0

بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه
چهارشنبه 15 آبان 1392  8:41 AM

از این تعبیرات اصطلاحی که بگذریم، به عبارت بسیار ساده، این نور و حرارت مطبوعی که در زمستان درون کلبه آن روستایی یا کرسی زغال‏سوز این شهرنشین را گرم و روشن می‏سازد، همان نور و حرارت آفتاب است که در ضمن چند سال یا ده‌ها سال در چوب این درختان ذخیره شده است و آنچه درخت در طول یک عمر تدریجاً از آفتاب گرفته، اکنون بی‌کم و کاست پس می‏دهد‌!

اینکه می‏گویند همه انرژی‌ها در کرة زمین به انرژی آفتاب باز می‏گردد، یکی از چهره‏هایش همین است. اینجاست که به رستاخیز انرژی‌ها می‏رسیم و می‏بینیم نور و حرارتی که در این فضا پراکنده می‏شود و برگ درختان و چوب‌های آنها را نوازش و پرورش می‏دهد، هرگز نابود نشده است، بلکه تغییر چهره داده و دور از چشم ما انسان‌ها در درون ذرات چوب و شاخه و برگ درختان پنهان شده است و هنگامی که یک شعله آتش به چوب خشکیده می‏رسد، رستاخیز آنها شروع می‏شود و تمام آنچه از انرژی آفتاب در درخت پنهان بود، در آن لحظه، حشر و نشورش ظاهر می‏گردد بی‏آنکه حتی به اندازة روشنایی یک شمع در یک زمان کوتاه از آن کم شده باشد.

بدون شک، این معنی در زمان نزول آیه بر توده‏های مردم روشن نبود، ولی همان گونه که گفتیم این موضوع هیچ مشکلی ایجاد نمی‏کند؛ زیرا آیات قرآن؛ در سطوح مختلف و برای استعدادهای متفاوت دارای معانی چند مرحله‏ای است. یک روز از این آیه چیزی می‏فهمیدند و امروز ما چیز بیشتری می‏فهمیم و شاید آیندگان از این هم فراتر روند و بیشتر درک کنند و در عین حال، همه این معانی صحیح و کاملاً پذیرفتنی است و در معنی آیه جمع است.

گاهی به ذهن می‏رسد که چرا قرآن در این آیه تعبیر به «شجر اخضر» (درخت سبز) کرده است؟ در حالی که آتش افروختن با چوب تر بسیار مشکل است. چه خوب بود به جای آن، الشجر الیابس (چوب خشک) می‏فرمود تا با آنچه گفته شد، سازگار باشد. باید گفت، نکته جالب اینجاست که تنها درختان سبزند که می‏توانند عمل کربن‌گیری و ذخیره نور آفتاب را انجام دهند.

درختان خشک اگر صدها سال در معرض تابش آفتاب قرار گیرند، ذره‏ای به ذخیره انرژی حرارتی آنها افزوده نمی‏شود، بلکه تنها موقعی قادر بر این کار مهم هستند که سبز و زنده باشند؛ بنابراین فقط «شجر اخضر» است که می‏تواند آتش‏گیره (وقود) برای ما بسازد و گرما و نور را به شکل مرموزی در چوب سرد و مرطوب خود نگاه دارد، اما به محض اینکه خشکید، عمل کربن‏گیری و ذخیره انرژی آفتاب تعطیل می‏شود.

با توجه به این اصل تعبیر فوق هم ترسیم زیبایی از چهره رستاخیز انرژی‌هاست و هم یک معجزه علمی جاویدان از قرآن مجید. از این گذشته، اگر به تفسیرهای دیگر که در بالا اشاره کردیم، باز گردیم تعبیر «شجر اخضر» باز هم مناسب و زیباست؛ زیرا چوب‌های درختان سبز هنگامی که با یکدیگر اصطکاک قوی پیدا کنند، جرقه بیرون می‏دهند؛ جرقه‏ای که می‏تواند مبدأ آتش‌افروزی شود و اینجاست که به عظمت قدرت خدا پی می‏بریم که آتش را در دل آب و آب را در دل آتش حفظ کرده است (همان، 18/ 463ـ466).

از نظر علمی ثابت شده آتشی که امروز به هنگام سوختن چوب‌ها می‌بینیم، همان حرارتی است که درختان طی سالیان دراز از آفتاب گرفته و در خود ذخیره کرده‏اند. ما فکر می‏کنیم تابش پنجاه سال نور آفتاب بر بدنه درخت از میان رفته، غافل از اینکه تمام آن حرارت در درخت ذخیره شده و به هنگامی که جرقه آتش به چوب‌های خشک می‏رسد و شروع به سوختن می‏کند، آن حرارت و نور و انرژی را پس می‏دهند؛ یعنی در اینجا رستاخیز و معادی برپا می‏شود و انرژی‌های مرده از نو زنده می‏شوند و جان می‏گیرند و به ما می‏گویند: خدایی که رستاخیز ما را فراهم ساخت، قدرت دارد که رستاخیز شما انسان‌ها را نیز فراهم سازد! (همان، 23/ 258).

9ـ تشکیل تمام اجسام از اتم

قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصمَد (اخلاص‏/ 1ـ2) ؛ «بگو: خدا یکتاست، خداىِ همواره مقصود».

نکته علمی

برای «صمد» در روایات و کلمات مفسران و ارباب لغت معانی زیادی ذکر شده است. ـ راغب در مفردات می‏گوید: صمد به معنی آقا و بزرگی است که برای انجام کارها به سوی او می‏روند و بعضی گفته‏اند: «صمد» به معنی چیزی است که تو خالی نیست، بلکه پر است. در مقاییس اللغة آمده است که «صمد» دو ریشه اصلی دارد:

یکی به معنی قصد است و دیگری به معنی صلابت و استحکام و اینکه به خداوند متعال «صمد» گفته می‏شود، به خاطر این است که بندگانش قصد درگاه او می‏کنند و شاید به همین مناسبت است که معانی متعدد زیر نیز در کتب لغت برای صمد ذکر شده است. شخص بزرگی که در منتهای عظمت است، کسی که مردم در حوایج خویش به سوی او می‏روند، کسی که برتر از او چیزی نیست و کسی که دایم و باقی بعد از فنای خلق است.

و در حدیثی می‏خوانیم که محمد بن حنفیه از امیر مـؤمنان علی(ع) درباره «صمد» سؤال کرد حضرت ((ع)) فرمود: تأویل صمد آن است که او نه اسم است و نه جسم؛ نه مانند و نه شبیه دارد و نه صورت و نه تمثال؛ نه حد و حدود؛ نه محل و نه مکان؛ نه کیف و نه این اینجا و نه آنجا؛ نه پر است و نه خالی؛ نه ایستاده است و نه نشسته؛ نه سکون دارد و نه حرکت؛ نه ظلمانی است نه نورانی؛ نه روحانی است و نه نفسانی و در عین حال هیچ محلی از او خالی نیست و هیچ مکانی گنجایش او را ندارد؛ نه رنگ دارد و نه بر قلب انسانی خطور کرده و نه بو برای او موجود است. همه اینها از ذات پاکش منتفی است.

این حدیث به خوبی نشان می‏دهد که «صمد» مفهوم بسیار جامع و وسیعی دارد که هر گونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفی می‏کند؛ چرا که اسم‌های مشخص و محدود و هم‌چنین جسمیت، رنگ، بو، مکان، سکون، حرکت، کیفیت، حد و حدود و مانند اینها، همه از صفات ممکنات و مخلوقات است، بلکه غالباً اوصاف جهان ماده است و می‏دانیم خداوند از همه اینها برتر و بالاتر است.

در اکتشافات اخیر آمده است که تمام اشیای جهان ماده، از ذرات بسیار کوچکی به نام اتم تشکیل یافته و اتم خود نیز مرکب از دو قسمت عمده است؛ هسته مرکزی و الکترون‌هایی که به دور آن در گردش است و عجیب اینکه در میان آن هسته و الکترون‌ها فاصله زیادی وجود دارد (البته زیاد در مقایسه با حجم اتم) به طوری که اگر این فاصله برداشته شود، اجسام به قدری کوچک می‏شوند که برای ما حیرت‏آور است. مثلاً اگر فاصله‏های اتمی ذرات وجود یک انسان را بردارند و او را کاملاً فشرده کنند، ممکن است به صورت ذره‏ای درآید که دیدنش با چشم مشکل باشد، ولی با این حال، تمام وزن بدن یک انسان را داراست؛ مثلاً همین ذره ناچیز 60 کیلو وزن دارد.

بعضی با استفاده از این اکتشاف علمی و با توجه به اینکه یکی از معانی «صمد» وجودی است که تو خالی و اجوف نیست، چنین نتیجه گرفته‏اند که قرآن می‏خواهد با این تعبیر هرگونه جسمانیتی را از خدا نفی کند؛ چرا که تمام اجسام از اتم تشکیل یافته‏اند و اتم تو خالی است و به این ترتیب، آیه می‏تواند یکی از معجزات علمی قرآن باشد. ولی نباید فراموش کرد که «صمد» در اصل لغت به معنی شخص بزرگی است که همه نیازمندان به سوی او می‏روند و از هر نظر پر و کامل است و ظاهراً بقیه معانی و تفسیرهای دیگری که برای آن ذکر شده، به همین ریشه باز می‏گردد (همان، 27/ 440).

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها