پاسخ به:دلنوشته های محرم/ تاپیک با امتیاز ویژه
چهارشنبه 15 آبان 1392 8:21 PM
آب را گل نكنيد . . .
شايد از دور علمدار حسين،
مشك طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
مي رسد تا كه از اين آب روان،
پر كند مشك تهي...
ببرد جرعه آبي برساند به حرم،
تا علي اصغر بي شير رباب،
نفسش تازه شود و بخوابد آرام .. .
آب را گل نكنيد . . .
كه عزيزان حسين،
همگي خيره به راهند كه ساقي آيد،
و به انگشت كرم،
گره كور عطش بگشايد . . .
آب را گل نكنيد . . .
كه در اين نزديكي،
عابدي تشنه لب و بيمار است،
در تب و گريه اسير . . .
آب را گل نكنيد . . .
كه بود مهريه مادرشان،
نه همين آب كه هر جاي دگر،
رود و نهري جاريست،
مهر زهراي بتول است،
از اين است كه من ميگويم،
آب را گل نكنيد،
آب را گل نكنيد . . .
صلي الله عليك يا مظلوم يا اباعبدالله الحسين (ع)
خدایا
شرمسارم که بر درو دیوار شهرم همه جا نام توست اما دریغ از اینکه در رفتار و کردارها بتوانم ترا بیابم