0

نقد و بررسی بازی های رایانه ای

 
amirhmz
amirhmz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 381
محل سکونت : تهران

پاسخ به:نقد و بررسی بازی های رایانه ای
جمعه 22 آذر 1392  11:06 AM

           آخرین پرتوی انسانیت       

 

آخرین پرتوی انسانیت – مترو: اخرین نور

بازی «مترو: آخرین نور» دومین بازی ساخته شده توسط شرکت نوپای ۴A Games می باشد. این شرکت تازه کار، با این که در سال ۲۰۰۶ در «کیف» پایتخت کشور اوکراین تاسیس شده، از دست اندرکارانی با تجربه بهره می برد. دو نفری که از عوامل اصلی ساخت سری بازی های S.T.A.L.K.E.R بوده اند، بر روی اولین موتور گرافیکی شرکت ۴A Games کار کردند و موتوری با امکاناتی فراوان، مناسب برای ساخت محصولاتی برای نسل آتی بازی های رایانه ای به نام ۴A Engine طراحی کردند. اولین بازی این شرکت به نام «مترو:۲۰۳۳» بود که بر اساس رمان نویسنده ی روسی به نام «دیمیتری گلوخوفسکی» ساخته شده بود و به نوعی یک بازی اقتباس ادبی محسوب می شد. دومین و جدیدترین بازی این شرکت اوکراینی که در ادامه ی «مترو:۲۰۳۳» ساخته شده است «مترو: آخرین نور» نام دارد. با این که ۲۰۳۳ یک بازی کامل و فوق العاده بود، نتوانست موفقیت زیادی کسب کند. اما «آخرین نور» بدون شک یک موفقیت بزرگ و نقطه ی عطفی در پرونده کاری ۴A Games محسوب می شود.

 

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

 

داستان سری بازی های «مترو» مربوط به سال ۲۰۳۳ می باشد در حالی که ۲۰ سال از بمباران اتمی مسکو می گذرد. زمانی که سرانجام جنگ جهانی سوم پایان میابد، فقط به خاطر این که دیگر کسی باقی نمانده است که به جنگ ادامه دهد. ابرقدرت ها با به کارگیری سلاح های هسته ای، دنیا را به ویرانه ای رادیواکتیویته تبدیل کرده اند و بیشتر جمعیت جهان را به کام مرگ فرستاده اند. داستان بازی در شهر سوخته در بمب اتمی «مسکو» می گذرد. از آن جا که سطح شهر آکنده از اشعات کشنده اتمی و موجودات و هیولاهای جهش یافته است، مردم در تونل های طویل زیر زمینی مسکو به زندگی رقت انگیز خود ادامه می دهند. با این که تقریبا همه چیز در جنگ از بین رفته است، هنوز هم عداوت و دشمنی، نژاد پرستی و قدرت طلبی در میان بازماندگان موج می زند. بازماندگان به سه گروه سیاسی الهام شده از جنگ جهانی دوم تقسیم شده اند. گروه کمونیسم سرخ(اشاره به روسیه شوروی در جنگ جهانی دوم)، گروه نژاد پرست نازی(اشاره به آلمان هیتلری) و گروهی به نام «هنسا» (که نماینده حکومت های دموکراسی متفقین در جنگ جهانی دوم هستند) تقسیم شده اند. هر یک از این گروه ها تلاش دارند که بر مناطق بیشتری از تونل های متروی مسکو حکومت کنند که اکنون تمام دنیای باقی مانده ی بازماندگان محسوب می شود. قهرمان بازی «آرتیوم» نام دارد که عضو گروه هنسا می باشد. وظیفه ی اصلی آرتیوم جلوگیری از ورود و نفوذ موجودات جهش یافته(ملقب به «سیاه ها» یا Dark Ones) به داخل مترو می باشد. این هیولاها دشمن هر سه گروه سیاسی مترو محسوب می شوند. اما آرتیوم ناخواسته به داخل درگیری های سیاسی هم کشیده می شود و آن طور که خودش می گوید، پیش از آن که «سیاه ها» مترو را نابود کنند، اختلافات و جنگ داخل مترو، ما را از بین خواهد برد. «آرتیوم» خیلی زود متوجه ارتباط عجیبی که با «سیاه ها» دارد، می شود. این ارتباط که به صورت فلش بک هایی در میان بازی به زیبایی، به بازیکن منتقل می شود، آرتیوم را در دوران کودکی نشان می دهد که توسط یک «سیاه» از سطح مسکو نجات داده می شود. «آرتیوم» در طول داستان «مترو:۲۰۳۳» شهر سیاه ها را بمباران می کند و همه ی آن ها را از بین می برد.(حداقل «مترو:آخرین نور» این طور فرض می کند!) اما او در «مترو: آخرین نور» با توجه به رابطه ی ذهنی ای که با سیاه ها دارد، کم کم آن ها را به عنوان یک نژاد جدید می پذیرد و حق زندگی برای آن ها قائل می شود. آرتیوم از بمباران سیاه ها پشیمان است و دچار عذاب وجدان و کابوس می شود. این کابوس ها که به شکل فلش بک هایی به گذشته نشان داده می شود و پر از صداهای ناله و فریاد عذاب آور است یکی دیگر از بخش های زیبای بازی است.به عنوان مثال می توان به سکانس تحسین برانگیز سقوط هواپیمای مسافربری در داخل شعله های آتشی که بر اثر انفجار بمب اتم بر روی مسکو ایجاد شده است، اشاره کرد. تا این که یکی از دوستان نزدیکش خبری برای او می آورد. یکی از سیاه ها به طور معجزه گونه ای از بمباران نجات یافته است. دوست آرتیوم معتقد است که با استفاده از ارتباط ذهنی آرتیوم با سیاه ها، انسان ها می توانند با تمام موجودات جهش یافته صلح کنند و با آرامش در کنار یکدیگر زندگی کنند. اما فرمانده نظامی «هنسا» به آرتیوم دستور می دهد که به محل بمباران برود و سیاه بازمانده را یافته و نابود کند. تقریبا در تمام طول بازی به جز مراحل پایانی، هدف آرتیوم یافتن همان یک سیاه باقی مانده است. اما در برهه ای از داستان، وقتی آرتیوم متوجه می شود که این سیاه او را در بچگی نجات دادهگشت به است، هدف آرتیوم تغییر می کند و تصمیم می گیرد سیاه را یافته و با او ارتباط برقرار کند. در ادامه پس از یافتن سیاه، این دو با هم دوست می شوند و مسیر بازپایتخت مترو را با هم می پیمایند. مونولوگ های «سیاه» واقعا تحسین برانگیز است و نشان دهنده ی توانایی های بالای نویسنده داستان «دیمیتری گلوخوفسکی» می باشد. این سیاه در سفر نسبتا کوتاهی که با آرتیوم دارد، از سطح ویران مسکو، از کنار کاخ کرملین ویران شده و میدان سرخ سوخته می گذرند. سیاه در طول سفر معنی احساسات انسانی را درک می کند. انتقام در مقابل گذشت، قناعت در مقابل زیاده خواهی، و خوی فراموش شده ی انسانی را درک می کند. دو پایان برای داستان بازی درنظر گرفته شده است. در پایان بد بازی، آرتیوم به همراه مقر استقرار گروه هنسا و سلاح پیشرفته ی D6 همگی توسط خود آرتیوم نابود می شوند تا از دستیابی دشمن کمونیسم به این سلاح وحشتناک جلوگیری شود. در پایان خوب بازی، در نبرد پایانی «سیاه» همراه هم نژادانش به کمک گروه هنسا و آرتیوم می آیند و دشمن کمونیسم را شکست می دهند و در این جاست که آرتیوم به سیاه می گوید که تو «آخرین پرتوی نور امید» برای انسان ها هستی و سیاه نیز قول می دهد که همراه هم نوعانش برای کمک به انسان ها بازگردد.

 

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

 

با این که داستان های «آخرالزمانی» با سری بازی Fallout وارد عرصه بازی های رایانه ای شد و پس از آن هم در موارد بسیاری از این ایده، برای داستان پردازی بازی های گوناگون رایانه ای استفاده شده است، اما داستان «مترو» را نمی توان کلیشه خواند. این داستان با المان های خاصی که به آن وارد شده آن را از کلیشه بودن نجات می دهد و ابعاد جدیدی از داستان های آخرالزمانی را روایت می کند. نحوه ی روایت داستان در بازی بسیار مهم است و در این بخش نیز مترو به زیبایی عمل کرده است. این قصه ی زیبا در کنار فضاسازی های فوق العاده جلوه ی دیگری میابد که هیچ بازیکنی نمی خواهد فرصت تجربه ی آن را از دست بدهد.

 

بازی های مترو همیشه به خاطر گرافیک دیدنی خود شهره بوده اند. ارتقای گرافیکی در «آخرین نور» نسبت به نسخه ی پیشین آشکار است. کیفیت بافت ها بدون توجه به فاصله عالیست. فضاسازی ها و جوسازی هایی که در تونل های تنگ و تاریک مترو انجام می شود کاملا شما را از مقابل صفحه نمایش به دنیای مترو وارد می کند. البته متاسفانه ضعف هایی نیز چه در بخش گرافیک و چه در جوسازی ها به چشم می خورد. به عنوان مثال کیفیت آتش و دود آن و همچنین باران می توانست خیلی بهتر از این ها باشد. همچنین گرافیک بازی «آخرین نور» بر روی رایانه هایی که مجهز به کارت گرافیکی شرکت ATI هستند، با مشکلاتی آزار دهنده مواجه است. همچنین اختلاف کیفیت گرافیکی نسخه های کنسولی نیز غیرقابل چشم پوشی است. بدون شک دارندگان Xbox360 متروی زیباتری را نسبت به PS3 داران تجربه خواهند کرد.

 

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

 

در بخش فضا سازی ها، اگر توجه بیشتری به صداگذاری می شد، «آخرین نور» موفقیت بیشتری کسب می کرد. با این که در بخش گرافیک توجه کافی به جزئیات شده است، اما این توجه به جزئیات در بخش صداگذاری شنیده نمی شود. در بسیاری از مواقع هیچ صدایی به گوش نمی رسد به جز صدای زیادی آرام قدم های آرتیوم. البته سکوت و تاریکی برای ایجاد حس ترس از جهل و نادانی لازم است. اما به عنوان مثال هنگامی که درون یک لوله فاضلاب حرکت می کنید، شنیدن صداهای جزئی مثل چکیدن قطرات آب بر روی فلز و… به فضاسازی هرچه بهتر کمک زیادی می کند. البته موسیقی و صداگذاری زیبایی در بخش های سینماتیک و فلش بک ها شنیده می شود که به خوبی حس ویرانی و از دست رفتن هر آن چه که ارزش داشته است را القا میکند.

 

اگر هوش مصنوعی و تنوع دشمنان کمی بیشتر بود، گیم پلی مترو می توانست نمره ۱۰ را بگیرد. در بسیاری از مواقع مخصوصا وقتی به طور مخفیانه قصد دارید مراحل را پشت سر بگذارید، با ضعف هوش مصنوعی دشمنان مواجه می شوید. مثلا یک نگهبان در یک قدمی شما جلوی شما می ایستد بدون این که شما را ببیند. فقط چون شما در زیر نور مستقیم نبوده اید! همچنین تنوع دشمنان جهش یافته هم کم است. به گونه ای که در اغلب موارد تنها با دو گونه از دشمنان جهش یافته مبارزه می کنید. البته به جز هیولاهای بزرگ(Boss) برخی مراحل، تنها دو گونه دشمن جهش یافته دیگر نیز وجود دارد که تنها در دو مرحله مشخص و کوتاه از بازی با آن ها مواجه میشوید. اما گیم پلی در بخش های دیگر عالی عمل کرده است و از تنوع فوق العاده ای برخوردار است.

 

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

 

وقتی در مناطق مسکونی تونل های مترو قدم می زنید، هیچ کس را بیکار یا بی هدف نخواهید دید. همه مردم مشغول کارهای روزمره خود هستند و تقریبا با نزدیک شدن به هر کسی می توانید حرف هایی که آن ها با یکدیگر می زنند را بشنوید. در مناطق مسکونی می توانید قدم بزنید، به حرف های مردم گوش کنید، از بازار اسلحه و مهمات خرید بکنید و اسلحه های خود را تجهیز بکنید. همچنین می توانید در مسابقه تیراندازی شرکت کنید و فشنگ جایزه بگیرید(پول رایج در مترو فشنگ است!) و یا حتی در یک نمایش شرکت کنید! در بخش فوق العاده زیبا و نوآورانه ی بازی، می توانید در یک نمایش ۱۵ دقیقه ای شرکت کنید. بر روی صندلی بنشینید و از هنرنمایی حیوانات(جهش یافته!) تربیت شده سیرک، موسیقی نوازندگان، رقص رقاصان و … لذت ببرید. تقریبا در بین هر مرحله به یک منطقه مسکونی می رسید که به خوبی تنوع در گیم پلی را ایجاد می کند. اما در بخش اکشن بازی، شما مسلما به اسلحه های خود وابسته هستید. اسلحه هایی که به صورت ابتدایی در خود مترو به صورت دست ساز ساخته شده اند. اما باز هم از قدرت قابل توجهی برخوردارند. اگر بازی را روی درجه سختی بالا و در حالت Ranger Mode اجرا بکنید، فشنگ و مهمات کم خواهید داشت و پس از شلیک هر تیر افسوس از دست دادنش را خواهید خورد. این اسلحه ها هر کدام قابلیت نصب تجهیزات اضافی دارند. این تجهیزات شامل دوربین، دوربین دید در شب، هدف گیری لیزری، صداخفه کن برای عملیات مخفی کاری، خشاب های بزرگ تر، بدنه ی قوی تر و… می باشد. به طور همزمان سه اسلحه می توانید حمل کنید. همچنین دو نوع نارنجک انفجاری و آتشین، یک نوع مین و چاقوهای کوچک نیز به عنوان اسلحه های پرتابی قابل حمل هستند. یکی از اسلحه های جالب مترو که نیاز به مراقبت ویژه دارد، اسلحه های بادی هستند که با فشار هوا گلوله را به سمت دشمن پرتاب می کنند. پس از استفاده باد این اسلحه ها خالی می شود که باید آرتیوم دوباره آن ها را باد کند. در دالان های تنگ و تاریکی که اغلب در زیر زمین از آن ها عبور می کنید، چراغ قوه و دوربین دید در شب نقشی عمده دارند. مخصوصا یک نوع از موجودات جهش یافته به نور حساسیت دارند و با انداختن نور چراغ قوه بر آن ها می توانید جان خود را نجات دهید. البته شارژ باتری چراغ قوه تمام می شود که توسط دستگاهی شبیه دینام که همیشه همراه آرتیوم است، قابل شارژ مجدد است. منبع نوردیگری که در اختیار دارید فندک آرتیوم است. این فندک علاوه بر نور کمی که ایجاد می کند برای سوزاندن تارهای عنکبوتی که بسیاری از مواقع راه شما را سد می کنند، استفاده می شود. مسافت زیادی از مترو را می توانید بوسیله ماشینی که بر روی ریل حرکت می کند طی کنید. یکی از مراحل استثنائی بازی مرحله ای است که طی آن با همین ماشین ریلی باید مسافت زیادی را در تونل های تاریک مترو بپیمایید که ممکن است شما را به یاد قطار وحشت بیندازد! اما وقتی به سطح شهر ویران شده مسکو بیایید، با گیم پلی جدید و فوق العاده جذابی رو به رو میشوید. قبل از هر چیز باید از داشتن ماسک اکسیژن و همراه داشتن محفظه اکسیژن کافی مطمئن شوید. وقتی که ماسک را بر صورت می گذارید هم دید و هم صدای تنفس آرتیوم تغییر می کند. ماسک در نبردها ممکن است ترک بردارد و در نهایت بشکند که شکستن آن به معنی خفه شدن آرتیوم در کمتر از ۱۰ ثانیه است. این ماسک کثیف می شود و دید شما را مختل می کند. آرتیوم می تواند آن را با دستش پاک کند. اگر در معرض طوفان های ویران کننده سطح مسکو قرار بگیرید گرد و خاک بر روی ماسک می نشیند، اگر در آب ها و لجن زارهای سطح مسکو بیفتید، لجن بر روی آن می چسبد و یا اگر یک هیولا را از فاصله نزدیک به قتل برسانید خونش بر روی ماسک می پاشد. همچنین در سطح مسکو همواره باید مراقب اکسیژن مصرفی خود باشید. هر محفظه اکسیژن ۵ دقیقه به آرتیوم اجازه تنفس می دهد که این زمان بر روی ساعت مچی دیجیتال آرتیوم قابل مشاهده است. اگر زمان سنج ساعت صفر بشود و شما محفظه اکسیژن ذخیره همراه نداشته باشید آرتیوم پس از حدود ۱۰ ثانیه خفه می شود. از همه ی مطالب گفته شده مشخص است که زنده ماندن در بازی «مترو» یک تلاش پیوسته لازم دارد.آرتیوم یک ابر قهرمان مثل بازی Crysis نیست که با تفنگ های سنگین و گلوله های بی پایان همه ی دشمنان را به سادگی قلع قمع کند. او نیز یک انسان عادی است که برای زنده ماندن تلاش می کند وتمام بازی مترو نیز بر این اساس ساخته شده است که حس تلاش برای بقا را به بازیکن القا کند.

 

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

«مترو:آخرین نور» یک بازی فوق العاده است که ضمن بیان پیام های آموزنده به صورت هنری ونه مستقیم، تجربه ای منحصر به فرد از یک بازی رایانه ای برای شما به ارمغان می آورد.

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

آخرین پرتوی انسانیت   مترو: اخرين نور

حداقل سیستم مورد نیاز بازی Metro: Last Light

Windows XP 32bit, Vista, 7, 8

CPU 2.2 GHz Dual Core

RAM 2GB

DirectX 9, Shader Model 3 compliant e.g. nVidia GTS 250 (or AMD equivalent e.g. HD Radeon 4000 series) or higher

تاپیک نقد و بررسی بازی های رایانه ای

تشکرات از این پست
parseman_110
دسترسی سریع به انجمن ها