رابطه قرآن و آزادی و چالشهای آن
شنبه 11 آبان 1392 8:09 AM
چکیده
در این نوشتار به اهمیت، دلایل (فطری، عقلی و عقلایی) آزادی و زیر بنا بودن آن برای اخلاق اشاره میشود و دلایل قرآنی و نمونههایی از آزادی اندیشه و انتخاب در قرآن بیان میگردد و در ادامه ضمن توجه به سخنان اهل بیت: در زمینه آزادی و عنصر حرّیت در نهضت عاشورا، اصول تأمین کننده آزادی در اسلام تبیین میگردد. در پایان چالشهای ادعایی در مورد «قرآن و آزادی»، مثل تعارض ظاهری Gلاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینF با مبحث ارتداد و ممنوعیت نشر کتب گمراه کننده بررسی و نقد میشود.
واژههای اصلی: آزادی، قرآن، ارتداد.
درآمد
«آزادی» (حرّیت) (Freedom) از زیباترین واژهها در قاموس بشری، مورد احترام همة انسانها و آرزوی قلبی مبارزان و مجاهدان است؛ آرزویی که برخاسته از فطرت انسانی است. هر کس یا هر گروهی تعریفی از این واژه مقدس دارد؛ به طوری که امروزه تا دویست تعریف برای آن ارائه کردهاند و برخی هم آن را تعریف ناپذیر دانستهاند به همین دلیل این واژه گاهی مورد سوء استفاده دشمنان آزادی و بشریت قرار میگیرد.معنای آزادی همواره از سؤالات اساسی بشر بوده و متفکران و فلاسفه در طول تاریخ کوشیدهاند به پرسشهای بشر در این زمینه پاسخ دهند.
اهمیت آزادی و دلایل آن
برای بیان این مطلب دلایل متعددی میتوان ارائه کرد که ما به صورت مختصر به آنها اشاره میکنیم.
الف) آزادی برخاسته از فطرت انسان
گرایشهایی که در همه انسانها در هر زمان و مکان وجود دارند، مثل حقیقتجویی، زیبایی دوستی و کمالخواهی، از امور فطریاند. میل به آزادی نیز اینگونه است؛ البته مراتب پایین آزادی مثل رهایی از زندان، غریزی و مشترک بین انسان و حیوان است، اما مراتب عالی آن مثل آزادی اندیشه و آزادی معنوی از ویژگیهای انسان است.
ب) آزادی از منظر عقل و عاقلان
انسان دربند از پیشرفت فکری، علمی، معنوی و... باز میماند. اگر دانشمندان در آزمایشهای خود آزاد نباشند، پیشرفت علمی بشر متوقف میشود، زیرا آزادی اولین گام هر پیشرفت علمی و سعادت و کمال است.انسان آزاد میتواند بیندیشد، انتخاب کند و به پیشرفتهای علمی و معنوی دست یابد. در پرتو آزادی است که میتواند تابع دلیل و برهان باشد و از تقلید کورکورانه بپرهیزد.عقل انسان این مطلب را درک و حکم میکند که، آزادی مطلوب، و اسارت و بندگی، زشت است از اینرو فرهیختگان گیتی همیشه به دنبال این گوهر گرانبها هستند و آن را عزیز میدارند.
پ) آزادی؛ زیربنای فضایل اخلاقی
در مباحث اخلاقی آزادی از خود و غرایز حیوانی را «امالفضایل» میدانند و از این جاست که آزادی در نظر علمای اخلاق اهمیت مییابد.
ت) آزادی، مطلوب دین
با مراجعه به آیات و روایات اهل بیت: در مییابیم که به آزادی اهمیت زیادی داده شده و آزادی مقصود و مطلوب دین است. ما به برخی از آیات و روایات اشاره میکنیم.
1ـ پیامبران آزاد کننده انسانها
Gوَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْF (اعراف/ 157)؛ «و تکلیف سنگینشان و غلهایى را که بر آنان بوده، از (دوش) آنها برمىدارد». یکی از اهداف بعثت انبیاء و صفات بارز رسول اکرم(ص) آزاد کردن مردم از زنجیرهایی است که در اثر عقاید خرافی، عادات و بدعتها بر دست و پای خود زدهاند؛ حتی پیامبر تکالیف مشکلی را که در ادیان قبلی (یهودیت ـ مسیحیت) بود، بر میدارد (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، 8، 259).
2ـ قرآن و آزادی بیان و اندیشه
Gفَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ F(زمر/18ـ17)؛ «پس بندگان [من] را مژده بده؛ (همان) کسانى که به سخن(ها) گوش فرامىدهند و از نیکوترین آن پیروى مىکنند؛ آنان کسانى هستند که خدا راهنمایىشان کرده و فقط آنان خردمنداناند».
بشارت برای شنوندگانی که بهترین سخنان (یا عقاید) را انتخاب میکنند، وقتی صادق است که گویندگان مختلفی باشند و سخنانی متفاوت بگویند تا انسان بتواند بهترین را برگزیند. لازمه توصیة آیه شریفه ـ ستایش به خاطر انتخاب آزادانه سخن نیکوتر ـ آزادی در سخن گفتن است. این یک امر عقلائی نیز هست؛ همان گونه که در آخر آیه بدان اشاره میکند و چنین افرادی را خردمند میخواند.
3ـ نبودن اکراه در دین
Gلاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّF (بقره/ 256)؛ «هیچ اکراهى در (پذیرش) دین نیست، (چرا که) به یقین (راه) هدایت، از گمراهى، روشن شده است». خداوند کریم در این آیه اجبار و اکراه را در مورد دین نفی میکند که لازمة آن آزادی انسان است؛ بنابراین که بگوییم دین در آیه به معنای «ایمان» است و ایمان هم امری قلبی میباشد و اصولاً امور قلبی با اجبار و اکراه ناسازگارند (تفسیر جامع الجوامع، طبرسی، ذیل آیه اعراف/ 157) یا این که دین یک سلسله معارفی است که اعمالی را به دنبال دارد و این معارف که از سنخ اعتقاد قلبیاند عللی از سنخ اعتقاد و ادراک دارند، لذا تحمیلپذیر نیست (طباطبایی، محمد حسین، همان، 2/342 به بعد) البته معانی متعددی در مورد این آیه گفته شده است که در ادامه بدان میپردازیم.
4ـ فرصت اندیشیدن و آزادی در انتخاب اسلام
خداوند پس از آن که چهار ماه به مشرکان مکه فرصت میدهد و اعلام میکند که مشرکان بعد از آن در امان اسلام و مسلمانان نیستند، میفرماید: Gوَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَیَعْلَمُونَ F؛ (توبه/ 6)؛ «و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى خواست، پس به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود؛ سپس او را به محل اَمنش برسان؛ این بدان سبب است که آنان گروهى هستند که نمىدانند».
علامه طباطبایی; این آیه را از محکمات قرآن مینامد که نسخ نشده است، چون مقتضای دین این است که با کسی تا اتمام حجت نشود و سخن حق را نشنود، نمیتوان درگیر شد (طباطبایی، محمد حسین، همان، 9، 159). مورخان تاریخ اسلام نقل کردهاند پیامبر اکرم(ص) پس از فتح مکه فرمان عفو عمومی صادر نمود، جز ده نفر از جنایتکاران مکه که آنها را به خاطر ارتکاب گناهان بزرگ به اعدام محکوم کرد.
«صفوان بن امیه» یکی از این ده نفر بود که یک مسلمان را در روز روشن، در مکه اعدام کرده بود. «عمیر بن وهب» از پیامبر درخواست کرد از تقصیر او درگذرد و پیامبر هم شفاعت او را پذیرفت و صفوان با عمیر وارد مکه شدند. وقتی پیامبر این جنایتکار را دید، با کمال بزرگواری گفت:
جان و مال تو محترم است، ولی خوب است به آیین اسلام مشرف شوی. صفوان از پیامبر مهلت دو ماهه خواست تا پیرامون اسلام به بررسی بپردازد. پیامبر هم فرمود: من به جای دو ماه، چهار ماه به تو مهلت میدهم تا اسلام را با کمال بصیرت انتخاب نمایی! هنوز چهار ماه سپری نشده بود که صفوان اسلام آورد (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، 2، 737 به نقل از: سیره ابن هشام، 2، 417).
تذکر: آیه فوق و برخورد بزرگوارانه پیامبر نشان میدهد که اسلام حق تحقیق و آزادی اندیشه را حتی برای مخالفان خود به رسمیت میشناسد و این فرصت را به آنها میدهد.