پاسخ به:مبحث بیست و پنجم طرح صالحین: حـجـاب و عـفـاف
سه شنبه 28 آبان 1392 9:08 PM
خطاب به همه ی دختران جوان و نوجوانی که از مسخره شدن توسط دیگران به خاطر حجابشان می ترسند یا ناراحت می شوند:
کلاس پنجم ابتدایی مجبور شدم مدرسه ام را عوض کنم. از یکی از مدارس معروف مشهد(که به خاطرمذهبی بودنش معروف بود) به یک مدرسه ی غیر انتفایی ساده رفتم.
دوستان اطلاع دارند که اکثر دانش آموزان در مدارس دخترانه مشغول به چه چیزهایی هستند..! فکر می کنم تنها شخص چادری درکل مدرسه من بودم! به خاطر حجابم کم مسخره نشدم . کم سختی نکشیدم. هر روز که از مدرسه می آمدم گریه می کردم. مادرم هم خیلی غصه می خورد ولی چاره چه بود؟
خدا می داند من آن روز ها چه قدر سختی کشیدم ولی همان خدا خیلی زود تر از آن چه که فکر می کردم شرایط را برایم عوض کرد. آن سال بالاخره تمام شد اما خدا به من چیزهایی داد که تاعمر دارم شکرگزارشم
در پایان سال چند نفر از همکلاسی هایم برایم نامه نوشتند و در آن نامه قیدکرده بودند که چه قدر از این که من تاپایان سال تحت تاثیر آن ها قرار نگرفته و کشف حجاب نکردم، متعجب اند!!
سال بعد در یک مدرسه ی راهنمایی خوب قبول شدم و خداوند دوستانی را سرراهم قرار داد که در دنیا بی نظیرند! با افرادی آشنا شدم که تغییرات مهمی در زندگی ام به وجود آورد. خدا آن قدر پس از آن سال چیزهای خوب به من داد که فقط خودش می داند. بی نهایت شکرگزارشم.
خواهران عزیزم! دو دفعه ی اول از مسخره شدن شاید ناراحت بشید اما کم کم عادت می کنید تا آن جا که اصلا این چیزها اهمیتشان را برایتان از دست می دهند. مطمئن باشید که خدا هم جبران می کند.
راستی چند وقت پیش هم در یکی از بازارها من و مادرم برای خریدجنسی داخل مغازه ای شدیم و مغازه دار با بی محلی خود خیلی محترمانه من و مادرم را از مغازه بیرون کرد!!!!
این چیز ها همواره حتی در شهر های مذهبی هم هست.
من به خاطرحجابم خیلی چیزهای بهتر از آن چه فکر می کنید به دست آوردم. مطمئن باشید برای شماهم همین طور است. خدا همواره همراه و یاور ماست...