0

تفاوت های شیعه و سنی

 
maktabeshia
maktabeshia
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : مرداد 1390 
تعداد پست ها : 42

پاسخ به:تفاوت های شیعه و سنی
چهارشنبه 20 آذر 1392  10:39 PM

اختلاف اساسى بین شیعه و سنى‏

کتاب امام شناسى، ج‏۱، ص ۵ الی ص۹:
بین شیعه و سنى اختلاف فقط در مسئله ولایت است.
شیعه میگوید امام باید معصوم باشد و از جانب خدا منصوب گردد، سنیّان میگویند عصمت از شرائط امام نیست و مردم میتوانند براى خود امامى را اختیار کنند و از او پیروى نمایند.
بقیه مسائلى که مورد اختلاف بین این دو گروه است همه تابع این مساله بوده و از فروعات این اصل بشمار میرود، و روى زمینه اختلافى که در این اصل به میان آمده است در آن فروعات نیز اختلافاتى قهراً پیدا شده است، بطوریکه اگر در این اصل اختلاف از میان برخیزد و این دو فرقه داراى مرام و مذهبى واحد گردند، بقیه فروع نیز خود بخود به پیروى و به تبع این اصل اختلافات خود را رها نموده و متحد خواهند شد.

امام بمنزله قلب در پیکر انسان است‏
در بدن انسان دستگاه‏هاى مختلف و متنوّعى وجود دارد که هر یک در انجام وظیفه‏اى مختص به خود مشغول فعالیت است.
چشم براى دیدن و گوش براى شنیدن و بینى براى تنفس و بوئیدن و زبان براى چشیدن و دست و پا براى أخذ نمودن و راه رفتن است هر یک از این اعضاء در انجام وظیفه خود ساعى و کوشاست ولى نیروى خود را از نقطه نظر حیات مادى از قلب میگیرد.
قلب خون را به تمام اعضاء و جوارح میرساند و در هر لحظه بدانها حیات نوینى میدهد و خون تازه به وسیله ارسال قلب آنها را زنده و با نشاط نگاه میدارد، بطوریکه اگر در یک لحظه قلب متوقّف گردد و از سرکشى و سرپرستى خود باز ایستد این اعضاء زنده و شاداب به صورت مرده و کدر درآمده تمام خواصّ خود را از دست میدهند.
چشم نمیبیند، گوش نمیشنود، دست حرکت ندارد، پا نیز مرده و بیحسّ میگردد.
بنابراین فائده قلب همان عنوان سرپرستى و زعامت و ایصال حیات به این اعضاء تحت حیطه اوست، کسى نمیتواند بگوید ما به قلب نیاز نداریم زیرا از قلب کارى ساخته نیست، نه میبیند و نه میشنود و نه سخن میگوید و نه مینویسد و نه و نه …
ما چشم داریم و با چشم میبینیم، و گوش داریم و با گوش میشنویم، و زبان داریم و با او میگوئیم، و دست داریم و با او مینویسیم.
این سخن بیجا و غلط است چون چشم بدون قلب و گوش بدون قلب و زبان بدون قلب مرده و صفر است؛ آن بینائى که در چشم، و شنوائى که در گوش است به علّت نیروى قلب است. چشم در هر آن مواجه با هزاران آفت و فساد خارجی است و همچنین گوش و سایر اعضاء، چون مرتّباً قلب از مراقبت خود دریغ ننموده و دائماً خون به عنوان غذا و دوا و دافع دشمنان خارجى و عوامل موجب فساد و میکرب‏هاى مهلکه میفرستد.
لذا چشم و گوش در تحت ولایت سلطان قلب زنده و پاینده‏اند قلب دستگاه معدل و تنظیم کننده قوا و حیات بخشنده اعضاى انسان است.
و امّا از نقطه نظر معنى، مغز و دستگاه مفکّره منظم کننده این قوا و اعضاء میباشد،
چشم فقط میبیند یعنى در اثر انعکاس نور، صورتى از شیئى مرئى در حدیبیه و عدسى چشم منعکس میگردد؛ اما این صورت چیست و با او چکار باید کرد، این وظیفه چشم نیست، این کار مغز است که این صورت را گرفته و روى او حساب میکند و از این صورت بهره بردارى مینماید.
و لذا کسانیکه مست شده‏اند یا بیهوش و یا دیوانه گشته‏اند در چشم آنان نقصانى به وجود نیامده است چشم کاملًا سالم و در منعکس نمودن شعاع و پدیدار نمودن صورت مرئى بسیار صحیح و بجا کار میکند ولى چون دستگاه مغز و مفکّره از کار خود دست کشیده و به وظیفه خود عمل نمیکند. سلسله اعصاب این صورت را که به مغز تحویل میدهند مغز نمیتواند آن را بشناسد و آن را در محل خود اعمال کند.
لذا دیده میشود که شخص مست خواهر و مادر خود را به جاى عیال خود میگیرد و در صدد تعدّى به آنان بر میآید؛ در معبر عام لخت و عریان حرکت میکند و نمیتواند تشخیص دهد که صورت معبرى را که سابقاً در قواى ذهنیِّه خود محفوظ داشته است با این صورت معبر فعلى تطبیق کند و سپس حکم به عدم جواز حرکت در حالت عریان بودن در معبر نماید.
شخص مست، هرزه میگوید، عربده میکشد، در نزد بزرگان کارهاى سخیف و ناروا میکند، از خوردن کثافات و خبائث دریغ ندارد و از جنایات خوددارى نمیکند، با آن که قواى سامعه و ذائقه و لامسه او کار خود را انجام میدهد، لکن چون دستگاه کنترل و تنظیم مغز خراب شده است لذا نه تنها نمیتواند از این چشمِ بینا و گوشِ شنوا و دستِ توانا بهره بردارى کند بلکه به عکس آنان را در راه هلاکت و فساد مصرف نموده و به وسیله آنان تیشه به اصل شاخ و بن هستى خود میزند.
بنابراین وجود دستگاه مغز نیز براى استخدام این اعضاء و جوارح و به کار بستن هر یک از آنان در موقع لزوم و تطبیق صور حاصله با صور محفوظه سابقه و احکام صحیحه مترتّبه بر آنست، بطوریکه در شخص مجنون که قواى عاقله خود را از دست داده است هیچ نتیجه صحیحى از دیدار و گفتار و کردار او مترتّب نمیشود.
از انسان بگذریم در حیوانات نیز قلب و مغز وجود دارد و بدون آن هیچ حیوانى حتى حیوانات تک سلولى نمیتوانند به وظیفه خود ادامه دهند و براى ادامه حیات و زندگى خود در تلاش باشند.
در جمادات نیز آنچه آنها را در تحت خاصیت و کیفیّت واحد قرار میدهد، و راسمِ وحدت آنان است همان روح و نفس واحدى است که در آنان سارى و جارى بوده و بهمین علّت داراى خاصیت واحد بوده و اثرات واحدى از آنان مشهود است.
اتفاقاً در فنّ تکنیک و ماشین سازى از این موضوع استفاده نموده و با ایجاد دستگاههاى تنظیم کننده و معدِّله توانسته‏اند حرکت چرخها و موتورها را تنظیم کنند.
ساعت را که کوک میکنیم در اول فشار فنر قوى است و میخواهد چرخ دنده‏ها را بسرعت حرکت دهد و چون فنر باز میشود و فشارش ضعیف میگردد میخواهد چرخها را بکندى حرکت دهد؛ در ساعت دستگاهى بنام پاندول میگذارند که حرکت را تنظیم نموده و چه فشار فنر قوى و چه ضعیف باشد در هر حال ساعت به یک منوال حرکت نموده و وقت را بطور صحیح تنظیم میکند.
در ماشین‏هاى بخار که کارخانه‏هاى بزرگ را بکار میاندازد اگر دستگاه معدّل نباشد تمام ماشینها خرد و خراب خواهند شد؛ چون دیگ بخار در هنگام جوشش، بخار زیاد تولید نموده و اگر این بخار مستقیماً به پشت پیستونها وارد شود چرخ طیّار شتاب گرفته و با سرعت سرسام آورى ماشین را خرد خواهد نمود؛ و نیز در وقتیکه در دیگ بخار حرارت کمتر میشود ممکنست سرعت کم شود.
لذا همیشه در دستگاهى بخار اضافى را براى مواقع کمبود ذخیره میکنند و دستگاهى بنام معدِّل و رگولاتور بین لوله‏هاى متصل به دیگ و بین پیستونها قرار میدهند تا همیشه بخار را به مقدار معیّن نه کم و نه زیاد به پشت پیستونها رهبرى کند؛ این دستگاه در وقتى که بخار بسیار است زیادى آن را خود بخود در دستگاه ذخیره میفرستد و از وارد شدن آن به موتورها جلوگیرى مینماید و در وقتى که بخار کم‏ است از دستگاه ذخیره، بخار ذخیره شده را میگیرد و با بخار فعلى توأماً به موتورها میفرستد و لذا خود بخود همیشه موتورها آرام و منظّم حرکت نموده در یک سرعت خاص مورد نیاز به حرکت در میآیند.
در جامعه بشرى براى تبدیل قوا و تنظیم امور و رفع اختلافات بین مردم و جلوگیرى از تعدّیات به حقوق فرد و اجتماع و رهبرى نمودن تمام افراد را به مقصد کمال و منظور از آفرینش و کامیابى از جمیع قوا و سرمایه‏هاى خدادادى احتیاج به معدِّل صحیح منظِّم است و الّا جامعه از هم گسیخته میشود و از سرمایه حیات بهره بردارى نخواهد نمود.

منبع: http://www.maktabeshia.ir/1443/

 

 

 

تشکرات از این پست
yarabyarabyarab hashmtjdd
دسترسی سریع به انجمن ها