پاسخ به:سبک زندگی ومذهب
چهارشنبه 29 آبان 1392 11:09 PM
يكي از سرمايههاي بزرگ انسان در زندگى حيثيت و آبرو و شخصيت اوست، كه در طول زندگي قطره قطره آن را جمع كرده است. آبروي مؤمن مانند مال و جان او داراي حرمت است، و هر چيزي كه آن را در معرض خطر بياندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته باشد، بلكه چه بسا ترور شخصيت از ترور شخص مهمتر تلقي شود.
امام صادق عليهالسلام از رسول خدا صليالله عليه و آله و سلّم نقل فرمودند كه حقتعالي فرموده است: هر كس دوستي از دوستان مرا خوار كند، در كمين جنگ با من نشسته است.[1]
براي حفظ آبروي افراد، قرآن كريم در سوره حجرات آيات 11و 12[2]؛ دستورهاى ششگانهاى را مطرح نموده كه هر گاه بطور كامل در يك جامعه پياده شود آبرو و حيثيت انسان را از هر نظر تامين مينمايد:
1-عدم استهزاء يكديگر: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»؛ گاه تقليد گفتار، كردار، يا صفتي از صفات، يا نقصي از نقايص ديگري براي خنداندن مردم باعث از بين بردن آبروي افراد ميشود كه بايد به شدت از اين كار پرهيز نمود.
2-ترك عيبجويي: «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ»؛ و يكديگر را مورد طعن و عيبجوئى قرار ندهيد.
«وَ لا تَلْمِزُوا» طعنه زدن و عيبجويى در حضور شخص را «لمز» و عيبجويى در غياب شخص را «همز» ميگويند. و گفته شده عيبجويى با زبان و چشم و اشاره «لمز» و عيبجويى با زبان «همز» است.[3]
عيبجويي همراه با سرزنش و تخريب شخصيت و بيآبرو كردن فرد است و كسي كه به دنبال بي آبرو كردن مؤمنين است خداوند هم اسرار نهاني او را فاش ميكند. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: «كسي كه در جستجوي اسرار مردم باشد خداوند اسرارش را آشكار ميكند.»[4]
3-پرهيز از لقب دادن به يكديگر: «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ»؛ و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد.
بسيارى از افراد بيبند و بار در گذشته و حال اصرار داشته و دارند كه بر ديگران القاب زشتى بگذارند و از اين طريق آنها را تحقير كنند، شخصيتشان را بكوبند، و يا احيانا از آنان انتقام گيرند، و يا اگر كسى در سابق كار بدى داشته سپس توبه كرده و كاملا پاك شده باز هم لقبى كه بازگو كننده وضع سابق باشد بر او بگذارند. اسلام صريحا از اين عمل زشت نهى ميكند، و هر اسم و لقبى را كه كوچكترين مفهوم نامطلوبى دارد و مايه تحقير مسلمانى است ممنوع شمرده است.[5]
4-پرهيز از گمان بد داشتن: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»؛از گمانها بپرهيزيد، چرا كه بعضى از گمانها گناه است.
مراد از سوء ظن نداشتن نسبت به ديگران در واقع ترتيب اثر ندادن به آن است كه اگر توجه به بدگماني داشته باشيم باعث بردن آبروي ديگران ميشويم.
«مثل اينكه نزد تو از كسى بدگويى كنند، و تو دچار سوء ظن به او شوى و اين سوء ظن را بپذيرى، و در مقام ترتيب اثر دادن بر آمده او را توهين كنى، و يا همان نسبت را كه شنيدهاى به او بدهى و يا اثر عملى ديگرى بر مظنهات بار كنى كه همه اينها آثارى است بد و گناه و حرام»[6]
5- عدم تجسس در كار ديگران: «وَ لا تَجَسَّسُوا»، و هرگز در كار ديگران تجسس نكني.
كلمه" تجسس"- با جيم- به معناى پيگيرى و تفحص از امور مردم است، امورى كه مردم عنايت دارند پنهان بماند و تو آنها را پيگيرى كنى تا خبردار شوى.[7]
كه با تجسس از عيوب ديگران و بر ملا كردن آن باعث هتك آبرو. و از بين بردن حيثيت و شخصيت آنها ميشوند، و در اين آيه شريفه از اين رذيله اخلاقي نيز نهي شده است.
6- غيبت نكردن: «وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً»؛ يكي ديگر از اموري كه جزء گناهان كبيره است و باعث لكه دار شدن آبروي افراد ميشود غيبت كردن است. كه در غياب شخص به بيان آنچه نقلش مايه ناخشنودي اوست بپردازند. كه در قرآن و روايات به شدت از اين عمل زشت نهي شده است.
آبروى انسان مسلمان همچون گوشت تن اوست، و ريختن اين آبرو به وسيله غيبت همچون خوردن گوشت تن اوست كه در قرآن كريم به آن اشاره شده است: «أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً»؛ [حجرات، 12]؛ «آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد.»
بنابراين با توجه به اهتمامي كه دين مبين اسلام براي حفظ آبرو قائل شده است، هر شخصي موظف است در حفظ آبروي ديگران دقيق و كوشا باشد، و اگر به اين اموري كه ذكر شد توجه كامل داشته باشيم آبروي افراد محفظ و مصون خواهد ماند.
پينوشت:
[1].الكافي، ج 2، ص 351.
[2].- يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [11]؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحيمٌ[12]
[3].جوامع الجامع، ج6، ص95
[4].غررالحكم، ص124
[5].برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص 503
[6].ترجمه تفسير الميزان، ج18،ص483
[7].ترجمه الميزان، ج18، ص: 484
مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...