جوان و روش هاى افراطى
پنج شنبه 9 آبان 1392 10:56 AM
تقليد كوركورانه
يكى از مشكلاتى كه بر سر راه تبليغ پيامبران الهى وجود داشت ، تقليدهاى كوركورانه مردان متعصب از روش هاى ناپسند و گذشتگان بود. فرستادگان خداوند براى آن كه مردم مشرك و گناهكار را از بت پرستى و آلودگيهاى اخلاقى برهانند و موجبات خوشبختى و سعادتشان را فراهم آورند، آنان را به تفكر و تدبر دعوت مى نمودند و از آنها مى خواستند كه در شناختن حق و باطل ، از نيروى عقل خويش استفاده كنند، ولى مشركين نادان متعصب ، در حفظ عقايد باطل و تصحيح اعمال نارواى خويش ، تنها به روشهاى پدران خود تكيه مى كردند و تقليد از عقايد و رفتار نادرست گذشتگان را سند صحت افكار و اعمال باطل خود قرار مى دادند. واضح است كه چنين تقليدهاى جاهلانه و بى اساس تا چه حد در خمودى عقل مؤ ثر است و چگونه فروغ خود را تيره و تار مى سازد.
((قال هل يسمعونكم اذ تدعون . او ينفعونكم او يضرون . قالوا بل وجدنا آباءنا كذلك يفعلون . )) (697)
ابراهيم خليل به بت پرستان مى فرمود: آيا اين مى شنوند وقتى شما آنها را مى خوانيد؟ يا آن كه مى توانند به شما سود يا زيانى برسانند؟ در جواب گفتند: ما پدران و مادران خود را ديديم كه چنين مى كردند.
((و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا عليها آباءنا.)) (698)
و موقعى كه مرتكب عمل زشت و ناروايى مى شدند، براى توجيه آن مى گفتند پدران ما به اين كار دست زده اند.
((اگر عكس العمل تقليد غلبه نمايد، فرد به طور كلى آداب و سنن اجتماع را مى پذيرد و در عين حال ، عادات مضحك و كلمات اصطلاحات معمول و عادى ايشان را نيز قبول مى كند، فقط از اين رو كه مثل دگران كرده باشد. آن وقت اين خطر وجود دارد كه فرد، خود را به وضع خرف كننده اى منطبق با محيط خويش سازد.)) (699)
همان طور كه تقليدهاى كوركورانه مانع تعقل و تفكر و سد راه تعالى و تكامل بشر است ، همچنين سرپيچى هاى نا به جا از تقليدهاى صحيح و خردمندانه ، كه از خودسرى و غرور احمقانه آدمى سرچشمه مى گيرد، نيز مايه عقب افتادگى و محروميت و احيانا باعث تباهى و هلاكت است .
((قال على عليه السلام : لا تستبد برايك فمن استبد براءيه هلك . (700) ))
على عليه السلام فرموده است : مستبد به راى نباش . چه آن كس كه در راى خود استبداد ورزد سرانجام هلاك خواهد شد.
تنها راه پيروزى و سعادت در اين زمينه ، حفظ موازنه بين تمايل تقليد و خواهش ضد تقليد است . همان طور كه قرآن شريف خاطر نشان فرموده است ، مردان عاقل كسانى هستند كه نه پيرو تقليدهاى جاهلانه باشند تا تمام روش هاى دگران را بى قيد و شرط بپذيرند و نه اسير خودسرى و استبداد راى باشند تا بدون مطالعه از تقليدهاى مفيد و ثمربخش سرپيچى نمايند.
((تمام اين عوامل وضعى به وجود مى آورد كه مطالعه دوران پس از جنگ را به صورت تاريخ ، بسيار دشوار مى سازد. اما در عين حال كه ما به بحث و گفت و گو درباره اعتقادات و افكار مى پردازيم و بسيارى از چيزها را فقط از آن جهت كه گفته مى شود كهنه و قديمى است ، نمى پذيريم ، بايد متوجه باشيم كه نمى توانيم به اين بهانه با افكار گوناگون بازى كنيم ، بلكه بايد با كمال جديت بكوشيم تا بفهميم كه چه بايد كرد و راه درست و مناسب در برابرمان كدام است .))(701)
متاءسفانه ، در سنين بلوغ و دوران شباب ، موازنه تمايل تقليد و ضد تقليد بر هم مى خورد و در جوانان يك حالت افراطى مخالفت با آداب و سنن بزرگسالان بروز مى كند. آنان مايل اند در برنامه هاى زندگى و تازه اى را براى خود اتخاذ نمايند، يا آن كه از اعمال كسانى تقليد كنند كه از روش هاى عادى و آداب رسوم عمومى سرباز زده و به كارهاى تازه اى مبادرت كرده اند. همين تمايل ضد تقليد و يا تقليد در جهت مخالف ، سبب بروز اختلاف بين نسل جوان و نسل كهن مى گردد و احيانا منشاء جرايم جنايات غير قابل جبران مى شود.
((در حاليكه غريزه تقليد در دوران سوم كودكى ، غالب و مسلط است ، غريزه مخالفت در ابتداى بلوغ بزرگ مى شود و يك حالت ضديت و مخالفت به روح انسان مى دهد. نيروى قبول تلقين ، انحطاط مى يابد و حال آن كه قدرت منع اعمال و بازرسى رفتار و نيروى مقابله كردن با مشكلات را قوت مى بخشد. در نزد پسران ، به خصوص ، اين موضوع ، به واسطه علاقه اى به تهاجم و زد و خورد دارند كه كاملا آشكار است ، اما با اين حال ، عكس العمل تقليد نيز هنوز وجود دارد و با عكس العمل ضد تقليد مخلوط شده است . ميل ايجاد چيزهاى تازه كه در اين سنين به فراوانى ديده مى شود، در واقع نتيجه همان تقليد در جهت مخالف است .))(702)
در سال 1966، يك جوان در شيكاگو، نه پرستار را به قتل رساند، طولى نكشيد جوان ديگرى در دانشگاه تگزاس شانزده نفر را كشت . اين دو حادثه خونين سبب شد كه رابرت اسميت ، جوان هيجده ساله ، به تقليد از آن دو نفر، در همان سال به جنايت مشابهى دست بزند و شش نفر را هدف گلوله خود قرار دهد.
((رابرت اسميت ، يك جوان هيجده ساله آمريكايى ، امروز ناگهان وارد يم مدرسه آرايشگرى شد و با طپانچه شش دختر را هدف قرار داد.
اسميت در كلاسى كه دختران درس آرايشگرى ياد مى گرفتند وارد شد و به آن شش تن دستور داد دايره وار روى زمين دراز بكشند. او سپس طپانچه خود را بيرون آورد و مغز دختران را هدف قرار داد.
دو تن از دختران فورا و سه تن ديگر در راه بيمارستان در گذشتند و ششمين دختر در اغماى كامل است و اميدى به نجات او نمى رود. اسميت پس از اين كشتار از كلاس خارج شد، در حالى كه به شدت مى خنديد. زنى موفق شد كه فورا پليس را آگاه كرده و قاتل را تحويل عدالت بدهد. رابرت اسميت در كلانترى به پليس گفت : قتل هاى دسته جمعى كه اخيرا در آمريكا روى داده ، الهام بخش جنايت امروز بوده است .))(703)
نتيجه آن كه آزادى خواهى بى حساب و تمايل افراطى ضد تقليد جوانان ، كه منشاء سرپيچى زايد از حد آنان از آداب و رسوم اجتماعى است ، يكى از علل اساسى مخالفت نسل جوان با بزرگسالان در برگزيدن صفات اخلاقى و اثبات شخصيت است .
جوان از نظر عقل و احساسات
نويسنده : محمد تقى فلسفى
منبع : islamicdoc