علل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی
دوشنبه 13 آبان 1392 8:49 AM
درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاری های اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی می کنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا می گذاریم. اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیت های روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.»[1]
این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی می شود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگی های مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیری های گوناگون شخصیت است»[2] انسان به گونه ای آفریده شده است که می تواند با آگاهی و آزادی در محدوده ای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود می نماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.
1) از عوامل مهم در دوره جوانی و نوجوانی که بیشترین تأثیرات را در بروز ناهنجاری های اخلاقی بوجود می آورد، بحث تهاجم فرهنگی است. تهاجم زمانی اتفاق می افتد که فرد خارج از خانواده و بدون پشتوانه اعتقادی با تبلیغاتی مواجه می گردد، که سعی در فروپاشی نظام اعتقادی حاکم بر جامعه را دارد ابزار های تبلیغاتی از جمله کتاب، مجلات، نوار، لباس و نوع پوشش، فیلم و سریال، موسیقی، ورزش و ... با تمام قوا تلاش می کند تا فرد را از درون بدون هویت نشان داده تا آن گاه در قالب تمدن، فرهنگ خود را غالب کند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست و متزلزل سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوه های پر زرق و برق و فریبنده اش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غیر خودی بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونه های تاریخی نشان می دهد که تهاجم فرهنگی، پدیده ای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را می توان در نقطه نقطه تاریخ پر فراز و نشیب اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر ادیان آسمانی می توان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد.[3] اندلس یا اسپانیای امروز مهر داغی است بر پیکره مسلمانان که دشمن با رخنه به داشته های جوانان، آنان را ابتدا از درون تهی کرد آن گاه، قرن ها به عقب راند.
2) دومین عامل در بحث عوامل خارج از خانواده، عامل معاشرت و دوست یابی است. در متون دینی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که فرمودند: المرءُ علی دین خلیله؛[4] هر کس به دین دوستش است. مقصود این است که اگر شما با کسی دوست بشوید، دین او را هم پذیرفته اید. در نهج البلاغه تعبیری است بدین مضمون: مجالسه اهل الهواء منساه للایمان.[5]واژه منساه دو احتمال دارد یا مصدر است به معنای فراموشی و یا اسم مکان است به معنای فراموش خانه. یعنی نشست و برخاست با مردم هوا پرست و غافل از خدا؛ فراموشی ایمان است. و یا فراموش خانه ایمان است. در قرآن خداوند خطاب به پیامبرانش از موانع رشد و تکامل نام می برد یکی از آن عناوین «صدّ عن سبیل الله» و هم خانواده های آن است.[6] یعنی در بیرون از خانواده هستند کسانی که مانع رشد و تکامل و رسیدن به خدا می شوند. هم چنین مقدار مانع می تواند عامل اصلی بروز اخلاق و رفتار های غیر انسانی شود. مثل ظلم و تعدّی، روی آوردن به خدایان دروغین، پیروی از خرافات و...، بنابر این معاشرت عامل مهمی است که نباید افراد و خانواده ها آن را دست کم بگیرند. تكیه كلام معتادان این است که امان از رفیق بد، آن ها ما را معتاد کردند... .
3) سومین نکته ای که باید مورد بررسی قرار گیرد، بحث اشتغال است. هرگاه جامعه به بیکاری و واردات سوق پیدا کند، ریشه های فساد و ناهنجاری هم یکی یکی پیدا می شود. کار، مایه سازندگی و بیکاری، اصل و اساس تخریب زندگی است. وقتی انسان به حدّی از شعور و استقلال دست یافت، لازم است برای ادامه زندگی خود، راه تأمین نیازهای خود را به دست خود پیدا کند. خانواده و حکومت، در راه رسیدن به این هدف، بایسته است که بیکاران و کارجویان را یاری دهند. بیکاری عامل مهمی در بروز اختلالات روانی و رفتار های پرخاش گرانه است. وقتی شخص در جامعه احساس بی هویتی کرد و از سوی دیگر توان تأمین نیازهای اولیه اش را نداشت به کار خلاف کشیده می شود. ایجاد انگیزه کار و آموزش حِرَف و قوانین کار و بازار یابی و... سرعت بیشتری به رشد و تکامل به جوانان می بخشد. حدیث معروفی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است که فرمود: ملعون من القی کلّه علی الناس؛[7] کسی که سنگینی (زندگی) خود را به دیگری بیندازد، ملعون است. در جای دیگر از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که هر گاه کسی را می دیدند که شغل و حرفه ای ندارد می فرمود: «از چشمم افتاد».[8]
4) چهارمین عامل از عوامل بروز اخلاق و رفتار های غیر انسانی نوع و شکل حکومت است. به قول معروف: الناس علی دین ملوکهم.[9] مردم بر اساس اندیشه و دین حاکمیت، رفتار می کنند. نظام سرمایه داری، انسان ها را به سوی سود طلبی و سنجش بر اساس اقتصاد سوق می دهد و نظام کمونیستی، مردم را به سوی بیگاری کشیدن، استثمار، نظام صهیونیست مردم را به خشونت و تجاوز و نظام بعث عراق (صدام) نیز به سوی ظلم و خون ریزی و ارعاب و سایر نظام ها هر کدام به نوعی در تخریب افراد نقش دارند. امّا نظامی که قرآن آن را ترسیم کرده است بدین قرار است: حکومت صلحاء با اقامه نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر است، الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه.[10] افراد صالح وقتی به حاکمیت می رسند، اقامه نماز می کنند. سمبل یک زندگی ایده آل پرستش معبود است.
پرستش نشان از تکامل و رشد اخلاقی است. تمام هدایت ها در سایه نماز است و تمام فساد ها به خاطر خروج از توحید است. حکومت اسلامی، مردم را به سوی اخلاق نیک دعوت و از هر گونه تبعیض و ضد ارزش منع می کند، این شیوه باعث می شود تا مردم در سایه آرامش و رأفت اسلامی زندگی خوبی داشته باشند. حکومت اسلام بر اساس عدالت است. این عنوان از بسیاری از ناهنجاری ها جلوگیری می کند.
5) پنجمین عامل در بروز اخلاق تأثیرگذار، محیط عمومی و افراد جامعه است. محیط خواه محیط آموزشی باشد یا محیط کار و یا محیط زندگی، تأثیر فراوانی در کردار و رفتار انسان ها می گذارد. مراقبت در محیط هایی که به طریقی مدیریت خاص دارند، در سالم سازی آن موثر است و هر وقت این مراقبت به حداقل رسیده است نشانه های آن را می توان به سادگی مشاهده کرد. تعامل با افراد کم سواد، بزه کار و دارای سوء پیشینه، معتاد، بیکار، و ماجرا جو همواره مشکل ساز بوده است. پاک سازی محیط از لوث این گونه افراد در جلوگیری از ترویج فرهنگ بزهکاری یا تربیت ناسالم بسیار موثر است بنابر این پنجمین عامل به بحث جامعه شناسی مربوط است که این مقوله را نمی توان نادیده گرفت. از جمله محیط های عمومی، محیط های ورزشی است. ورزش در سالیان اخیر از محبوبیت ویژه ای برخوردار است. تمایل جوانان به ورزش و میادین ورزشی از بحث برانگیزترین مسائل حکومت ها است. پایان یک مسابقه مهم و جنجالی را می توان پیش بینی کرد. طرفداران دو تیم معروف پس از پایان مسابقه، به خیابان ها ریخته و با شکستن شیشه و چراغ های مغازه ها و بانک ها و هم چنین حمله به اتوبوس های عمومی و ایجاد راه بندان در خیابان ها و به هم زدن آرامش شهر و... که همگی نشان می دهد این ورزش از یک بدن سازی ساده فراتر رفته و به یک میتینگ سیاسی تبدیل شده است.
ورزش و میادین آن، در رشد و یا عدم آن در جوانان بسیار موثر است. این رفتارها می تواند از انسان های سالم، افرادی پرخاشگر، عصبی، بد زبان، اهل دعوا ساخته و بسیاری از ناهنجاری ها را به دنبال بیاورد. در حالی که در دهه های گذشته، ورزش و ورزشکاری منجر به تربیت پهلوان می شد که آن شخص پهلوان در رساندن حق مظلومان و یاری ستمدیدگان مانند یک رهبر عمل می کرد. اسوه و الگو در ورزش می تواند موجب تربیت مثبت فرد شده و هم چنین می تواند در ساختار اخلاقی به گونه ای عمل کند که از شخص متربی، انسانی با ارزش های منفی و خلاف رفتارهای اجتماعی و وجدانی بسازد.
6) ششمین علت از علل بروز رفتار های خلاف ادب، علّت فقر و ناداری است. فقر نقطه مقابل غنا و بی نیازی است. در لا به لای سخنان بزرگان دین فقر را بزرگترین عامل انحراف دین قلمداد کرده اند: «کاد الفقر ان یکون کفرا»[11] نزدیک است که فقر به کفر گرائیده شود. یعنی تا مرز کفر چیزی به اندازه فقر نزدیک تر نیست. کسی که توان اداره خود و زندگی اش را ندارد برای تأمین گرسنگی اش ممکن است تمام ارزش های انسانی را زیر پا گذاشته و به هر کاری دست بزند. در بودجه اسلام و حکومت اسلامی این مسأله پیش بینی شده است. اما این مطلب به عنوان اهداف کوتاه مدت است. اسلام زکات را به عنوان عامل بازدارنده از فساد در جامعه اسلامی و راهکار میانه مدت وکوتاه مدت پیش بینی کرده است. فقراء تا رسیدن به خودکفایی از زکات مصرف کنند. و زکات در اقلام کشاورزی ـ دامداری و طلا و نقره مسکوک واجب شده تا این که نیازمندان با مشکل مواجه نشوند. فقر در زندگی راه رسیدن به معنویات را نیز مسدود می کند. از آدم گرسنه و برهنه توقع عبادت و پایبندی به اصول اخلاق را نمی توان داشت اگر ابتدایی ترین نیازهای بشر تأمین نشود، فرصتی برای آموزش و اخلاق بدست نمی آید.
وجود رفتارهای ناپسند، تجمع جوانان بزهکار در محله های فقیر نشین بیشتر از مناطق مرفه است. البته درآمد زیاد نوع فساد را نیز تغییر می دهد. این به معنای سالم بودن محیط های مرفه نشین نیست بلکه نوع فساد در محله های فقیر نشین با غیر آن یا کشورهای فقیر با کشور های پیشرفته متفاوت است. فقر باعث می شود که جوانان از پشت میز درس و کلاس به افراد هم سن و سال و كم تجربه پناه ببرند.
7) هفتمین علت از علل بروز مشکلات اخلاقی، نداشتن الگوی اخلاقی و مربّی مورد اعتماد است. ساختار نظام اخلاقی و تربیتی اسلام به گونه ای ترسیم شده است که در آن الگوی تربیتی نیز پیش بینی شده است.
نقش رهبری و زعامت جامعه اسلامی از سوی خداوند بر عهده امامان معصوم گذاشته است. در عصر غیبت این مهم به دوازدهمین پیشوای مسلمین واگذار شده است. شناخت این الگو کمک بزرگی برای نظام مند شدن مباحث اخلاقی است و از سوی دیگر پیروی از افراد ناشناخته، زعمای دروغین و کسانی که به دنبال منافع غیر الهی اند منجر به بروز رفتار های خلاف شأن انسان می شود. با این بیان مهم ترین عامل در گمراهی اخلاقی جامعه اسلامی، عدم شناخت حجت خداوند و الگوی کمال یافته است. در لا به لای احادیث ما ابتدائی ترین نقطه برای شروع فساد اخلاقی و گمراهی در مسیر تکامل، نشناختن جایگاه امامت معرفی شده است.
از آن جا که امام، برنامه ریزی زندگی انسان را به عهده دارد با کنار گذاشتن وی، مشکلات عدیده ای از جمله رفتار های غیر شرعی بروز خواهد کرد. خداوند بر انسان ها اطاعت از امامت را واجب کرده است. و امام کسی است که با تأسی به قرآن، در هر عصر وظایف عمده مردم را بیان می کند. وظایفی که هم جنبه اجتماعی دارد و هم جنبه فردی دارد. وظایف فردی، فرد را آماده می کند تا بر پاره ای از مسائل خود چیره شده و وظایف اجتماعی او را با جامعه اسلامی پیوند می دهد، در سایه اجتماع سالم است که فرد می تواند به آن چه پیش بینی شده است دسترسی پیدا کند.[12]
[1] . فلسفه تعلیم و تربیت، انتشارات دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج 1، ص 510.
[2] . همان، ص 506.
[3] . شرفی، محمد رضا، پیشنهاد های تربیتی، انتشارات تربیت تهران، 74، ص 163 ـ 165.
[4] . طوسی، الامالی، ص 518، قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخلل؟ علی ـ علیه السلام ـ، فساد الاخلاق بمعاشره السفهاء» بحار، ج 1، ص 160.
[5] . نهج البلاغه، ص 150 از خطب علی ـ علیه السلام ـ، ج 1.
[6] . نساء / 167، نحل / 88، محمد 34، غافر 37 و .... .
[7] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 74، ص 140
[8] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 100، ص 9.
[9] . عجلونی، کشف الخفا، ج 2، ص 311، با همین مضمون از علی ـ علیه السلام ـ، لا یصلح الناس الا امیر برّ و فاجر.
[10] . حج / 41.
[11] . از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، کاد الفقر ان یکون کفرا، بحار الانوار علامه مجلسی، ج 27، ص 247.
[12] . پیامبر ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ، ادنی ما یکون به العبد ضالا ان لا یعرف حجه الله تبارک و تعالی و مشاهده علی عباده الذی امر الله عزوجل بطاعه و فرض ولایته، کافی، ج 2/415، تألیفات مرحوم کلینی، رحمه الله علیه ـ.