پاسخ به:بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه
چهارشنبه 15 آبان 1392 8:42 AM
بررسی
همان گونه که گذشت، اعجاز علمی در یک آیه قرآن متوقف بر آن است که دلالت آیه بر مطلب علمی قطعی، روشن و صریح باشد؛ بنابراین، اگر معنای آیه تحمل وجوه مختلف را داشته باشد، ادعای اعجاز نمیتوان کرد مگر آنکه قرینة روشنی بر آن معنا وجود داشته باشد. در آیة مذکور، کلمة «صمد» معانی متعددی مثل جسم تو خالی، سیّد، قصد و ... دارد. پس ممکن است گفته شود با توجه به قراینی چون آیات قبل و بعد که موضوع آنها صرفاً توحید است، اشاره به اتمهای توخالی مادی را از ارتکاز ذهنی مخاطبان حتی پس از کشف اتم دور میکند.
10ـ زندگی اجتماعی زنبور عسل
وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (نحل/ 68ـ69)؛ «و پروردگارت به زنبور عسل وحى (= الهام غریزى) نمود که «از بخشى از کوهها و از درختان و از آنچه داربست مىکنند، خانههایى برگزین * سپس از همه محصولات بخور و راههاى پروردگارت را فروتنانه بپیما.» از شکمهایشان نوشیدنى (= عسل) بیرون مىآید که رنگهایش متفاوت است [و] در آن براى مردم درمانى است؛ قطعاً، در آن[ها] نشانهاى است براى گروهى که تفکّر مىکنند».
نکته علمی
در اینجا قرآن پیرامون نعمتهای مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش، از زنبورعسل (نحل) و سپس خود عسل سخن به میان میآورد، اما در شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام وحی بر آن گذارده شده است.کلمه «وحی» در اصل چنان که راغب در مفردات میگوید، به معنی اشاره سریع است، سپس به معنی القا کردن مخفیانه سخنی آمده است، ولی در قرآن مجید «وحی» در معانی مختلفی به کار رفته که همه به همان معنی اصلی بازگشت میکند.
از آن جمله «وحی» به معنی الهام است؛ خواه الهام خودآگاه باشد (در مورد انسانها) مانند: وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ (قصص/ 7) و خواه به صورت ناآگاه و الهام غریزی باشد؛ چنان که در مورد زنبور عسل در آیات فوق خواندیم؛ زیرا مسلم است وحی در اینجا همان فرمان غریزه و انگیزههای ناخودآگاهی است که خداوند در جانداران مختلف آفریده است. در اینجا این سؤال پیش میآید که غرایز و یا الهام غریزی منحصر به زنبوران عسل نیست و در همه حیوانات وجود دارد، چرا در اینجا تنها این تعبیر آمده است؟
با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن میشود و آن اینکه امروزه که زندگی زنبوران عسل دقیقاً از طرف دانشمندان مورد بررسی عمیق قرار گرفته، ثابت شده است که این حشره شگفتانگیز آن چنان تمدن و زندگی اجتماعی شگفتانگیزی دارد که از جهات زیادی بر تمدن انسان و زندگی اجتماعی او پیشی گرفته است .
البته کمی از زندگی شگرفش در گذشته روشن بوده، ولی هرگز مثل امروز ابعاد مختلف آن، که هر یک از دیگری عجیبتر است، شناخته نشده بود. قرآن به طرز اعجازآمیزی با کلمه وحی به این موضوع اشاره کرده است تا این واقعیت را روشن سازد که زندگی زنبوران عسل را هرگز نباید با انعام و چهار پایان و مانند آنها مقایسه کرد و شاید همین انگیزهای شود که به درون جهان اسرارآمیز این حشره عجیب گام بگذاریم و به عظمت و قدرت آفریدگارش آشنا شویم (همان، 11/ 296).
11ـ آفرینش انسان از علق
خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ (علق/ 2)؛ «انسان را از خون بستهى آویزان آفرید».
نکته علمی
«علق» در اصل به معنی چسبیدن به چیزی است و لذا به خون بسته و همچنین به زالو که برای مکیدن خون به بدن میچسبد، «علق» گفتهاند. از آنجا که نطفه بعد از گذراندن دوران نخستین در عالم جنین، به شکل قطعه خون بسته چسبندهای در میآید که در ظاهر بسیار کم ارزش است، قرآن مبدأ آفرینش انسان را همین موجود ناچیز میشمرد تا قدرتنمایی عظیم پروردگار روشن شود که از موجودی چنان بیارزش، مخلوقی چنین پر ارزش آفریده است.
بعضی نیز گفتهاند: منظور از علق در اینجا گل آدم است که آن هم حالت چسبندگی داشت. بدیهی است خدایی که این مخلوق عجیب را از آن قطعه گل چسبنده به وجود آورد، شایسته هر گونه ستایش است. گاه علق را به معنی موجود صاحب علاقه دانستهاند که اشارهای است به روح اجتماعی انسان و عُلقه انسانها به همدیگر که در حقیقت، پایه اصلی تکامل بشر و پیشرفت تمدنها را تشکیل میدهد.
بعضی نیز علق را اشاره به نطفه نر (اسپرم) میدانند که شباهت زیادی به زالو دارد. این موجود ذرهبینی در آب نطفه شناور است و در رحم به سوی نطفه زن پیش میرود و به آن میچسبد و از ترکیب آن دو، نطفه کامل انسان به وجود میآید. درست است که در آن زمان این گونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولی قرآن مجید از طریق اعجاز علمی پرده از روی آن برداشته است. از میان این تفسیرهای چهارگانه، تفسیر اول روشنتر به نظر میرسد؛ هر چند جمع میان چهار تفسیر نیز بی مانع است (همان، 27/156).
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست