0

کتابت قرآن کریم؛ از نگارش به خط کوفی تا نستعلیق‌نویسی تیموریان

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

کتابت قرآن کریم؛ از نگارش به خط کوفی تا نستعلیق‌نویسی تیموریان
شنبه 18 آبان 1392  10:58 AM

ضرورت نگارش قرآن کریم از زمان حیات پیامبر اعظم(ص) احساس می‌شد، زیرا اعتماد بر حفظ قرآن در حافظه‌ها نمی‌توانست اطمینان خاطر در مورد صیانت از قرآن را فراهم کند. از این رو، پیامبر اسلام به جهت اهتمام خاصّ به قرآن برای نوشتن وحی، افرادی را که نوشتن می‌دانستند برگزید تا با دقت به ثبت و ضبط آیات اقدام کنند، همچنین هر وقت که آیه‌ای نازل می‌شد پیامبر(ص) آنرا برای اصحاب می‌خواند و کسانی که کتابت می‌دانستند آیه را بر استخوان، چوب، برگ خرما و چیزهای معمول آن زمان می‌نوشتند. این گروه «کُتّاب وحی» نامیده می‌شدند، البته عده‌ای هم آیات را حفظ می‌کردند.

ضرورت کتابت قرآن کریم پس از وفات پیامبر هم مورد توجه مسلمانان بود و این کتاب آسمانی بارها در طول تاریخ توسط هنرمندان به رشته تحریر در‌آمد.

در این نوشته تلاش می‌کنیم بخشی از تاریخچه کتابت قرآن کریم را دنبال کنیم 

پیدایش خطوط گوناگون از خط کوفی

پیدایش اقلام ستّه

در اواخر عصر اموی کاتبی به نام «قطبه محرّر»، از خط کوفی خطی را به وجود آورد که قلم جلیل و قلم طومار بوده است؛ این دو خط به صورت درشت و جلی نوشته می‌شدند. در دولت عباسیان، با تلاش خطاطانی چون «ضحاک بن عجلان»، «‌اسحاق بن حمّاد» و شاگردان او مانند «ابراهیم بن محسن» و «یوسف سجزی»، از قلم جلیل دوازده قلم بوجود آمد که عبارتند از؛ «سجلات»، «دیباجج»، «طومار کبیر»، «ثلثین صغیر»، «زنبور»، «مؤامرات»، «حرم»، «عهود»، «قصص»، «اجویه»، «نصف ثقیل» و «ثلث کبیر». سپس از آنها، دوازه قلم دیگر با نام‌های «سمیع»، «اشبه»، «خرفاج خفیف»، «قلم مفتح»، «مفتح نصف»، «خفیف نصف»، «مدور کبیر»، «مدور صغیر»، «نرجیس»، «حفیف ثلث کبیر» و «رقاع» استخراج شد.

از فحوای نوشته‌های مورخان و دانشمندان درباره خطوط فوق چنین برمی‌آید که هر یک از آنها کاربرد خاصی داشته است؛ برای مثال، برای کتابت کلام الله مجید، قلم درشت و جلی مانند قلم طومار و جلیل و قلم نازکتر، مانند ثلث به کار گرفته می‌شدند.

ابن مقله و اقلام ستّه

محمدبن علی بن حسین بن مقله بیضاوی شیرازی، هنرمند خوشنویس و وزیر المقتدر بالله عباسی (جلوس 295 ه.ق)، متوجه ساده کردن خط کوفی شد و توانست از خط کوفی شش خط که به خطوط اصول، یعنی اصول خط‌های متداول اسلامی معروف شدند، عرضه کند. اسامی این خطوط همان‌هاست که بعداً بدان‌ها معروف شدند؛ مانند خط بدیع که بعدها خط نسخ گفته شد. این خطوط عبارتند از؛

محقق که دارای یک دانگ و نیم دور و چهاردانگ و نیم سطح است. وی سپس خط ریحان را از محقق وضع کرد که اندک تفاوتی با خط محقق دارد، اصول آنها یکی است به جز حرف «ی» که دور آن بیشتر از «ی» محقق است. وی سپس ثلث ریحانی را با دو دانگ دور، چهار دانگ سطح از خط ریحان ایجاد کرد. پس از آن بنیاد خط نسخ را گذاشت و برای آن دو دانگ دور و چهار دانگ سطح مقرر داشت و برای آن دوازده قاعده بدین شرح ایجاد کرد: ترکیب، قوت، مجاز، کرسی، سطع، اصول، نسبت، دور، صفا، ضعف، صعود، شأن.

چون خط نسخ با حروف منحنی و قوس‌دار نوشته می‌شد، نسبت به دیگر خطوط معروفیت و شهرت پیدا کرد و قواعد خط نسخ بعدها توسط ابن بوّاب به صورت خاصی تدوین و به صورت عمومی مطرح شدند و در حقیقت ناسخ خطوطی شد که قبلاً برای کلام الله مجید نوشته می‌شدند و بیشترین خطی که برای نگارش قرآن استفاده می‌شد، خط نسخ بود. بعد از خط نسخ، به خط توقیع می‌رسیم که سه دانگ دور و سه دانگ سطح دارد. خط توقیع از خط ثلث مشتق شده است که بیشتر برای ثبت توقیعات و سجّلات به کار برده می‌شد. خطر رقاع نیز تابع قلم توقیع است و برای نوشتن رقع‌ها و فرمان ها استفاده می‌شد، گاهی هم در عنوان کتاب‌ها به کار می‌رفت. در خط رقاع، حرکت قلم در گردش دور آزاد است و تقریباً تمام آن دور است و کمتر از 16 سطح در آن دیده می شود. حرف خاص خط رقاع «الف مماله» است، الفی که به طرف راست در نوشتن حرکت می‌کند.

بدین ترتیب اقلام سته عبارتند از : محقق، ریحان، ثلث، نسخ، توقیع  و رقاع؛ که به عنوان اصول خطوط شناخته شدند و در این بیت آمده است:

ثلث و توقیع و هم محقّق دان / نسخ و ریحان و هم رقاع بخوان

گرچه واضع همه خطوط یاد شده ابن مقله نیست، اما وی سهم غیر قابل انکاری در پیدایش این خطوط دارد. بعد از ابن مقله دو تن از شاگردانش روش او را ادامه دادند، آنها عبارتند از محمد بن اسد و محمد سمسمانی و پس از آنها کاروان خوشنویسی قرآن مجید به ابن‌بوّاب می‌رسد.

ابن بوّاب

ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بوّاب از بزگترین هنرمندان خوشنویس تاریخ تمدن اسلامی محسوب می‌شود. خصوصیت بسیار مهم هنری وی این است که خط نسخ را گسترش داد و برای آن اصول جدیدی وضع کرد. خطی که بعدها نساخ همه خطوط برای کتابت کلام خدا شد. این خط که در زمان ابن مقله و اصول آن توسط وی مطرح شد، با تلاش وی مقبولیت یافت. ابن مقل آن را خط «بدیع» نامیده بود. گویند خط نسخ از ترکیب خط «جلیل» و «طومار» یا از هر یک به صورت منفرد مشتق شده است. هر دو خط «جلیل» و «طومار» از خط کوفی اخذ شده بودند. چون این خط برای استنساخ قرآن مجید و کتب مختلف به جهت سهولت و راحتی خواندن و نوشتن مورد استفاده فراوان قرار گرفت، خط نسخ گفته و خوانده شد.

 

نمونه‌ای از خط ابن بواب

 

ابن‌بوّاب توانست قواعد نوینی در خوشنویسی به وجود آورد و برای نخستین بار میزان سنجش حروف را تحت قاعده «نقطه» در آورد. آن چنان که هزار سال است برای خوشنویسان معیار تعداد نقطه‌های مشخص برای کتابت سطح بوده و در حروف رعایت می‌شود.

ابن‌بوّاب شاگرد دو نفر استاد خوشنویس به نام‌های محمدبن اسد و علی بن محمد کوفی بوده که هر دو از شاگران «ابن مقله» بوده‌اند. همچنین می‌گویند: از فرزند دختر ابن مقله نیز خط را آموخته است و آنچه راز و رمز خوشنویس ابن مقله بوده و فرزندش می‌دانسته به او یاد داده است. ابن بواب برای آموزش خوشنویسی، مکتبی تأسیس کرد که سال‌ها برقرار بود و توانست شاگران فراوانی تربیت کند؛ مانند محمدبن عبدالملک و سید قاسم که آنان دارای شاگردانی بودند؛ مانند احمدبن فضل الله ترکستانی و عبدالمؤمن بن صفی‌الدین اصفهانی و سرانجام آنان به اساتید یاقوت مستعصمی می‌رسند. یعنی در شجره اجازات خوشنویسی یاقوت، عموم خوشنویسان، شاگردان ابن بواب بوده‌اند.

یاقوت مستعصمی

جمال الدین ابوالمجد عبدالله یاقوت مستعصمی ملقب به «قبله الکتّاب» در زمان خلیفه المستعصم بالله (640-656 ه.ق) آخرین خلیفه عباسی زندگی می‌کرد و خود  را منتسب به وی می‌داشت. او از بزرگترین خوشنویسان تمدن اسلامی محسوب می‌شود و بیشترین تلاش وی در کتابت و تحریر کلام الله مجید است. تعداد قرآن‌هایی که به قلم خود نوشته، بسیار فراوان است و برخی می‌گویند که سیصد و شصت و چهارمین قرآن وی را دیده‌اند. مورخان معاصر وی را به تندنویسی می‌شناخته‌اند. با ظهور یاقوت خطوط متفرقه و متنوع اسلامی محدود به همان اقلام ستّه شد و وی تمامی خطوط را با قلمی شیوا می‌نوشت.

 

نمونه‌ای از دستخط «یاقوت مستعصمی»

 

شاگردان یاقوت

شاگردانی که توسط یاقوت بی‌واسطه یا با واسطه تربیت شدند و یا از روی خطوط یاقوت مشق کردند، توانستند تاریخ خوشنویسی را در قرن هشتم رو به تکامل برند. شش نفر شاگرد یاقوت که به اساتید ستّه معروفند عبارتند از؛ ارغون بن عبدالله کاملی که چندین قرآن به خط وی باقی مانده است. مانند قرآنی به قلم ریحان، نسخ و رقاع که دارای تاریخ 745 است؛ نصرالله طبیب و یوسف مشهدی و مبارک‌شاه بن قطب تبریزی و سیدحیدر که از شاگردان وی عبدالله صیرفی خطاط است؛ احمد بن سهروردی که چند قرآن از آثار وی باقی مانده است و می گویند بیش از 78 قرآن نوشته است. این شش استاد شاگردان فراوانی داشته‌اند که دوره سلاطین مملوک و تیموریان را درخشندگی خاص در خوشنویسی می‌دهند.

پیدایش خطوط دیگر از اقلام ستّه

در این دوره از خطوط شش‌گانه چندین خط به عنوان خطوط فرعی شناخته شده و مطرح شده‌اند مانند خط غبار، خط مسلسل و خط تاج که بیشتر جنبه تزیینی دارند. خط غبار، خطی است که به صورت ریز و ضعیف نوشته می‌شد و از خط رقاع  نسخ متولد شده است. بعدها خط غبار برای همه خطوط مورد استفاده قرار گرفت، یعنی تمام خطوط را به قلم باریک و نازک می‌نوشتند.

خط مسلسل نیز از خط ثلث یا توقیع استخراج شده است و عبارات در یک سطر با خط‌های ظریف و نازک، حروف و کلمات به هم پیوسته و مانند زنجیر مرتبط شده‌اند. خط تاج از خطوطی است که در زمان‌های متأخر از خط نسخ پدید آمد و بیشتر در مصر رواج پیدا کرد، در این خط اولین حرف یک کلمه با گردش خط، شکل تاج به خود می‌گیرد.

پیدایش خط تعلیق و شکسته تعلیق

ایرانیان با در هم آمیختن چند خط از اقلام سته خط تعلیق را با ذوق خود به وجود آوردند، که از اوایل قرن پنجم هجری آهسته آهسته در سیمای کلمات فارسی مشاهده می‌شود و علائم خط تعلیق ظاهر می‌شود. این خط را خواجه ابوالعال ارائه کرد. وی همان کسی است که برای حروف «پ، ژ، و، چ» که تا عصر وی گذاشتن سه نقطه معمول نبود، سه نقطه گذاشت. همچنین درباره خطاط دیری به نام حسن حسین علی فارسی کاتب عصر عضدالدوله می‌گویند که وی از ترکیب خط نسخ و ثلث و رقاع، تعلیق را به وجود آورد. در هر صورت در قرن‌های بعد، یعنی قرن‌های هفتم و هشتم هجری، خط تعلیق رواج داشته و خواجه تاج‌الدین اصفهانی و خواجه عبدالحی منشی آن را توسعه دادند. برای نوشتن ترجمه آیات مبارکه و سر سوره‌ها بعضاً از این خط استفاده می‌شد که پس از چندی خط شکسته تعلیق به وجود آمد.

پس از شکسته تعلیق، خط دیوانی و رقعه پیدا شد که بیشتر در ترکیه عثمانی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

کتابت کلام‌الله مجید در قرن‌های هشتم و نهم هجری

سده هشتم هجری یکی از درخشان‌ترین دوره‌های کتابت کلام الله مجید محسوب می‌شود. این دوره متعلق به شاگردان بی واسطه یا باواسطه یاقوت مستعصمی است و بهترین آثار خطوط شش‌گانه را در خود جای داده است که بدین ترتیب دوره مملوکان و تیموریان در هنر قرآنی جلوه جاودانه یافت.

عصر مملوکان در مصر

ممالیک از سال 650 تا 922 هجری به صورت دو سلسله، اول ممالیک بحری از 648 تا 729 هجری قمری و دوم ممالیک برجی از 784  تا 922 هجری در مصر و شام سلطنت کردند و توانستند در آن سرزمین به ویژه در هنگام حمله مغول که بخش های عظیمی از ایران و بسیاری از بخش‌های آسیا را تخریب کردند، قاهره و شام را از گزند حوادث حفظ کنند. توجه آنان به هنر خوشنویسی و هنرهای مستظرفه و عمران و آبادی بسیار زیاد بود. در دوران آنان خوشنویسی کلام الله مجید به اوج خود رسید.

 

نمونه‌ای از دستخط «محمد بن شیخ یوسف الانباری» معروف به سید‌الخطاط

 

دوره تیموریان (771- 906 ه.ق)

در دوره تیموریان هنرها پیشرفت کرد و خوشنویسی نیز رشد فراوانی یافت و ابتکاراتی نیز در کتابت قرآن کریم ارائه شد؛ از جمله ظهور کتابت چند خطی در یک صفحه قرآنی بود که به خطوط ثلث، نسخ، کوفی و یا محقق و ریحان به صورت سه یا چهار خطی در یک صفحه نوشته می‌شد. از دیگر رویدادهای این روزگار، کتابت قرآن در قطع‌های بسیار بزرگ با قلم جلی و در اندازه‌های بسیار کوچک و در قطع بازوبندی و یا به هیأت طومار با قلم غبار بود، همچنین ابداع خط نستعلیق در این دوره رخ داد.

نوادگان تیمور در شبه قاره وسیع و پهناور هندوستان از سال 732 تا 1357 ه.ق حکومت کردند. این سلسله که به نام امپراطوران مغول هند یا بابریان و گوکانیان خوانده می‌شوند، با شکوه‌ترین و عظیم‌ترین آثار قرآن را عرضه کردند. در آن عصر علاوه بر خطوط رایج، خط ثلث ترکستانی از بخارات و خوارزم به شبه قاره منتقل شد و در آنجا به شیوه یهاری یا هندوستانی کلام الله مجید کتابت شد.

پیدایش خط نستعلیق

در دوره تیموریان توجه به خوشنویسی نیز زیاد بود و سرآمد همه خوشنویسان آن دوره «میرعلی تبریزی» است. وی توانست خط نستعلیق را که از ترکیب خط نسخ و تعلیق به وجود آمده بود، به اصول برساند و آن را مطرح کند. وی نخستین کسی است که نامش به ایجاد خوشنویسی خط نستعلیق مطرح و یاد شده است.

از دیگر خوشنویسان این دوره باید از میرزا جعفر بایسنقر یاد کرد که از شاگردان میرعلی تبریزی است.

از ابتدای پیدایش خط نستعلیق در این دوره استادانی پیدا شدند که این خط را به جایگاه والایی رساندند؛ مانند اظهر تبریزی و پس از وی سلطانعلی مشهدی و پس از آنان میرعلی هروی متوفی 951 ه.ق که معاصر سلطان حسین بایقرا (872- 911 ه.ق) بود و خط نستعلیق را به استادی نگاشت و شاگردانی مانند؛ سیداحمد مشهدی؛ محمد شهابی، مالک دیلمی، محمدحسین کشمیری، مالک دیلمی و کشمیری تربیت کرد که بعدها به هند رفتند و خط نستعلیق را در آن شبه قاره رواج دادند. اما خط نستعلیق در کتابت کلام الله مورد استقبال قرار نگرفت و به صورت استثنایی چند کتابت، قرآن را به این خط نوشتند، قدیمی‌ترین آنان شاه محمود نیشابوری(متوفی 945 ه.ق) است که قرآن وی در موزه توپکاپی نگهداری می‌شود.

شاهزادگان تیموری و قرآن‌نویسی

برخی از فرزندان و نوادگان تیمور علاقه‌مند به کتابت کلام الله مجید بودند و در خوشنویسی هم توانایی فراوانی داشتند، مانند ابراهیم سلطان و بایسنقر میرزا که هر دو از فرزندان شاهرخ پسر تیمور بودند.

یکی از شاگردان میرزا جعفر بایسنقری در کتابخانه ابراهیم سلطانی در شیراز که محمود مغیثی نام داشته، به کتابت مشغول بوده و به نام‌های «مغیثی» و «سلطانی» امضا می‌کرده است. همچنین باید از خوشنویس دیگری به نام روزبهان طبعی شیرازی یاد کرد که در قرن دهم در شیراز درخشیده است.

 

نمونه‌ای از دستخط «بایسنقر میرزا»

 

برادر ابراهیم سلطان، یعنی بایسنقر میرزا یکی از بزرگترین ثلث‌نویس قرن نهم محسوب می‌شود و قرآنی به خط ثلث نزدیک به محقّق در قطع بزرگ کتابت کرده که چند برگی از آن باقی مانده و در موزه ملی ملک و کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می‌شوند.

خبرگزاری فارس

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها