پاسخ به:پوشش وحجاب وسبک زندگی
چهارشنبه 29 آبان 1392 11:25 PM
بسترهاي تهديدزاي داخلي و خارجي در كمين سبك زندگي
گفتوگو با دكتر مجيد ابهري (قسمت دوم)
در قسمت اول اين گفتوگو با عنوان«تربيت فرزند، قطعهي گمشدهي سبك زندگي»، به بررسي تعريف سبك زندگي و عوامل مؤثر بر آن و چگونگي ارتباط آن با تربيت فرزند پرداختيم. آقاي دكتر مجيد ابهري در ادامه به ضرورت جلوگيري از سطحينگري، به فرمايشات و دغدغههاي مقام معظم رهبري اشاره كردند. بستههاي تهديدزاي بيروني و دروني از ديگر مباحث مطروحه در اين نشست بود كه در ادامه، قسمت دوم آن را ميخوانيم.
نقش ماهواره را در تغيير سبك تربيتي فرزندان چگونه تحليل ميفرماييد؟
يكي از مشكلات فعلي جامعهي ما موضوع بلوغ زودرس است كه به شدت در حال رشد است و اين دليلي ندارد جز صحنههاي هيجاني كه بچهها در فيلمهاي ماهوارهاي ميبينند. فرض كنيد مادر ميرود سر كار يا مهماني، دختربچهي ششساله را پاي ماهواره مينشاند كه سريال را ببيند و وقتي مامان آمد برايش تعريف كند. اين دختر چه ذهنيتي خواهد داشت؟ بنابراين فرزندان ما با نسخهاي رشد ميكنند و تربيت ميشوند كه نسخهي اسلاميايراني نيست و به همين دليل است كه در حال حاضر نسلي وارد جامعهي ما ميشود كه صرفاً شناسنامهاي مسلمان هستند و به معناي واقعي كلمه، به اعتقاداتشان پايبند نيستند. از ترس والدين و مدرسه نماز ميخوانند، اگر حجاب دارند، به خاطر دانشگاه و حراست و... است، بيرون چادرهايشان را برميدارند يا حجابشان را ضعيف ميكنند.
بعد از عربستان سعودي متأسفانه ما مقام دوم مصرف لوازم آرايش را در آسيا داريم. در دنيا نيز در جايگاه هفتم هستيم. اين حجم بالا از مواد آرايشي را چه كساني مصرف ميكنند؟ دختران و زنان ايراني. حالا در خانه براي شوهرانشان مصرف كنند خيلي ثواب هم دارد، ولي واقعاً اين طور نيست. متأسفانه هدف از اين آرايش و... غير از محارم است. متأسفانه خانمهاي ما به ظاهر آراستهاي كه در منزل و براي همسرانشان بايد حفظ كنند اهميتي نميدهند. در اين صورت مرد خانواده نيز در بيرون از منزل برخي از مانكنهاي رنگوروغنزده را ميبيند و... همهي افراد كه ابوذر و ميثم تمار نيستند، نفس مبارك پيغمبر اكرم به آنها نخورده تا ايمان محكمي پيدا كنند. انسان در معرض خطر و انحرافات شيطاني است، ممكن است منحرف شود.
بستههاي درونزا و بيرونزاي تهديدات فرهنگي چطور تحليل و ارزيابي ميشود؟ با توجه به عصر اطلاعات و تكنولوژي، اين موضوع دغدغهي خانوادههاي مذهبي نيز شده است و در خانوادهها نوعي تعارض بين سنت و مدرنيته به وجود آمده است؛ يعني نميدانند چگونه با جوانشان ارتباط برقرار كنند. در واقع نسل جديد با والدين خودشان دارند به چالش ميرسند. البته بعضاً هم رسيدهاند. در واقع چه راهكاري ميتوان ارائه داد تا اين تهديدات را بشناسيم و بتوانيم به خانوادهها بشناسانيم؟
ما دچار پُركاري فرهنگي بيروني و كمكاري فرهنگي دروني شدهايم. ما در ابتدا بايد متولي آسيبهاي اجتماعي در جامعه را مشخص كنيم. 22 سازمان و نهاد در اين حوزه دستاندركار هستند و با وجود اينكه ميلياردها ميليارد بودجه ساليانه خرج ميشود، ولي وضعيت به صورتي است كه ملاحظه ميفرماييد. اول بايد نهاد مرتبط و متولي اين امر مشخص گردد. آيا اين نهاد مسئول آموزشوپرورش است، وزارت ورزش و جوانان است (البته اين ادغام هم كار غلطي بود، اين دو نهاد را با هم مخلوط كرد و نتيجهي خوبي دريافت نكرديم) يا نهادهاي ديگر. بايد كارگروهش را تعريف كنيم، بعد بستههاي درونزا و بيرونزا را ارائه دهيم.
با چند كتاب و جزوهي ترجمهشدهي غربي به جايي نخواهيم رسيد. متأسفانه فعاليتهايي كه صورت ميگيرد صرفاً در حد رفع تكليف است.
بنده بارها پيشنهاد دادهام و باز هم خواهم گفت كه براي كاربردي كردن فرمايشات رهبري، همچون شعارهاي ساليانه، بايد يك كارگروه تخصصي تشكيل شود تا ضمن بررسي همهجانبهي موضوع، بتواند از آن استخراج كاربردي داشته باشد.
بايد انديشيد كه خلق حماسهي اقتصادي با چه روشهايي صورت ميپذيرد. صداوسيما و رسانهها قطعاً در رأس ابزارهاي به فعليت رسيدن حماسهي اقتصادي خواهند بود.
ما بايد بدانيم چه تهديداتي فرزندان ما و نسلهاي بعدي را تهديد ميكند و چه فرصتهايي را در پيش رو داريم و بر اساس آن برنامهريزي كنيم.
ما دو نوع تهديد در مقابل فرزندانمان داريم؛ تهديدات روحي و جسمي كه در بعضي مصاديق اين دو با هم مشترك هستند. مثل اعتياد كه يك تهديد جسماني و روحاني است. برخي از تهديدها تهديدهاي وارداتي است. ما نبايد همواره توپ را در زمين ديگران بيندازيم و بگوييم چون در تهاجم مستمر بيگانه و جنگ نرم هستيم، بايد دست روي دست بگذاريم و بگوييم كه نميشود اقدامي صورت داد. ما بايد به اين نكته ايمان پيدا كنيم كه آنها خيلي قويتر از ما نيستند، بلكه علت پيشرفتشان غفلت ماست.
بر اساس يك پژوهش ميداني، متوسط ارتباط گفتاري در خانوادههاي ايراني 17 دقيقه است. وقتي چيدمان مبلمان خانهي ما بر اساس قرار گرفتن جاي تلويزيون و ماهواره است، اين موارد از جمله بستههاي خطري است كه در سؤال اشاره كرديد. اين خطرها در مقابل بستههايي كه ما براي پيشگيري و كنترل و مقابله داريم، مثل خالي كردن آب اقيانوس است با قاشق چايخوري! قطعاً پاسخگو نخواهد بود. اقيانوس به هر حال خالي ميشود، ولي در چه زماني، با چه قيمتي و با چه هزينهي انساني، اخلاقي و فرهنگي.
بنابراين من بايد عرض كنم كه بستههاي تربيتي و كاربردي بايد تهيه شوند؛ بستههايي كه براي مخاطبان مختلف در حوزههاي سني متفاوت قابل ارائه باشد. به والدين، حتي قبل از ازدواج بايد بستههايي جهت آموزش مهارت فرزندآوري، تربيت فرزند و فرزندپروري ارائه شود. اين اقدامات بايد صورت ميگرفت.
امام خامنهاي 25 شهريور 1370 توطئهي فرهنگي را گوشزد كردند و در 20 آذر 1370 تهاجم فرهنگي، 10 شهريور 1370 شبيخون فرهنگي، 18 آبان 1385 ناتوي فرهنگي، اول فروردين 1388 جنگ نرم و 20 ارديبهشت 1389 جهاد فرهنگي را بيان نمودند. اين تكرارها متأسفانه نشان از غفلت ماست. اگر همان سال 89 جهاد فرهنگي را جدي ميگرفتيم و كاربردي ميكرديم، امروز در اين حال و روز نبوديم.
در حوزهي تبليغات ديني حوزههاي علميه، مساجد، ائمهي جمعه، هيئتهاي مذهبي و تشكلهاي قرآني بايد فعال ميشدند. در حوزهي رسانهها كه شما جزئي از آن محسوب ميشويد، همچنين صداوسيما، فضاي سايبري، مطبوعات و خبرگزاريها بايد جمع شوند و يك كارگروه مشترك تشكيل دهند، بستههايي كه ميفرماييد، يكياش در حوزهي رسانه است. در حوزهي تفريحات و نشاط اجتماعي، گردشگري و مشاركت اجتماعي و... نيز بايد اين اقدامات صورت بگيرد. متأسفانه بنده بارها و بارها اين مباحث را مطرح نمودهام، ولي راه به جايي نبرده است و گوش شنوايي پذيرا نبوده است.
در حوزهي فرهنگ و هنر، سينما، تئاتر، كتاب، هنرهاي تجسمي و تبليغات شهرداري، بايد تدابيري صورت گيرد تا همه متمركز شوند تا اين ضربآهنگ، اثرگذاري بيشتري داشته باشد. به علت ناهماهنگيهاي موجود، ما هزينههاي انساني و مادي در زمينههاي گوناگون صرف كردهايم، ولي نتيجهي مطلوب حاصل نشده است. به عنوان مثال، در زمينهي اعتياد، بيش از 3 هزار شهيد دادهايم، بسياري اعدام شدهاند، مبالغ هنگفتي هزينهي مادي صورت گرفته است، ولي آمار اعتياد در وضعيتي است كه امروز ميبينيم.
در باب مسائل زنان، در مسئلهي خودفروشي و سقطجنين و امثال آن، بسيار آمار وحشتناكي وجود دارد. در بحث عفاف و حجاب و موضوع پوشش، اقدامات ناهماهنگي صورت داده شده است. ما بعد از 32 سال، هنوز اقدام بهحقي انجام ندادهايم. امام خامنهاي بارها در ارتباط با مسئلهي لباس و مد مباحثي را مطرح فرمودهاند، ايشان فرمودهاند من خودم يكي از طرفداران تميزپوشي و مد منطقي هستم. در مقابل اين دغدغهي رهبري، ما تنها دو سه سال است نمايشگاه پوشاكي برگزار ميكنيم كه قطعاً اقدام كامل و جامعي نيست و به تنهايي كاري از پيش نميبرد.
الآن فرض بفرماييد من ميخواهم به يك كشور خارجي جهت شركت در همايشي بروم، ميگويند لباس سنتيتان را بپوشيد، من چه لباسي بايد بپوشم؟ لباس كردي، تركمني، عربي، قشقايي، بلوچي؟ كدام يك از اينها نماد لباس ايراني است؟ 32 سال است طراحان نيامدهاند لباسي به طور مشترك با رنگها و طرحهاي مورد قبول همه طراحي نمايند يا بر اساس فصل، سن و تناسب شغلي، لباس استاندارد و مورد قبولي طراحي نكردهايم.
بنابراين اين بستهها بايد به طور منطقي و كاربردي تعريف و تدوين شود و وظايف هر فرد و نهاد معين شود. در حال حاضر، هر فردي كه بگويد امروزه نميتوان سبك زندگي اسلامي را در زندگي پياده كرد، يا با موضوع آشنايي ندارد يا خودش را به غفلت زده است. متأسفانه ما فرصتهاي بسياري را به غفلت گذراندهايم، ولي هنوز دير نشده است و هنوز ميتوان سبك زندگي اسلاميايراني را براي نسلهاي آتي به درستي تبيين كرد. وقتي ميگوييم به بچهها از مهدكودك حجاب ياد داده شود، اين كار عملي است، ولي روش خود را دارد؛ روشي كه يك دختر چهارساله آن را درك كند، نه اينكه صرفاً براي حضور در برنامهي تلويزيوني يك روسري بزرگ سر بچهها بيندازيم. منظور من تربيت ديني است، نه آموزش ديني. به قول علما، گاهي دچار خلط مبحث ميشويم. تربيت ديني را با آموزش ديني يكي كردهايم كه نتيجهاش اين چيزي شده است كه ملاحظه ميفرماييد. بنابراين تا ديرتر از اين نشده است بايد در مورد تربيت و آموزش سبك زندگي در مورد پوشاك، گفتمان، غذا، حتي مبلمان زندگي، رفتار اجتماعي، رفتار شغلي، رفتار حرفهاي و... راهكارهاي كاربردي ارائه دهيم.
ما از تربيت كودك يك آرماني داريم و در واقع يك مدل و الگويي بايد در ذهنمان وجود داشته باشد كه براي رسيدن به آن تلاش كنيم. حضرتعالي فرزند تراز انقلاب اسلامي را داراي چه ويژگيهايي ميدانيد؟ يعني آن مدينهي فاضلهي ما در حوزهي فرهنگي قرار است چه نيرويي را تحويل انقلاب بدهد؟
ما خيلي نميخواهيم آرمانگرايانه به مسئله نگاه كنيم. ما اگر فرزندي تربيت كنيم كه عامل به باورهاي ديني باشد، به نظرم گام مهمي برداشتهايم. وقتي پدري در خانه تلفن زنگ ميزند ميگويد بگو نيست، اين ديگر نميتواند بچهاش را به راستگويي دعوت كند و دروغگويي را در آن تضعيف كند. وقتي كه ما بخواهيم يك ميزان و معيار بدهيم، بگوييم بچهي انقلاب اسلامي بايد اين ويژگيها را داشته باشد، آن ويژگيها و الگوهاي تربيتي را قرآن براي ما تعريف كرده است و نهجالبلاغه هم به طور مكرر اشاره نموده است. حتي در تربيت مدير، تربيت والي، تربيت كارگر، تربيت كشاورز، در مسئلهي تربيت همسر، فرزند، انتخاب همسر، نحوهي زندگي و... براي ما شاخص تعريف شده است. ما معتقديم يك فرد وقتي با ملاكهاي تربيت اسلاميايراني مطابقت دارد كه با موازين و استانداردهاي اسلاميايراني رفتارش ارزيابي شود.
وقتي كه دختري در ماهواره فيلمهايي ميبيند كه دختران همسال او در آن روابط آزاد قبل از ازدواج دارند و بچهدار شدن به روش نامشروع را تشويق ميكنند، اين دختر از نظر رواني همزادپنداري ميكند، جلوي پدر و مادر خود ميايستد و ميگويد من اين آقا را ميخواهم؛ چه شما موافق باشيد و چه مخالفت كنيد. متأسفانه فيلمهاي داخلي هم بعضاً همسو با نمونههاي غربي بر اين امر دامن ميزنند.
بايد در ارتباط با اهميت خانواده، احترام به والدين و احترام به آموزگار و مربيان بينديشيم و در قالب بستههاي تربيتي معيار دهيم. آرمانگرايي نكنيم. نبايد مدينهي فاضلهي افلاطوني را معيار قرار دهيم و بگوييم بايد به اينجا برسيم، چون نخواهيم رسيد. بايد به حد متوسط راضي باشيم. در حال حاضر بايد به اين معدل آدم راضي باشيم كه معتاد نباشد، دزد نباشد، حقوق ديگران را رعايت كند، فرايض دينياش را انجام دهد، حرام و حلال و بد و خوب و سره و ناسره را از هم تفكيك كند.
مؤلفههاي ساختاري گفتمان انقلاب به چه ميزان و با چه مؤلفههايي متأثر از نوع تربيت و سبك زندگي ما ميشود؟
مثلاً اگر شما به يك نقاش بگوييد اينجا يك تصوير بكش، او تصويري را ميكشد كه در ذهن خودش است، يك داستان مثنوي را يادآور ميشوم كه از جسمي در تاريكي، يكي خرطومش را ميگيرد و يكي پايش را ميگيرد و يكي گوشش را ميگيرد و بعد ميآيند بيرون و ميگويند فيل چه بود؟ يكي ميگويد فيل يك لولهي توخالي بلند است. آن يكي ميگويد فيل يك چيز پهني است مثل بادبزن. ديگري ميگويد فيل يك ستون است. مولوي خيلي زيبا تعريف ميكند. اگر ما در تاريكي بخواهيم چيزي را ببينيم يا لمس كنيم و تعريف كنيم، اين گونه ميشود و اگر ما بخواهيم هر چيزي را از ديدگاه خودمان بحث كنيم، قطعاً به گفتمان واحدي نخواهيم رسيد.
وقتي كه ما گفتماني را ميخواهيم تعريف كنيم، طبيعتاً معيارهاي فكري و ذهنيمان را در آن مداخله خواهيم داد. براي تعريف گفتمان انقلاب، ما بايد معيارهايي را پيريزي كنيم كه افراد دچار انحراف نشوند، انقلاب دست نامحرمان نيفتد يا افرادي كه باور انقلابي ندارند مسئول تعريف و تبيين گفتمان نشوند. فرصتطلبان و منافقان نيايند. الآن عوامل ضدفرهنگي مثل سيا، موساد و intelligent سرويس انگلستان، آمدهاند در كشورهاي اسلامي، يك جا سلفي درست كردهاند و در بخشي ديگر وهابيها را به قدرت رساندهاند. اينها همه آنتيتزهاي شيعه است. فقط به خاطر مقابله با شيعه اين اقدامات را صورت دادهاند.
ما نه ميخواهيم نگاه طالباني به گفتمان انقلاب داشته باشيم، نه نگاه سلفي و عثماني و تركيهاي. ما بايد نگاه علوي به محورها و باورها داشته باشيم تا بتوانيم گفتمان انقلاب را بر اساس محورهاي علوي تعريف كنيم. ما تا وقتي كه ولي حي و فقيه، ملاكها و معيارهاي امام خميني (رضوان الله) در صحيفهي نور، قانون اساسي، قرآن، نهجالبلاغه و نهجالفصاحه را داريم، ميتوانيم پايه و اركان گفتمان انقلاب را تدوين كنيم و اجازه ندهيم كساني بيايند اين گفتمان را تدوين كنند كه قلباً به آن باور ندارند و فقط براي رشد خود، به باري كه اين محمولهي گرانقيمت را حمل ميكند، خود را وصل كردهاند.
بنابراين من اعتقاد دارم اگر همين الآن نسل سوم، چهارم، پنجم، ششم و هفتم را ما دريابيم، هنوز ميتوانيم آنها را از اين مسير به مسير درست برگردانيم. اگر نه، من فكر ميكنم چهار الي پنج سال ديگر، نتوانيم اين دستاورد را حفظ و گفتماني تأليف كنيم كه مطابق با ملاكهاي قرآني و مهدويت باشد.
بعضي از كارشناسان فرهنگي، عوامل محيطي را در سبك زندگي اثرگذارتر از عوامل تربيتي خانوادگي و دروني ميدانند. در واقع محل اختلاف است و برخي به عوامل خانوادگي وزن بيشتري ميدهند. كدام يك از نظر شما به واقعيت نزديكتر است؟
من فكر ميكنم عوامل خانوادگي واكسيناسيون و عوامل محيطي ويروس است. ما در علوم رفتاري ميگوييم كه عوامل محيطي مثل روز، شب، فصل و مسائل بيرون از خانه، بر بروز جرم اثرگذار است، مثلاً زمستانها شبها دزدي از تابستانها كمتر ميشود. در تابستانها دعوا و پرخاشگري بيشتر از زمستانهاست. در ماه مبارك رمضان جرائم و آسيبهاي اجتماعي كاهش پيدا ميكند. بنابراين عوامل محيطي مثل روز، تاريكي، گرما، سرما و... بر وقوع جرم مؤثر است. اما به نظر بنده، به عنوان كسي كه 30 سال از عمرم را در پژوهشهاي ميداني و نظري در آسيبهاي اجتماعي گذراندهام، اگر مباني تربيت خانوادگي افراد محكم باشد، عوامل محيطي نميتواند بر فرد اثر جدي بگذارد.
اريك فروم معتقد است (من اولين باري است كه در صحبتم به يك بيگانه استناد كردهام) كه شخصيت افراد را جامعه قالبگيري ميكند؛ يعني قالب جامعه است كه شخصيت افراد را ميگيرد. ما معتقديم شخصيت افراد در خانواده شكل ميگيرد و پايهريزي شخصيت در خانواده صورت ميگيرد و اگر آنجا محكم پايهريزي شود، هيچ عاملي نميتواند بر شخصيت فرد اثرگذار باشد. بنابراين خانواده در صدر استحكام، دوامبخشي و قوامبخشي به اسلوب تفكر و روش زندگي و جهانبيني قرار دارد. بعد از آن، عوامل محيطي در درجه دوم قرار دارند و اثرگذاري ميكنند.
كلام آخر...
نقش انكارناپذير رسانهها و در صدر آنها صداوسيما و همچنين آموزشوپرورش را بايد مورد تأكيد قرار داد. آموزشوپرورش در قالب مكمل خانواده است؛ يعني اگر آموزشوپرورش به درستي عمل كند، نقش مكمل و مقدم خانواده را دارد. بنابراين بايد خانواده و آموزشوپرورش با هم براي فرمدهي به شخصيت حركت كنند. در كنار آن، رسانهها، صداوسيما و سايتها و فضاي سايبري بايد به وظايف خود عمل كنند. بنده معتقدم راه مقابله با ماهواره و اينترنت نه فيلترينگ است و نه پارازيت، چون دقيقاً مقابله ميكنند. در حال حاضر سازمان سيا، به نام صداي آمريكا، فيلترشكني ارائه داده است كه هيچ فيلتري نميتواند جلوي آن مقابله كند. شما با آن وارد هر سايتي ميتوانيد بشويد و عملاً فيلترينگ بياثر است.
پنج شش سال پيش عرض كردم اگر آنتنهاي ماهواره را اين گونه كه جمع ميكنيد، جمع كنيد، روزي ميآيد كه ماهوارهها اصلاً ديش ندارد و امروز همان روز است. الآن تلويزيون و كامپيوتر به هم وصل ميشوند و 1400 كانال را ميگيرد. الآن ديگر چه كار ميشود كرد؟ بنابراين ما به جاي برخورد سلبي و چكشي، بايد فرهنگ را درست كنيم. كسي ماهواره هم اگر دارد، دولت بايد بيايد بگويد هر كسي ديش ميخواهد بايد پلمپشده از دولت بگيرد. عوارض بگيرد و ساليانه هم بايد ماليات بدهد. مثل كاري كه پاكستان و مالزي انجام دادهاند. بعد ديشهاي دولتي را كه ميدهند تنظيمشده باشد و ايستگاههايي را دريافت كند كه مناسب و مفيد است. ژاپن تنها كشوري است در جهان كه در آن هيچ شبكهي ماهوارهاي وجود ندارد. اصلاً نميگذارند اين امواج به كشورشان بيايد. يا بايد اين قدر ما قدرت داشته باشيم يا شبكههايي را درست كنيم كه ديگر كسي ماهواره نگاه نكند. وقتي كه فيلم و سريالهاي خوبي از صداوسيما پخش ميشود، 90 درصد مشتريهاي ماهواره ريزش پيدا ميكنند. 90 درصد تماشاچي ماهوارهها براي سرگرمي، فيلم، آهنگ و... به سمت ماهواره ميروند. شايد 3 تا 5 درصد براي برنامههاي مستهجن، ماهواره ميبينند. بنابراين ما بايد اينها را برنامهريزي كنيم و به عنوان بستههاي تربيتي ارائه دهيم، نه از طريق برخوردهاي سلبي و چكشي، چون برخورد سلبي و چكشي آدمها را در موضع انفعالي قرار ميدهد. بايد افراد را واكسينه كنيم و اجازه بدهيم وارد جامعه شوند. آن وقت ميبينيم كه نه ماهواره روي فرد اثر ميكند و نه اينترنت و موساد و سيا. اگر اين گونه برخورد كنيم و بچهها را با روش زندگي اسلامي رشد بدهيم، هيچ چيزي نميتواند آنها را منحرف كند.
منبع: برهان
مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...