدر ضعيف است كه با نيستى آميخته است. عالمى كه ما اكنون در آن هستيم، آخرين مرتبه تنزّل نور وجود و آخرين حد قوس نزول است. منتها عالم كمال و تكامل است. هستى در همين عالم رو به تكامل و پر كردن نيستىها مىرود، تا بازگردد به قله صعود و هستى كمال يافته خودش كه از آنجا سرچشمه گرفته بود.(3)
3. فنا، لازمه تغيير و تحول در عالم ماده:
تأثير و تأثر موجودات مادى در يكديگر و تغيير و تحول و تضاد و تزاحم از ويژگيهاى ذاتى جهان مادى است. و اگر اينها نمىبود، جهان مادى هم نبود. پس يا بايد عالم مادى با همين نظام به وجود آيد يا اصلاً موجود نگردد!! اما علاوه بر اينكه فياضيت مطلقه الهى، اقتضاى ايجاد آن را دارد، ترك ايجاد آن، خلاف حكمت نيز هست. زيرا خيرات آن بيش از شرور بالعرض مىباشد. بلكه تنها كمالات وجودى انسانهاى كامل بر همه جهان برترى دارد.(4)
يكى از ويژگيهاى عالم ماده زمان است و نمىتواند چيزى در عالم زمان باشد و واقعاً ثابت باشد. بنابراين نه تنها شب و روز و دنيا فانى است بلكه تمام جسمانيات كه حركت و زمان در نهاد آنها جريان دارد متغير و فانى است. همه عالم سراسر يك حركت دائم و مستمر الحدوث است و چيزى در عالم ماده نيست كه باقى باشد. هيچ چيز در عالم دو لحظه به يك حال باقى نيست. "كُلُّ شىء هالك الّا وَجْهَهُ"(5)
4. فوائد فناء در عالم ماده:
الف: تضادها و تزاحمها موجب بسط و تكامل نظام و تغيير صورتها است.
ب: شرور و اعدام (فناها) موجد حركت و جنبش و شرط حتمى در تكميل موجودات است.
ج: مرگ و پيرى لازمه تكامل روح و تبدل آن از عالمى به عالم ديگر است.(6)
د: اگر قانون مرگ بر انسانها حاكم نبود علاوه بر اينكه به سعادتهاى اخروى نائل نمیشدند و از مشاهده مرگ ديگران عبرت نمىگرفتند، اساساً آسايش دنيوى هم به هيچ وجه ميسر نمىگرديد، زيرا پهنه زمين براى مسكن آنان كفايت نمىكرد چه رسد به تأمين مواد غذايى و ساير لوازم زندگى آنان.(7)
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. استاد شهيد مطهرى، توحيد، ص 168.
2. آيت الله مكارم شيرازى، خدا را چگونه بشناسيم، ص 95.
پاورقيها:
1. فصول الحكم، فارابى، فصل اول .
2. شهيد مطهرى، توحيد، ص 291 )انتشارات صدرا.
3. استاد مصباح، آموزش فلسفه، ج 2، ص 424 )انتشارات سازمان تبليغات.
4. قصص: 88 .
5. شهيد مطهرى، توحيد، ص 168 )انتشارات صدرا.
6. شهيد مطهرى، اصول فلسفه، ج 5، ص 30 .
7. استاد مصباح، آموزش فلسفه، ج 2، ص 424 .