عـبـّاس
دوشنبه 13 آبان 1392 1:47 AM
حـِمـْيـَرى از حـضـرت صـادق عـليـه السـّلام روايـت كـرده كـه حـضـرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم در روز بدر اشرفى هائى كه عباس همراه داشت از او گـرفـت و از او طـلب (فـدا) نـمـود. او گـفـت : يـا رسـول اللّه مـن غـيـر ايـن نـدارم . فـرمـود: پـس چـه پـنـهـان كـردى نـزد امـّ الفـضـل زوجـه خود! عباس گفت : من گواهى مى دهم به وحدانيّت خدا و پيغمبرى تو؛ زيرا كـه هـيـچ كـس حاضر نبود به غير از خدا در وقتى كه آن را به او سپردم ، پس حقّ تعالى فـرسـتـاد كـه (بـگـو بـه آنـهـا كـه در دسـت شما هستند از اسيران كه اگر خدا بداند در دل شـمـا نـيـكـى ، بـه شـمـا خـواهـد داد بـهـتـر از آنـچـه از شـمـا گـرفـتـه شـده اسـت )(137) و آخـر عـبـّاس چـنان صاحب مال شد كه بيست غلام او تجارت مى كردند كه كمتر آنچه نزد هر يك بود بيست هزار درهم بود.(138)