0

سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:سبک زندگی از منظر مقام معظم رهبری
سه شنبه 28 آبان 1392  5:27 PM


سبک زندگی رهبر معظم انقلاب چگونه است؟
 
برای آن که سبک زندگی دینی را بیاموزیم لازم نیست مدام از زندگی اهل بیت و علمای قدیم شاهد مثال بیاوریم در همین زمانه خودش نیز بزرگان زیادی هستند که روش های زندگی شان عطر الهی دارد نمونه اش رهبر عزیز و حکیم انقلاب که زندگی عاشقانه ساده و بی تجمل شان می تواند الگوی بسیاری از جوانان امروزی باشد امسال کتاب شرح اسم در کشور منتشر شد کخ نا گفته هایی را از زندگی رهبر مان به همراه داشت چند سال پیش هم کتابی با عنوان آب آیینه آفتاب منتشر شد که برخی از وجوه کمتر شده ایشان را بیان می کرد 
 
روایت اول  :  قرآن را از زبان مادر شنیدم
 
بانو خدیجه میردامادی مادر بزرگوار مقام معظم رهبری که بانویی خوش اخلاق مهربان و در عین حال شجاع بود با دعا و مستحبات انس بسیار داشت و از اعمالی چون ام داوود ادعیه ای مانند عرفه و نماز هایی جون جعفر طیار غفلت نمی کرد. او در حیاط کوچک خانه فرش می انداخت و ادعیه و اعمال روز عرفه را همراه فرزندانش بجا می آورد آیت الله خامنه ای در مورد مادرشان می فرمایند در سایه ای می نشینیم و ساعت های متمادی اعمال روز عرفه را انجام می دادیم هم دعا داشت هم ذکر و هم نماز. مادرم می خواند من و بعضی از برادر ها و خواهر ها هم که بودند می خواندیم. خدیجه خانم قران را با صدایی خوش تلاوت می کرد به ویژه در دوران جوانی گوش های فرزندانش از این نوا حظ می برد مقام معظم رهبری از این صدای خوش این گونه یاد می کنند : من اولین نغمه های خوش قران را از حنجره مادرم شنیدم آن وقت ها که ما بچه بودیم ایشان جوان بودند و صدای خیلی خوبی داشتند دور او جمع می شدیم و می نشستیم و ایشان قران را با صدای صوتی خیلی شیرین و دلپذیر برای ما می خواندند و ایاتی از ان را ترجمه می کردند.

روایت دوم : خدمت به پدر واجب تر از درس است
 
پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بود او به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرد و برای درمان باید به تهران منتقل می شد او به یک پرستار نیاز داشت از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه بسیار نسبت به یکدیگر داشتند همانند انس و علاقه حضرت یعقوب و یوسف (ع) در این شرایط مقام معظم رهبری مردد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه دهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده بگیرند این کر برای ایشان پیش آمد که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد ایشان با یکی از دوستانشان که اهل معرفت بود مشورت می کنند او می گوید : عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید خدا قم را به مشهد می اورد یعنی انچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد. این حرف به دل ایشان می نشیند از تحصیل در قم و ان شرایط ممتازیکه در قم برایشان پیش امده بود به خاطر خدمت به پدر صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد بر میگردند


روایت سوم : روزی که آقا داماد شدند
 
مدتی از بازگشت به مشهد نمی گذشت بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود دست به کار شد و دختری را که در خانواده ای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم کرد همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سید محمد رفته بود، این بار برای سید علی پیمود حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده (پدر عروس) از کاسبان دیندار و با سواد مشهد بود او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته در اید که تصمیم داشت در مشهد ساکن شود آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تایید می کنند و به وی علاقه دارند هزینه ازدواج آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود توسط آیت الله سید جواد خامنه ای تامین شد که مبلغ قابل توجهی نبود مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود به هر حال آن ها مرفه بودند می توانستند و کردند اوایل پاییز 1343 سید علی خامنه ای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند خطبه عقد آن ها توسط آیت الله میلانی خوانده شد از این زمان همدم همسر و همراهی تازه که 17 بهار نداشت پا به دنیای سید علی گذاشت که در همه فرود های سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک های فراز های های آن روزگار یاری غمخوار و دوستی مهربان بود کارت دعودت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار می شد تعیین کردند آن شب اقای خامنه ای در استانه ورودی ایستاده بودند و از میهمانان استقبال می کردند مراسم آن طور که مرسوم خانواده های مذهبی و مقید آن زمان بود برگزار شد پس از عقد و پیش از همخانه شدن نو عروس خانواده آقای خامنه ای با خبر شد که شوی 25 ساله اش پا در میدان مبارزه دارد رهبر انقلاب در این زمینه فرمودند شاید اولین روز ها یا اولین هفته های پیوندمان بود مسائل سیاسی من به وسیله خودم برای ایشان مطرح شد شاید قبلا هم می دانستند که من توی این مسائل سیاسی هستم لکن مرا به چشم طلبه ای که مورد توجه و علاقه بزرگان و اساتید هستم نگاه می کردند.


روایت چهارم : همسر صبور من
 
زندگی مشترک آقای خامنه ای و خانم خجسته شروع شده بود نخستین خانه این زوج منزل شوهر خواهر سید علی بود دو اتاق از شیخ علی تهرانی اجاره کردند خودشان در این زمینه گفته اند : چند ماهی منزل خواهرم بودیم شیخ علی آقا ماهی 50 یا 60 تومان از ما اجاره می گرفت البته دغدغه ای نداشتیم چون او فشاری نمی اورد. تمام زندان رفتن ها دربه دری ها و تعقیب گریز ها انزوا سکوت تبعید و دیگر رخداد های بعدی نشان داد که سنگینی سقف این زندگی مشترک روی ستون های صبر و پایداری این زن قرار دارد، زنی که از خانواده ای دارا به همسری طلبه ای ندار درآمده بود و با حوادث زندگی با گشاده رویی برخورد می کند مقام معظم رهبری این چنین  در مورد همسرشان می فرمایند همسرم هیچ وقت اظهار نگرانی و گله مندی از دست من نکرده حق مشوق من در قضایای عدیده ای هم بوده است مواقعی بود که بعضی از افراد و گروه های مخفی از اشخاص مهم و سطح بالایشان منزل ما رفت و آمد می کردند من البته به همسرم نمی گفتم که اینها کی هستند اما او از نحوه رفت و آمد ها می فهمید که این ها اشخاص مهم و حساس هستند از من سوال نمی کرد مرا نمی خواست سوال پیچ کند هیچ گونه مخالفتی نداشت بلکه کمک هم می کرد.
خانم خجسته هم می گویند دوران مشقت بار و امتحان الهی بود و من خودم را برای تمام مشکلات ممکن آماده کرده بودم و هرگز درباره هیچ چیز لب به شکوه نگشودم فکر می کنم بزرگ ترین نقش من حفظ جو آرامش در خانه بود طوری که ایشان بتوانند با خیال راحت به کارشان ادامه دهند سعی داشتم تا ایشان را از نگرانی در مورد خود و فرزندانم دور نگه دارم

 

روایت پنجم : ازدواج فرزند رهبر
 
دکتر حداد عادل درباره ماجرای ازدواج دخترش با فرزند رهبر انقلاب نقل کرده است : چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت ایت الله خامنه ای از دختر بنده خدمت مقام معظم رهبری رسیدم ایشان فرمودند اقای دکتر اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم . عرض کردم چطور ؟ فرمودند آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یکدیگر را پسندیده اند و در گفت گو به نتیجه رسیده اند حالا نظر شما چیست ؟ عرض کردم اقا اختیار ما هم دست شماست اقا فرمودند شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است تمام زندگی ما غیر از کتاب هایم یک وانت لوازم کهنه است . خانه ما هم دو اتاق اندرونی دارد و یک اتاق بیرونی که مسئولان می آیند و با من دیدار می کنند . من پولی برای خرید خانه ندارم خانه ای اجاره کرده ایم که قرار است در طبقه آن اقا مصطفی و در طبقه دیگر اقا مجتبی زندگی کنند. ما زندگی معمولی ای داریم و شما زندگی خوبی دارید مثل ما زندگی نکرده اید آیا دختر شما حاضر است با این شرایط زندگی کند ؟؟ زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی برای من بسیار جالب بود موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد برای مراسم عقد دخترم در محضر مقام معظم رهبری از مهریه صحبت به میان آمد اقا فرمودند: اولا در مورد مهریه هر چه مورد نظر دختر شما باشد همان را مهریه قرار دهید ولی من چون برای مردم خطبه عقد خواندم و این سنت من بوده که دختر خانمی بیشتر از 14 سکه باشد صیغه عقدش را نمی خوانم تا حالا هم این کار را نکرده ام اگر بخواهید می توانید بیش از 14 سکه هم قرار بدهید ولی من صیغه عقد را نمی توانم بخوانم بروید نزد اقای دیگری صیغه عقد را بخواند و از نظر من اشکالی ندارد

 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

تشکرات از این پست
shokraneh
دسترسی سریع به انجمن ها