0

اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:اماکن زیارتى منتسب به امام زمان (عج) در ایران و جهان
جمعه 10 آبان 1392  4:11 PM

مسجد سهله، خانه‏ی حضرت ابراهیم بود، هنگامی که به سوی عمالقه رفت.

خانه‏ی حضرت ادریس آن جا بود و آن جا لباس می‏دوخت.

پایگاه سواره (حضرت خضر) آن جا است.

آن جا، تخته سنگ سبز رنگی است که تمثال همه‏ی پیامبران در آن است.

در زیر آن سنگ، تربتی است که خداوند همه‏ی پیامبران را از آن آفریده است.

محل عروج آن جا است.(30)

فاروق اعظم، آن جا است، که در نقطه‏ای از آن است.(31)

آن جا، رهگذر مردمان است.

آن جا، از سرزمین کوفه است.

صور، در آن جا دمیده می‏شود.

حشر و نشر، به سوی آن جا است.

هفتاد هزار نفر از کنار آن محشور می‏شوند که بدون حساب وارد بهشت می‏گردند...(32)

17- مرحوم کلینی، در همین باره از عبدالله بن ابان روایت می‏کند که گفت:

روزی، در خدمت امام صادق (علیه‏السّلام) بودیم. خطاب به حاضران فرمود: ((آیا کسی از شما، از سرگذشت عمویم ((زیدبن‏علی)) (علیه‏السّلام) اطّلاعی دارد؟)).

یکی از حاضران گفت: ((آری؛ من، تا حدّی از مطالب ایشان خبر دارم. شبی، در خانه‏ی معاویه بن اسحاق انصاری، در خدمت جناب زید بودیم که گفت: ((مهیّا شوید به مسجد سهله برویم و در آن جا نماز بگزاریم.)).

امام صادق (علیه‏السّلام) پرسید: ((آیا انجام داد؟)). پاسخ داد: ((نه. کاری پیش آمد و او را از رفتن به مسجد سهله بازداشت.)).

امام (علیه‏السّلام) فرمود: ((اما والله! لو أعاذالله به حولاً لأعاذه؛(33) به خدا سوگند، اگر در آن جا برای یک سال از خدا پناه می‏طلبید، خداوند به او پناه می‏داد.)).

سپس فرمود: ((آیا نمی‏دانید که‏

آن جا، خانه‏ی ادریس نبی (علیه‏السّلام) بود،

حضرت ادریس، آن جا خیاطی می‏کرد،

حضرت ابراهیم (علیه‏السّلام) از آن جا به سوی عمالقه رفت،

داوود از آن جا به جنگ جالوت رفت،

در آن جا تخته سنگ سبز رنگی است که تمثال همه‏ی پیامبران در آن است،

گِل همه‏ی پیامبران، از زیر آن سنگ اخذ شده است،

آن جا، پایگاه سواره است؟)).

پرسیدند: ((سواره کیست؟)). فرمود: ((خضر (علیه‏السّلام) است.)).(34)

18- علامه‏ی مجلسی از امام صادق (علیه‏السّلام) روایت کرده که فرمود: مسجد السّهلة مناخ الرّاکب؛ مسجد سهله، پایگاه سواره است.)).

پرسیدند: ((منظور از سواره کیست؟)). فرمود: ((حضرت خضر (علیه‏السّلام).)).(35)

19- ابن مشهدی، با سلسله اسنادش از علی بن ابراهیم (صاحب تفسیر قمی) روایت کرده که در ضمن یک حدیث طولانی از پدرش ابراهیم بن هاشم نقل کرده، که در مسجد سهله، به خدمت حضرت خضر (علیه‏السّلام) شرف یاب شده. در زاویه‏ی شرقی مسجد، از آن حضرت پرسید: این جا چه نام دارد؟)). حضرت خضر (علیه‏السّلام) فرمود:

إنّه مقام الصّالحین والأنبیاء والمرسلین؛(36) این جا، مقام صالحان و پیامبران و رسولان است.

20- ابن مشهدی، با چند طریق از ((بشّار مُکاری)) روایت می‏کند که روزی به محضر امام صادق (علیه‏السّلام) شرف‏یاب شد، طبقی از خرمای طبرزد را در محضر امام (علیه‏السّلام) مشاهده کرد. امام (علیه‏السّلام) از آن خرما به بشّار تعارف کرد. ایشان عذر آورد که در مسیر خود با حادثه‏ی دل خراشی مواجه شده است، لذا نمی‏تواند چیزی بخورد.

امام (علیه‏السّلام) آن حادثه را جویا می‏شوند. بشّار می‏گوید: ((خانمی را در کوچه دیدم که زمین خورده بود. به یاد حضرت زهرا (علیهاالسلام) افتاده، گفته بود: "لعن الله ظالمیکِ یا فاطمة!".

گزارش، به شرطه رسیده بود. شرطه، او را دستگیر کرد. به سوی زندان برد. مرتّب، با تازیانه بر سرش کوبید. او نیز هر چه فریاد می‏زد و یاری می‏طلبید، کسی جرئت نمی‏کرد که به یاری‏اش بشتابد.)).

امام (علیه‏السّلام) دست از طعام کشید. اشک از دیدگان مبارک‏اش سرازیر شد. آن قدر گریست که محاسن و سینه و دستمال‏اش خیس شد. آن گاه به بشّار فرمود:

((بشّار! برخیز به مسجد سهله برویم و خدای را بخوانیم و آزادی آن زن را از خداوند بخواهیم)).

امام (علیه‏السّلام) کسی را به شرطه خانه فرستاد و به او فرمود: ((آن جا بماند تا هنگامی که از آن زن خبری دریافت کند.)).

بشار می‏گوید: ((در خدمت امام (علیه‏السّلام) به مسجد سهله رفتیم. هر کدام دو رکعت نماز گزاردیم. آن گاه امام (علیه‏السّلام) دست‏ها را به سوی آسمان برافراشت و دعای: ((أنت الله لا إله إلّا أنت...)) را تا آخر خواند. آن گاه به سجده رفت. من، جز صدای نفس‏هایش را نمی‏شنیدم.

پس از مدتی سر از سجده برداشت و فرمود:

"برخیز که زن آزاد شد".)).

بشار گوید: ((در محضر امام (علیه‏السّلام) حرکت کردیم. در کوچه‏های کوفه بودیم که فرستاده‏ی امام (علیه‏السّلام) آمد و آزاد شدن آن خانم را به امام (علیه‏السّلام) نوید داد...(37))).

پی نوشت ها:

الف) مسجد مقدّس جمکران، ص 40؛ زیارت عاشورا و آثار شگفت، ص 55 .

ب) جنّةالمأوی، ص 45؛ بحار، ص 53، ص 232.

ج) جمال الاسبوع، ص 280.

1) کافی، ج 3، ص 495؛ تهذیب الأحکام، ج 3، ص 252؛ إثبات الهداة، ج 3، ص 453؛ وسائل الشیعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 439؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ حلیةالأبرار، ج 5، ص 339؛ گزیده‏ی کفایةالمهتدی، ص 279.

2) ارشاد مفید،ج 2، ص 380؛ غیبت شیخ طوسی، ص 471؛ کشف الغمّة، ج 3، ص 253؛ المستجاد، ص 264؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 331.

3) مزار شیخ مفید، ص 25؛ المزار الکبیر، ص 134؛ نیز ر.ک: الصراط المستقیم، ج 2، ص 251.

4) مُحَجَّل، به اسبی گفته می‏شود که قسمتی از پاهای آن، سفید و درخشان‏باشد. [لسان العرب، ج 3، ص 65].

5) شِمْراخ، عبارت از سپیدی باریک هلال گونه‏ای است که از پیشانی اسب به سوی لب هایش کشیده شود. [فقه اللّغه، ثعالبی، ص 67].

6) دلائل الإمامة، ص 458؛ نیز ر.ک: العدد القویّة، ص 75؛ منتخب الأثر، ج 3، ص 250.

7) المزارالکبیر، ص 134؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 417؛ نیز ر.ک: قصص الأنبیاء، راوندی، ص 80.

8) بحارالأنوار، ج 53، ص 11.

9) ذکوات، جمعِ ذکات، به معنای سنگ ریزه‏های مشتعل و درخشان است. [مجمع البحرین، ج 1، ص 159]. به تپّه‏های نجف اشرف، به جهت سنگریزه‏های شفّاف و درخشنان‏اش که ((دُرِّ نجف)) نامیده می‏شود، ((ذکوات بیض)) می‏گویند. امام صادق (علیه‏السّلام) به هنگام بیان انگشتری‏هایی که دوست دارد همه‏ی شیعیان داشته باشند، از دُرِّ نجف چنین یاد می‏کند: ((ومایظهره الله بالذَّکَواتِ الْبیضِ بالغریّین))؛ و آن چه خداوند در تپّه‏های شفّاف و درخشانِ نجف پدید می‏آورد. [تهذیب الأحکام، ج 6، ص 37].

10) در حدیث شانزدهم بیان خواهد شد که منظور از مسجد سهیل، همان مسجد سهله است.

11) منظور از قائمان بعد از حضرت بقیّةالله (علیه‏السّلام) جانشینان آن حضرت‏اند؛ زیرا، به طوری که سیّد مرتضی علم الهدی به تفصیل بیان فرموده، با ارتحال حضرت بقیّةاللّه، أرواحنافداه، تکلیف برداشته نمی‏شود و چون باید هرگز روی زمین خالی از حجّت نباشد، باید پیشوایانی به عنوان جانشینان آن حضرت در روی زمین باشند [رسائل الشّریف المرتضی، ج 3، ص 146].

شاید منظور از قائمان بعد از او، امامان معصوم (علیهم‏السّلام) باشند که بر اساس عقیده‏ی قطعی ما، رجعت خواهند کرد. [بحارالأنوار، ج 100، ص 440]

شیخ حرّ عاملی، در این باره، شش وجه فرموده است. [الا یقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرّجعة، ص 366]

از امام صادق (علیه‏السّلام) روایت شده که بعد از قائم ما، یازده پیشوا خواهد بود [غیبت شیخ طوسی، ص 478].

از رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) روایت شده که در شب ارتحال‏اش، نامه‏ای به امیرمؤمنان (علیه‏السّلام) تحویل دادند و وصیّت فرمودند که آن را امامان (علیهم‏السّلام) دست به دست، به حضرت مهدی (علیه‏السّلام) برسانند، او نیز به هنگام وفات به فرزندش مرحمت کند [غیبت طوسی، ص 151؛ نیز ر.ک: جزیره‏ی خضراء، ص 39-44؛ کمال‏الدین، ج 1، ص 358؛ مصباح‏المتهجّد، ص 406].

12) تهذیب الأحکام، ج 6، ص 31؛ کامل الزّیارات، ص 26؛ المزارالکبیر، ص 113؛ مختصرالبصائر، ص 178؛ الرّجعة، استرابادی، ص 99؛ وسائل‏الشیعة، ج 5، ص 255؛ حلیةالأبرار، ج 5، ص 340، بحارالأنوار، ج 53، ص 148 و ج 100، ص 440؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 416.

13) کافی، ج 4، ص 572؛ حلیةالأبرار، ج 5، ص 341؛ وسائل‏الشیعة، ج 14، ص 401؛ روزگار رهایی، ج 2، ص 654.

14) در مورد مقابر مسجد سهله، در کتاب اجساد جاویدان، ص 42، به تفضیل سخن گفته‏ایم. در تشرّف سی و هفتم نیز در این رابطه سخن خواهیم گفت. از بررسی منابع تاریخی معلوم می‏شود که پس از اسلام نیز افرادی در این مسجد دفن شده‏اند، که از آن جمله است:

الف) یحیی بن عبدالله بن محمّد بن عمر الأطرف بن امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) که به دست هارون الرشید به شهادت رسید و در مسجد سهله مدفون شد. [الفائق، ج 3، ص 436].

ب) علی بن ابراهیم خیاط، صاحب چندین اصل، که به سال 207 ه وفات کرد. ابراهیم بن محمد علوی بر پیکرش نماز خواند. [رجال شیخ طوسی، ص 480؛ قاموس‏الرجال، ج 7، ص 259].

ج) احمدبن محمد طایی، که پنج روز مانده از جمادی الآخره 281 ه در کوفه درگذشت. [تاریخ طبری، ج 8، ص 168].

15) الخرائج والجرائح، ج 1، ص 471؛ الثاقب فی المناقب، ص 597؛ منتخب الأنوار المضیئة، ص 161؛ الصراط المستقیم، ج 2، ص 212؛ مدینةالمعاجز، ج 8، ص 151؛ گزیده‏ی کفایةالمهتدی، ص 230.

16) امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 168؛ نیز ر.ک: الغارات، ج 2، ص 484؛ المزارالکبیر، ص 118؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 396.

17) کافی، ج 3، ص 489؛ تهذیب الأحکام، ج 3، ص 250؛ المزارالکبیر، ص 119؛ وسائل الشیعة، ج 5، ص 249؛ نیز ر.ک: خصال، ج 1، ص 301؛ روضةالواعظین، ج 2، ص 336؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 438.

18) این واژه، در بحارالأنوار و متن چاپی قرب الاسناد ((شری)) ثبت شده است. در نسخه‏ی خطّی آن [نسخه‏ی کتابخانه‏ی آیةالله مرعشی، به شماره‏ی 3918] ((بری))، در وسائل و حاشیه‏ی آن نسخه‏ی خطّی ((ثری)) ثبت است.

19) قرب الإسناد، ص 159؛ وسائل الشیعة، ج 5، ص 268؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 437.

20) مستدرکات علم الرّجال، ج 6، ص 334.

21) المزار الکبیرص 133؛ نیز ر.ک: کامل الزّیارات، ص 28؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 403؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 445.

22) همان.

23) لفظ ((إنّه)) فقط در مزار شیخ مفیدهست.

24) مزار شیخ مفید، ص 26؛ تهذیب الأحکام، ج 6، ص 38؛ المزارالکبیر، ص 134؛ وسائل الشّیعة، ج 5، ص 266؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 440.

25) مزار شیخ مفید، ص 26؛ المزارالکبیر، ص 134؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 417؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436. [در مزار کبیر به جای ((سنتین))، ((سنین)) چاپ شده که غلط چاپی است‏].

26) قصص الأنبیاء، قطب راوندی، ص 80؛ قصص الأنبیاء، جزائری، ص 65؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 434؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 413.

27) کافی، ج 3، ص 495؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ وسائل الشّیعة، ج 5، ص 267؛ بحارالأنوار، ج 10، ص 439.

28) تهذیب الأحکام، ج 3، ص 252.

29) جمله‏ی ((قال: لا)) در اکثر منابع افتاده است، ولی درکامل و مستدرک موجود است.

30) علاّمه‏ی مجلسی فرموده: ((شاید منظور از جمله‏ی ((معراج آن جا است.))، این باشد که رسول اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) هنگامی که در شب معراج نزول کرده، در مسجد کوفه نماز گزارده، به مسجد سهله تشریف فرما شده، از آن جا به آسمان‏ها عروج فرموده است، و شاید منظور این باشد که معراج معنوی برای مؤمنان، در آن جا حاصل می‏شود.)). [بحارالأنوار، ج 100، ص 437]

31) و در مورد ((فاروق اعظم)) احتمال داده‏اند که منظور، وجود مقدّس حضرت ولی عصر (علیه‏السّلام) باشد. معنای حدیث، چنین خواهد بود که در نقطه‏ای از مسجد سهله، توسّط حجّت خدا، بین حق و باطل، فرق گذاشته می‏شود.)). او، برای این سخن استشهاد فرموده به حدیث پنجم که در فرازی از آن، امام باقر (علیه‏السّلام) می‏فرماید: ((عدالت خدا، در آن جا ظاهر می‏شود و قائم به عدل الهی در آن جا خواهد بود.)). [همان‏]

32) کامل الزّیارات، ص 25؛ مزار شیخ مفید، ص 24؛ تهذیب‏الأحکام، ج 6، ص 37؛ وسائل‏الشّیعه، ج 5، ص 265؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 436؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 415.

33) در نقل قطب راوندی، به این تعبیر آمده: ((اگر عمویم به هنگام خروج به مسجد سهله می‏رفت و در آن نماز می‏گزارد و به خدا پناه می‏برد، خداوند، بیست سال به او پناه می‏داد.)). [قصص الأنبیاء، ص 79؛ بحارالأنوار، ج 46، ص 182؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 414]. در نقل ابن مشهدی چنین آمده: ((به خدا سوگند! اگر یک سال از خدا پناه می‏خواست، خداوند، سال‏ها به او پناه می‏داد.)). [المزارالکبیر، ص 135؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 417].

34) کافی، ج 3، ص 494؛ مرآت العقول، ج 15، ص 491؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 435؛ وسائل‏الشّیعة، ج 5، ص 266؛ نیز ر.ک: کتاب مَنْ لایحضره الفقیه، ج 1، ص 151.

35) بحارالأنوار، ج 13، ص 303؛ قصص الأنبیاء، جزایری، ص 299.

36) المزارالکبیر، ص 141؛ مزار شهید، ص 274؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 444؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 444.

37) المزارالکبیر، ص 136؛ مزار شهید، ص 269؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 441؛ مستدرک‏الوسائل، ج 3، ص 419.

منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 5

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها