پاسخ به:جامعه وسیاست وسبک زندگی
دوشنبه 4 آذر 1392 8:18 PM
وجه مشترك ميان ديدگاههاي دانشمندان غربي و انديشمندان اسلامي در مورد نياز به دين اين است كه انسان براي پاسخگوئي به بعضي از سؤالاتي كه درك آنها براي عقل انساني نا ممكن است، بايد به يك امر ماورائي پناه ببرد و آن همان دين مي باشد و بدون دين، پاسخگوئي به اين گونه سؤالات غير ممكن ميباشد و بي دين قادر به پاسخگوئي به اين سؤالات نبوده و پيآمد آن، مشكلات روحي و بيماريهاي رواني است كه منجر به مشكلات عديدهاي از جمله به بيهويتي و خودكشي ميشود كه الآن جوامع غيرديني با آن دست و پنجه ميزنند و مثل خوره جوامع پر زرق و برقشان را از درون با چالش رو برو ساخته است.
نمونه هائي از اين سلسله سؤالات عبارتند از:
من كي ام؟ من از كجا آمده ام؟ چه كسي مرا بوجود آورده؟ به چه علّتي مرا بوجود آورده اند؟ آيا خدا وجود دارد؟ خدا كجاست؟ آيا ما انسانها محكوم به زندگي كردن هستيم؟ هدف از خلقت، واقعاً چيست؟ آيا مرگ پايان همه چيز است؟ آيا واقعاً روح و دنياي ماوراء وجود دارد؟ بهشتي كه خداوند در كتب آسماني وعده داده است ، كجاست؟ آيا پاياني براي جهان وجود دارد؟ به كجا خواهم رفت؟ و ....
اگر به اين پرسشها، پاسخ مناسبي داده نشود عواقب خيلي خطرناكي براي انسان متصور خواهد بود كه هيچ مكتب غير ديني قادر به مقابله با آن نخواهد بود و ما به عينه در مكاتب ماركسيستي و ساير مكاتب غير ديني بارها و بارها شاهد شكتهاي روحي و رواني بودهايم فلذا بنا به تأييد انديشمندان و دانشمندان اسلامي و غير اسلامي فقط و فقط دين عهده دار پاسخگوئي به اين گونه سؤالات ميباشد.
مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...