علم امام جواد(ع) در مناظره همگان را مات میکند
جمعه 24 آبان 1392 7:52 PM
امام جواد(ع) اولین امامی است که در سن کودکی یعنی هشت سالگی به امامت رسیده است. ایشان در همین سن مناظراتی را با علمای زمان خود داشته است که بسیاری از این مناظرات و پاسخهای امام جواد (ع) جالب و تامل برانگیز است. علت اصلى پیدایش این مناظرات این بود که امامت حضرت به جهت کم بودن سن براى بسیارى از شیعیان کاملاً ثابت نشده بود (گرچه بزرگان و دانایان شیعه بر اساس عقیده شیعه هیچ شک و تردیدى در این زمینه نداشتند) از این رو براى اطمینان خاطر و به عنوان آزمایش، سؤالات فراوانى از آن حضرت مىکردند که داستان یکی از این مناظرات در کتاب سیره پیشوایان اثر مهدی پیشوائی به رشته تحریر در آمده است.
مناظره با یحیى بن اکثم
وقتى مأمون از طوس به بغداد آمد، نامهاى براى حضرت جواد(ع) فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود. حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مأمون او را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد تزویج دختر خود «اُمّ الفضل» را به ایشان کرد.
امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد. مأمون این سکوت را نشانه رضایت حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد. او در نظر داشت مجلس جشنى تشکیل دهد، ولى انتشار این خبر در بین بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراضآمیزى به مأمون گفتند: این چه برنامهاى است؟ اکنون که على بن موسى(ع) از دنیا رفته و خلافت به عباسیان رسیده باز مىخواهى خلافت را به آل على(ع) برگردانى!؟ بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوتهاى چند ساله بین ما را فراموش کردهاى!؟
مأمون پرسید: حرف شما چیست؟ گفتند: این جوان خردسال است و از علم و دانش بهرهاى ندارد. مأمون گفت: شما این خاندان را نمىشناسید، کوچک و بزرگ اینها بهره عظیمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نیست او را آزمایش کنید و مرد دانشمندى را که خود قبول دارید بیاورید تا با این جوان بحث کند و صدق گفتار من روشن گردد.
عباسیان از میان دانشمندان، «یحیى بن اکثم» را (به دلیل شهرت وى) انتخاب کردند و مأمون جلسهاى براى سنجش میزان علم و آگاهى امام جواد(ع) ترتیب داد. در آن مجلس یحیى رو به مأمون کرد و گفت: اجازه مىدهى سؤالى از این جوان بنمایم؟ مأمون گفت: از خود او اجازه بگیر. یحیى از امام جواد(ع) اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مىخواهى بپرس.
یحیى گفت: درباره شخصى که مُحْرِم بوده و در آن حال حیوانى را شکار کرده است، چه مىگویید؟
امام جواد(ع) فرمود: آیا این شخص، شکار را در حِلّ (خارج از محدوده حَرَم) کشته است یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمداً کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ براى اولین بار چنین کارى کرده یا براى چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کارى ابا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرامِ عُمره بوده یا احرامِ حج...!؟
یحیى بن اکثم از این همه فروع که امام براى این مسئله مطرح نمود، متحیر شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهرهاش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد به طورى که حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند.
مأمون گفت: خداى را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم همان شد. سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آیا اکنون آنچه را که نمىپذیرفتید دانستید!؟
حکم شکار در حالات گوناگون توسط مُحْرِم
آنگاه پس از مذاکراتى که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند و جز نزدیکان خلیفه، کسى در مجلس نماند. مأمون رو به امام جواد(ع) کرد و گفت: قربانت گردم خوب است احکام هر یک از فروعى را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم. امام جواد(ع) فرمود: بلى، اگر شخص محرم در حِلّ (خارج از حرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفارهاش یک گوسفند است و اگر در حرم بکشد کفارهاش دو برابر است؛ و اگر جوجه پرندهاى را در بیرون حرم بکشد کفارهاش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛ و اگر شکار از حیوانات وحشى باشد، چنانچه گورخر باشد کفارهاش یک گاو است و اگر شتر مرغ باشد کفارهاش یک شتر است و اگر آهو باشد کفاره آن یک گوسفند است و اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد کفارهاش دو برابر مىشود.
اگر شخص محرم کارى بکند که قربانى بر او واجب شود، در احرام حج باشد باید قربانى را در «مِنى» ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد باید آن را در «مکّه» قربانى کند. کفاره شکار براى عالم و جاهلِ به حکم، یکسان است؛ منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. کفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و کفاره برده به عهده صاحب او است و بر صغیر کفاره نیست ولى بر کبیر واجب است و عذاب آخرت از کسى که از کردهاش پشیمان است برداشته مىشود، ولى آنکه پشیمان نیست کیفر خواهد شد.
بخشش امام و سؤال خدا
مرحوم شیخ طوسى و كلینى به نقل از على بن ابراهیم قمّى و او به نقل از پدرش، ابراهیم بن هاشم حكایت میکند که عبدالله صالحی آن را در کتاب "چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد(ع)" اینگونه نقل میکند: روزى در محضر مبارك امام محمد جواد(ع) بودم، شخصى به نام صالح بن محمد وارد مجلس امام(ع) شد و اظهار داشت: یابن رسول اللّه! مبلغى به مقدار ده هزار دینار از وجوهات شرعیه نزد من بوده است كه مؤمنین آنها را در اختیار من قرار داده بودند تا تحویل شما دهم.
ولیكن من آنها را مصرف خود و دیگران كردهام، اكنون تقاضامندم مرا حلال نمائید.
حضرت فرمود: حلال كردم.
ابراهیم بن هاشم گوید: همین كه آن شخص از مجلس حضرت جواد بلند شد و بیرون رفت امام(ع) مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اى ابوهاشم! وقتى حقوق و اموال ما به دست یكى از این افراد مىرسد -كه در حقیقت آن اموال مربوط به تمامى اهل بیت و ذریه رسول اللّه(ع) و نیز اَیتام و مساكین است - در هر راهى كه خواستند مصرف مىكنند و سپس در مجلس ما حضور مىآیند و اظهار مىدارند: یاابن رسول اللّه! تقاضا داریم كه از ما بگذر و ما را حلال گردانى.
و حضرت سپس افزود: آنها فكر مىكنند كه ما نمىگوئیم، حلال كردیم، ولى به خدا قسم، در روز قیامت تمامى این افراد مورد مؤاخذه و بازخواست خداوند متعال قرار خواهند گرفت و در سؤ ال و جواب سختى واقع خواهند شد.
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست