پاسخ به:تأثیر دو باور اعتقادی توحید و معاد بر اخلاق در نهجالبلاغه
سه شنبه 7 آبان 1392 10:20 AM
توحید و اخلاق
توحید، اولین اصل اعتقادی است که دیگر اصول ـ هرکدام به گونهای ـ بر اساس آن تعریف میشود. توحید شامل سه قسم ذاتی، صفاتی و افعالی است که برخی از آثار آنها بر اخلاق را مورد بررسی و توجه قرار میدهیم:
1. شعور عالم هستی
در بینش توحیدی، جهان هستی دارای نوعی شعور اخلاقی است؛ چراکه آن هم طبق خلقت تکوینی خود به سوی خداوند در حرکت است و مقتضای آن همسویی با خیرات و زیباییهاست. خداوند با رحمت و خیر خود، جهانی را آفریده که به سوی کمال در حرکت میباشد و کلیت آن براساس خیر است.
آنچه از طرف خداوند متعال به سوى بندگانش نازل مىشود، جز صلاح و خیر نیست؛ زیرا ذات پاک او تواناتر و بىنیازتر از آن است که براى اداره جهان هستى ـ که بدون درخواست خودِ جهان و نیاز خداوند به آن ایجاد شده است ـ فساد و شر را به کار ببرد؛ لذا اگر آدمى زبان به سخن درباره خدا بگشاید، نباید چیزى جز حمد و ستایش او بگوید و هیچکس جز خداوند سبحان که خالق همه خیرات و کمالات میباشد، شایسته ستایش حقیقى نیست.
همچنین ازآنجاکه هیچ ناشایستگى و بدى از طرف خداوند بر انسانها نازل نمىشود و آن ذات پاک، اسباب و علل طبیعى و انسانى را چنان آفریده است که یا نتیجهاى جز خیر محض براى انسان ندارند یا دستکم خنثا هستند، لذا بهرهبردارى آدمیان از این اسباب و علل در راه فساد و ناشایستگىها مربوط به خود آنان مىباشد؛ در نتیجه هیچ اعتراض و ملامتى متوجه خداوند و نیز علل و اسباب جهان طبیعت نیست؛ بلکه این نفس سرکش و طغیانگر است که سزاوار سرزنش است. (جعفری، 1376: 4 / 174)
اعمال بد و ناشایست، مانند حرکت برخلاف جهت رودخانه به سختی انجام میشود و با جریان طبیعت همسو نیست. طبیعت و سایر موجودات نسبت به بدی و خوبی برخورد یکسانی ندارند و به یاری نیکیها و خوبیها برمیخیزند و بدیها در آنها اثر نامطلوبی دارد و نظم طبیعی آنها را برهم میزند.
برخی از آیات قرآن کریم، دلالت روشنی دارند که فراوانی نعمتها یا قحطی و کاسته شدن برکات الهی، به اعمال و رفتار انسانها باز میگردد: و اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند، ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشاییم ولی آنها حقایق را تکذیب کردند و ما هم آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. (اعراف / 96)
امام علی(ع) هم همنوا با قرآن، جهان هستی را مخلوق خداوند و دارای شعور و هماهنگی با نیکیها دانسته است: بدانید این زمینى که شما را بر روى خود نگاه مىدارد و آن آسمانى که شما را در سایهاش قرار مىدهد، هر دو فرمانبردار پروردگار شما هستند. آنها از روى دلسوزى و یا از در چاپلوسى و یا به امید خیر و نیکى و بهرهاى، سود و برکت خود را در دسترس شما نمىگذارند؛ بلکه دستور دارند تا نیازمندىهاى شما را برآرند؛ پس اطاعت امر کرده، براى انجام مصالح شما قیام نمودهاند.
خداوند بندگانش را که به کارهاى ناشایسته مىپردازند با کاهش نعمت و از میان رفتن برکت و بستهشدن درهاى رحمت به رویشان دچار مىسازد تا کسانى که پشیماناند، راه توبه پیش گیرند و آنهایى که سر به هوا هستند، پند و اندرز پذیرند و سرخورده، منزجر گردند و ایزد بزرگ و توانا آمرزش خواستن را سبب فراوانى روزى و رسیدن رحمت و مهربانى قرار داده است. (موسوی، 1376: 390)
ابنمیثم در مورد شعور توحیدی موجودات میگوید: معرفت خداوند سبحان داراى مراتبى است. اولین (و آخرین) مرتبه این است که بنده بداند براى جهان آفریدگارى است. دومین مرتبه شناخت این است که انسان وجود صانع را تصدیق کند ... . این دو مرتبه در فطرت انسان نهفته است؛ بلکه در فطرت حیوان که عمومىتر از فطرت انسان است. (بحرانی، 1375: 1 / 265)
بنابراین جهان هستی در برابر کارهای پسندیده، عکسالعمل مثبت نشان میدهند؛ چون مسخر خداوند متعال هستند:دنیا و آخرت، خدا را فرمانبردار است و سررشته هر دو به دست اوست. آسمانها و زمینها کلیدهاى خویش را به او سپردند و درختان شاداب و سرسبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده مىکنند و از شاخههاى درختان نور سرخرنگى شعلهور شده، به فرمان او میوههاى رسیده را به انسانها تقدیم مىدارند. (سیدرضی، 1379: خ 133)
در بینش توحیدی، جهان هستی از آن جهت که مخلوق خداوند است، سرشتی توحیدی دارد و به سمت نیکویی و خیر در حال حرکت است: (خداوند) موجودات را آفرید، پس آفرینش کامل گشت و (موجودات) به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذیرفتند و در برابر فرمان الهى سستى و درنگ نکردند و در اجراى فرمان الهى توقف نپذیرفتند. پس (خداوند) کجىهاى هر چیزى را راست و مرزهاى هر یک را روشن ساخت ... و با حکمت و تدبیر خویش، هر یکى را به سرشتى که خود خواست، درآورد. (همان: خ 91)
رذایل اخلاقی، تأثیری تکوینی بر جهان میگذارند که بر طبق حکمت خدای تعالی و تابع مصلحت و مفسده واقعی است. جهان بر طبق فطرت توحیدی خود حرکت میکند و مقتضای این فطرت، همسویی با خیر و نیکی است. در بینش توحیدی، بدیهای اخلاقی، تأثیر تکوینی منفیای بر جهان و پدیدههای طبیعی دارند؛ اما اگر انسان برطبق اخلاق عمل کند، همنوا و همجهت با جهان هستی شده است و حتی پدیدههای طبیعی هم به یاری او برمیخیزند. بدین ترتیب، اخلاقی دیدن جهان که ناشی از نوعی اعتقاد توحیدی است، باعث حرکت بیشتر انسان به سوی نیکیها و خیرات میشود.
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست