0

رخشایی معرفت الهی در هستی نبی اکرم(ص)

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

رخشایی معرفت الهی در هستی نبی اکرم(ص)
سه شنبه 14 آبان 1392  8:55 AM

چکیده

معرفت الهی در هستی نبی اکرم(ص) را می‌توان در آئینه آیات قرآن، روایات معصومین(ع) و سخن اهل معرفت از جمله شاعران اهل معنا یافت؛ این معرفت در قالب بیان اوصاف نبی اکرم(ص) متجلی و بازگو شده است. صحابه رسول خدا(ص) مثل ابن‌عباس و بخصوص امیرمؤمنان علی(ع) جلوه‌ای از سیمای پرفروغ نبی اکرم(ص) را در کلمات و جملات خود منعکس کرده‌اند، سیمایی که در آن لحظه‌های پربار عبادت و عرفان و بندگی و نور و تابندگی و همراهی و هم‌نوایی با فرشتگان الهی در آن منعکس شده است. مولوی، سعدی، خاقانی، نظامی و سنایی از جمله شاعرانی‌اند که شرح این عاشقی و مشتاقی و دلدادگی را در اشعار خود بیان کرده‌اند.

واژگان کلیدی: پیامبر اکرم(ص)، صفات الهی، اخلاق نبوی، معرفت الهی.

طرح مسئله

ای جهان را زنده کرده زاصطفا

  خاص کرده عام را خاصه مرا

نور جستم خود بدیدم نور نور

  حور جستم خود بدیدم رشک حور  (مولوی، 1380: دفتر ششم، 854)

نوشتار حاضر بر آن است تا به چگونگی انعکاس حقیقت وجود عرفانی و آسمانی نبی اکرم(ص) بپردازد و در پاسخ به این پرسش که تبلور وجود ختمی مرتبت چگونه و به چه بیانی قابل وصف است؛ به بیان شریف قرآن و مستندات آیات و روایات پرداخته و این ویژگی‌ها را در آیینه اشعار عرفانی بزرگ‌مردان شعر و ادب و عرفان و معنویت جستجو کند.

مستندات قرآنی و روایی

تعابیر و اوصافی که از نبی بزرگوار اسلام در قرآن کریم آمده همچون محمد، احمد، بشیر، نذیر، سراج منیر و... جلوه فراگیری در عرفان و معرفت الهی در هستیِ آن بزرگوار مطرح می‌کند. در قرآن کریم می‌خوانیم: إ‌ِنَّا أ‌َرْسَلْنَاکَ بالْحَقِّ بَشِیرًا وَ نَذ‌ِیرًا. (بقره / 119) ما تو را بحق فرستادیم تا بشارت ده و بیم‏دهنده باشی. إ‌ِنَّا أ‌َرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَ نَذ‌ِیرًا. (فتح / 8) [ای پیامبر] ما تو را گواه و بشارت ده و هشداردهنده فرستادیم.

وَدَاعِیا إ‌ِلَى اللَّهِ بإ‌ِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنیرًا. (احزاب / 46) و [ای پیامبر تو را] دعوت‏کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک [فرستادیم].

در این آیات هستی پیامبر مستغرق در بشارت و انذار و چراغ فروغ‌افکن ماندگاری است، که این نور و رخشایی در جهان هستی و اندیشه و پیام و سنت نبی بزرگوار اسلام موج می‌زند، این تعبیر نور حتی پیش از هنگام ولادت آن وجود گرامی، جهانی را فراگرفته است و توسط ابن‌عباس نیز در اشعاری که به توصیف آن حضرت پرداخته، اشاره شده است:

وَ اَنْتَ لَمّا وُلِدْتَ اَشْرَقَتِ الاَرْضُ

  وَ ضَاءَتْ بِنُوْرِکَ الاُفُقُ

فَنَحْنُ فِىْ ذلِکَ الضِّیَاءِ وَ فِى

النّور‌ِ سُبُلَ الرَّشَادِ نَخْتَرِقُ‌  (طبرانی، بی‌تا: 4 / 213)

و هم در بیت زیر او را وجود درخشانی توصیف می‌کند که حتی ابرهای تار با سیمایش روشن می‌شود و بسی کسان در پناه او می‌خرامند.

و أبیض یستستقی الغمام بوجهه

ثمال الیتامی عصمهٌ للأرامل  (المهزمی البصری، 1421: 75)

عرفان درخشان و تابندگی عبودیت و بندگی نبی اکرم(ص) هم پیش از رسالت و هم در طول عمر سراسر رحمت و فیض و برکت و هم در آخرین لحظات زندگی آن بزرگوار در جای‌جای نهج‌البلاغه که پس از بلاغت و سخن‌دانی رسول اکرم(ص) والاترین نمط سخنوری و تصویرگری است نشان داده می‌شود.

امیرمؤمنان(ع) به صراحت گزارشی از لحظه‌های پربار عبادت و عرفان و بندگی و نور و تابندگی نبوت پیامبر را گزارش می‌کند که چگونه مولای متقیان همچون شتربچه‌ای درپی مادر در التزام پیامبر بوده و گواهی داده است که: از هنگامی که پیامبر اکرم(ص) از شیر واگرفته شد خدا بزرگترین فرشته از فرشتگانش را شب و روز هم‌نشین او فرمود و بدین‌گونه علی(ع) خود از کودکی در حریم تربیت او بالیدن گرفت و فرمود هر وقت در حرا پیامبر خلوت می‌گزید من او را می‌دیدم، جز من کسی وی را نمی‌دید و آن هنگام جز خانه‌ای که رسول خدا(ص) و خدیجه در آن بود در هیچ خانه‌ای مسلمانی راه نیافته بود و من سومین آنان بودم؛ روشنایی وحی و رخشایی پیامبری را می‌دیدم و بوی نبوت را استشمام می‌کردم:

وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بهِ(ص) مِنْ لَدُنْ أ‌َنْ کَانَ فَطِیماً أ‌َعْظَمَ مَلَک‌ٍ مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بهِ طَر‌ِیقَ الْمَکَار‌ِم ِ وَ مَحَاسِنَ أ‌َخْلَاق‌ِ الْعَالَم ِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ وَ لَقَدْ کُنْتُ أ‌َتَّبعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیل‌ِ أ‌َثَرَ أ‌ُمِّهِ یَرْفَعُ لی فِی کُلِّ یَوْم ٍ مِنْ أ‌َخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأ‌ْمُرُنی بالِاقْتِدَاءِ بهِ وَ لَقَدْ کَانَ یُجَاو‌ِرُ فی کُلِّ سَنَةٍ بحِرَاءَ فَأ‌َرَاهُ وَ لَا یَرَاهُ غَیْر‌ِی وَ لَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذ‌ٍ فِی الْإ‌ِسْلَام ِ غَیْرَ رَسُول‌ِ اللَّهِ(ص) وَ خَد‌ِیجَةَ وَ أ‌َنَا ثَالِثُهُمَا أ‌َرَى نُورَ الْوَحْی ِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أ‌َشُمُّ ر‌ِیحَ النُّبُوَّة‌ِ. (شریف رضی، 1365: خ 192)

و بدین‌گونه امیرمؤمنان نور و رخشایی وحی را در جمال پیامبر می‌دیده و در نهج‌البلاغه این شفافی و نورانیتِ معرفت‌نشان به تفصیل و با بلاغتی کم‌نظیر مطرح شده است و به تعابیر «نور پرتوافشان» و «برهانی جلوه‌کنان» ستوده است:ابْتَعَثَهُ بالنُّور‌ِ الْمُضِی‏ءِ وَ الْبُرْهَان ِ الْجَلِیِّ وَ الْمِنْهَاج ِ الْبَادِی وَ الْکِتَاب‌ِ الْهَادِی أ‌ُسْرَتُهُ خَیْرُ أ‌ُسْرَةٍ وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَةٍ أ‌َغْصَا نُهَا مُعْتَدِلَةٌ وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ مَوْلدُهُ بمَکَّةَ وَ هِجْرَتُهُ بطَیْبَةَ عَلَا بهَا ذِکْرُهُ وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ. (همان: خ 161)

تشکرات از این پست
mohsen_alavi
دسترسی سریع به انجمن ها