پاسخ به:بررسی چهارده اعجاز علمی قرآن در تفسیر نمونه
چهارشنبه 15 آبان 1392 8:40 AM
بخش دوم و پایانی
7ـ زوجیت در گیاهان
وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (رعد/ 3)؛ «و او کسى است که زمین را گسترانید؛ و در آن [کوههاى] استوار و جوىها قرار داد؛ و از همه محصولات، در آن، یک جفت دوتایى قرار داد؛ روز را به شب مىپوشاند؛ قطعاً در آن [ها] نشانههایى است براى گروهى که تفکّر مىکنند».
نکته علمی
عبارت وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ اشاره دارد به اینکه میوهها موجودات زندهای هستند که دارای نطفههای نر و ماده میباشند که از طریق تلقیح، بارور میشوند.اگر لینه، دانشمند و گیاهشناس معروف سوئدی، در اواسط قرن 18 م. موفق به کشف این مسأله شد که زوجیت در جهان گیاهان تقریباً یک قانون عمومی و همگانی است و گیاهان نیز همچون حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده، بارور میشوند و میوه میدهند، قرآن مجید در یکهزار و صد سال قبل از آن، این حقیقت را فاش ساخته است. این خود یکی از معجزات علمی قرآن مجید است که بیانگر عظمت این کتاب بزرگ آسمانی میباشد.
شکی نیست که قبل از لینه بسیاری از دانشمندان اجمالاً به نر و ماده بودن بعضی از گیاهان پی برده بودند، حتی مردم عادی میدانستند که مثلاً اگر نخل را بر ندهند یعنی از نطفه نر روی قسمتهای ماده گیاه نپاشند، ثمر نخواهد داد، اما هیچ کس به درستی نمیدانست که این یک قانون تقریبا همگانی است تا اینکه لینه موفق به کشف آن شد، ولی همان گونه که گفتیم، قرآن قرنها قبل از وی، از آن پرده برداشته بود.
در قرآن مجید آیات فراوانی است که پرده از روی یک سلسله اسرار علمی که در آن زمان از چشم دانشمندان پنهان بوده، برداشته است که این خود نشانهای از اعجاز و عظمت قرآن است و محققانی که در باره اعجاز قرآن بحث کردهاند، غالباً به قسمتی از این آیات اشاره نمودهاند (همان، 10/ 119).
8 ـ رستاخیز انرژیها
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ (یس/80)؛ «(همان) کسى که براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد و شما در هنگام (نیاز) از آن (آتش) مىافروزید».
نکته علمی
نخستین تفسیری که بسیاری از مفسران برای این آیه ذکر کردهاند و معنی ساده و روشنی است که برای عموم مردم قابل فهم میباشد، چنین است: در اعصار قدیم در میان عربها این امر رایج بود که برای آتش افروختن از چوب درختان مخصوصی به نام مرخ و عفار که در بیابانهای حجاز میرویید، استفاده میکردند. مَرخ (بر وزن چرخ) و عَفار (بر وزن تبار) دو نوع چوب آتش زنه بود که اولی را زیر قرار میدادند و دومی را روی آن میزدند و مانند سنگ آتشزنه جرقه از آن تولید میشد. در واقع، به جای کبریت امروز، از آن استفاده میکردند.
قرآن میگوید: آن خدایی که میتواند از این درختان سبز آتش بیرون بفرستد، قدرت دارد که بر مردگان لباس حیات بپوشاند. آب و آتش دو چیز متضاد است. کسی که میتواند آنها را در کنار هم قرار دهد، این قدرت را دارد که حیات را در کنار مرگ و مرگ را در کنار حیات قرار دهد! آفرین بر آن هستی آفرین که آتش را در دل آب و آب را در دل آتش نگاه میدارد. مسلماً برای او پوشانیدن لباس زندگی بر اندام انسانهای مرده کار مشکلی نیست.اگر از این معنی، گام فراتر بگذاریم، به تفسیر دقیقتری میرسیم.
خاصیت آتشافروزی به وسیله چوب درختان، منحصر به چوبهای مرخ و عفار نیست، بلکه این خاصیت در همه درختان و تمام اجسام عالم وجود دارد؛ هر چند دو چوب مزبور بر اثر مواد و وضع مخصوصشان، آمادگی بیشتری برای این کار دارند.
خلاصه اینکه تمام چوبهای درختان اگر محکم به هم بخورند، جرقه میدهند حتی چوب درختان سبز؛ به همین دلیل، گاه آتشسوزیهای وسیع و وحشتناکی در دل جنگلها روی میدهد که هیچ انسانی عامل آن نیست، بلکه فقط وزش شدید بادها و طوفانهایی که شاخههای درختان را محکم به هم میکوبد و از میان آنها جرقهای در میان برگهای خشک میافتد، سپس وزش باد به آن آتش دامن زده، عامل اصلی آتشسوزی میشود.
این همان جرقة الکتریسته است که بر اثر اصطکاک و مالش آشکار می گردد و همان آتشی است که در دل همه ذرات موجودات جهان نهفته است و به هنگام اصطکاک و مالش خود را نشان میدهد و از شجر اخضر نار میآفریند! این تفسیر وسیعتری است که چشمانداز جمع اضداد را در آفرینش گستردهتر میکند و بقا را در فنا واضحتر نشان میدهد.
در اینجا تفسیر سومی است که عمیقتر است و به کمک دانشهای امروز به آن دست یافتهایم که ما نام آن را رستاخیز انرژیها گذاردهایم.توضیح اینکه یکی از کارهای مهم گیاهان مسأله کربنگیری از هوا و ساختن سلولز نباتی است. سلولز همان جرم درختان است که اجزای عمده، آن کربن، اکسیژن و ئیدروژن است.اکنون ببینیم این سلولز چگونه ساخته میشود.
یاختههای درختان و گیاهان، گاز کربن را از هوا گرفته و آن را تجزیه میکند؛ اکسیژن آن را آزاد ساخته و کربن را در وجود خود نگه میدارد و آن را با آب ترکیب کرده و چوب درختان را از آن میسازد. ولی مسأله مهم این است که طبق گواهی علوم طبیعی، هر ترکیب شیمیایی که انجام مییابد یا باید توأم با جذب انرژی خاصی باشد یا با آزاد کردن آن.
بنابراین، هنگامی که درختان به عمل کربنگیری مشغولند، طبق این قانون احتیاج به وجود یک انرژی دارند و در اینجا از گرما و نور آفتاب به عنوان یک انرژی فعال استفاده میکنند. به این ترتیب، به هنگام تشکیل چوبهای درختان، مقداری از انرژی آفتاب نیز در دل آنها ذخیره میشود و به هنگامی که چوبها را به اصطلاح میسوزانیم، همان انرژی ذخیره شده آفتاب آزاد میگردد؛ زیرا بار دیگر کربن با اکسیژن هوا ترکیب شده و گاز کربن را تشکیل میدهد و اکسیژن و ئیدروژن (مقداری آب) آزاد میگردد.
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست