مفروضات و اهداف عینی در مدیریت دورفرایندها
سه شنبه 9 آذر 1389 7:32 AM
۱) دور- رسانهها جهان را تغییر دادهاند
با پایان قرن حاضر، روشن شده كه جامعهی صنعتی كه در دو قرن گذشته شكل گرفته، با استفادهی موثر از فناوری اطلاعات، بیش از پیش به تغییر ویژگیهای خود میپردازد و سرآغاز دنیای جدیدی است كه مرزهایش هر چه بیشتر گسترش مییابند، یعنی سرآغاز جامعهی فناوری اطلاعات.
۱/۱) تلفن
ایستگاههای موجود در مسیر این توسعه، رایانه و شبكهی ارتباطی هستند كه بر روی هم، پیشنیازهای فناوری اطلاعات برای یكی از برجستهترین انقلابهای تاریخ انسانی را شكل میدهند. میزان اهمیت این فرایند انقلابی و دورانساز وقتی كاملاً روشن میشود كه به ساخت و كاربرد تلفن نگاه كنیم، كه رشد كرده و به یك سامانهی فنی اصلی بدل شده. اهمیت تلفن در زندگی روزمره از اهمیتی كه تصمیمگیریهای عمدهی اقتصادی و سیاسی دارد كمتر نیست.برای درك این اهمیت، نباید الزاماً به «خبرهای داغ» (مشهور به جنگ سرد) بیندیشید. از همان زمانی كه تلفنهای همراه عمومیت یافتهاند، در هر جا دیده و شنیده میشود كه این شكل از ارتباط، فراگیر است. ذكر نتایج این وضع، ساده است:ما به دفعات بیشتری با اشخاص دورافتاده ارتباط برقرار میكنیم، بهتر از گذشته از اخبار مطلع میشویم، و تمام فرایندها سریعتر و با تمایز بیشتری آشكار میشوند.آیا این بدان معنا است كه جهان ما نسبت به گذشته پرمشغلهتر میشود؟ پاسخ هر چه باشد، تأثیر این رسانهی ساده (كه فقط از نظر آوایی ما را به هم پیوند میدهد) بر زندگی روزمرهی ما بسیار است.
۲/۱) تلویزیون
تأثیر یك رسانهی جوانتر و متمایزتر، یعنی تلویزیون، از این هم بیشتر است. این رسانه عملاً در دسترس تمام شش میلیارد نفر جمعیت كنونی، از جمله- به شكلی كموبیش غیرمستقیم- در دسترس بسیاری از فقرای جهان سوم قرار دارد. اخبار، آگهیهای تبلیغاتی، و فیلمهای داستانی- و عملاً هر چیزی كه از نظر دیداری و شنیداری قابل نشاندادن است- با این رسانه تلفیق شده و بر دیدگاه و رفتار بینندگان، تأثیر ماندگار میگذارد.ازاینرو میتوانیم چنین فرض كنیم كه اتحاد مجدد آلمان بشدت متأثر از تلویزیون غرب، بخصوص از تبلیغات آن بود. استاندارد زندگی غربی كه بهطور محسوسی در تلویزیون به نمایش در میآمد، از نهایت قدرت خود استفاده برد تا بسیاری از افراد را متقاعد كند كه در جایی دیگر دنیاهای بهتری وجود دارند، و آنان نیز لیاقت تلاش برای دستیابی به این دنیاها را دارند. اما نهتنها فرهنگ مصرفی مشهود غربی، رنگ و نشان خود را بر شیوهی رفتار مردم سراسر جهان میگذارد، بلكه متأسفانه تصاویر مربوط به درگیری، خشونت، و سكس- گذشته از سریالهای آبكی و مسخره- نیز چنین اثری گذاشته است. آیا این، واقعیت ما است؟ آیا این مسیری است كه ما در آن گام برمیداریم؟
۳/۱) مخابرات
در هر صورت، نفوذ رسانهها در جامعه چشمگیر و بسیار مؤثر است. این تأثیر، كماهمیتتر از تأثیر كارهای انجامشده در طی قرون در جهان غرب نیست؛ بویژه به این علت كه این تغییرات، در مقابل چشمان ما در جهان غرب بهوقوع پیوسته. در نتیجهی قدرت تعیینكنندهی مخابرات، بزودی حیات كاری و شغلی ما كاملاً تغییر ساختار خواهد یافت. این امر در گرایشهایی كه هنوز از سوی بسیاری افراد، پدیدههای جانبی شمرده میشوند، اما در حقیقت نشانههایی هستند بر آنچه در حال وقوع است و ما باید برای آنها آماده باشیم، مشهود است.ابتدا و مهمتر از همه در این رابطه، كاربران تلفن همراه و خدمات تلفن قرمز[۳]، رایانش همراه و دوركاری، و در رأس همه اینترنت قرار می گیرند. این سریعالرشدترین ساختاری است كه تاكنون توسط بشر خلق شده، و بزودی تمام رسانههای ارتباطی را به هم متصل میسازد و باعث میشود جریانهای خبری از سراسر جهان به دریای واحد و عظیم اطلاعات بدل شوند. این امر یك مركز چندرسانهای جهانی را برای اطلاعات ضروری بهوجود میآورد.آنچه در اینجا و در روز و روزگار و عصر ما در سطح جهانی اتفاق میافتد نهتنها وجه مشخصهی دوران ما، بلكه همچنین متحولكنندهی جهان است.
۲) قرن ۲۱، قرن دورفرایندها خواهد بود
تلفن و تلویزیون و رسانههای ارتباطی نوین، جهان ما را شكل میدهند و باعث گذار از جامعهی صنعتی به جامعهی فناوری اطلاعات شدهاند. ساختارهای كاری و شغلی متمركز كه ابتدا در قرن گذشته بنا نهاده شدند، بار دیگر با اسلوبهای متنوع رایانش درونخطی، كه در اینجا دورفرایند نامیده میشوند، تمركززدایی میشوند، و رُویهها و ابزارهای هماهنگی جدیدی را لازم میآورند كه در رأس آنها، اینترنت یا هر حالت تغییرشكلیافتهی ناشی از اینترنت قرار دارد.
۱/۲) دوركاری و دورهمكاری
یكی از نخستین دورفرایندها- كه به دورهی تلكس، یعنی به دهههای ۱۹۶۰و ۱۹۷۰برمیگردد- دوركاری است. منظور از دوركاری تمام كارهای اداری است كه با استفاده از مخابرات در خارج از ادارهی مركزی انجام میشود. طیف دوركاری از تلفنهای همراه مورداستفاده در خودرو، تا كارهای معمولی كه در دفاتر خانگی كاملاً مجهز انجام میشود، گسترده است. اما دوركاری در خانه بهعنوان یك گزینهی كاری، هنوز استثنا است، و دوركاری معمولاً شكل یك فرایند متناوب بین فضای اداره و خانه را به خود میگیرد.
حالات متفاوت دوركاری، به لطف شبكهسازی فناوری اطلاعات، با سرعتی نفسگیر در حیات كاری هر روزهی ما در حال رشد هستند، به حدی كه حجم زیادی از كار اطلاعاتمبنا بهزودی به صورت درونخطی انجام خواهد شد. این امر بویژه به این علت ممكن میشود كه محدودیتهای مترتب بر هر كار مبتنی بر فروش، بهطور فزاینده كاهش خواهد یافت.طیف وسیع رسانهها، از جمله خود اینترنت و نیز بستههای نرمافزاری با عملكرد بالا (مثل گروهافزارها[۴]) تاكنون نهتنها برگزاری دوركنفرانس بین سیاستمداران، مدیران، و متخصصان، بلكه همكاری بین همهی افراد درگیر در پردازش اطلاعات را امكانپذیر ساخته است. دورهمكاری فارغ از مكان و زمان، حیات ضمن خدمت ما را از تنگنای كلان- اداره آزاد میسازد.نهتنها خود فرایندها وساختارهای شغلی از مخابرات متأثر هستند، بلكه خودِ كار نیز دستخوش تحول عمیقی است. در فرایند كار اطلاعاتمبنا، برخی از مراحل این فرایند به سوی بیاهمیتی كلی (همچون دستورگرفتن) پسروی میكنند، مراحلی دیگر (مانند مراكز پیام) به ظهور میرسند، و برخی مراحل نیز به جای دیگر منتقل میشوند، یعنی حتی موارد تحت پردازش در فرایند كار تغییر میكنند. رُویههای كاری كه امروزه توسط كاركنان شركتها اعمال میشوند، در آینده توسط مشتریان اجرا خواهند شد.۲/۲) دوربانكداری[۵]
بانكها و شركتهای بیمه از جمله اولین مراكزی بودند كه به آزمودن این گونه مدلهای «خودخدمتی[۶] مشتریان» توسط رایانه پرداختند. امروزه در بخش مالی، شاهد درجهی بالایی از شبكهسازی هستیم، و هركاربر اینترنت میتواند دادوستدهایش را به صورت درونخطی انجام دهد.دوربانكداری، بانكداری درونخطی، و بانكداری اینترنتی، سامانهی اعتباری ما را دستخوش تحول اساسی میكنند، و منجر به تحول در درآمدهای حاصل از فروش و بازاریابی میشوند، اگر چه این امر در تنظیم محصول كمتر اتفاق افتاده است.[۷]اثر این شرایط بر زندگی روزمرهی ما چشمگیر است. امروزه هر كسی از پیشرفتهای ریشهای كه در شكل دستگاههای عابربانك، تقریباً در همه جا به وقوع پیوسته، بهرهمند است. در هر حال، گرفتن پول نقد، چه در داخل و چه در خارج، هرگز این قدر ساده نبوده. پیدایش این پول به اصطلاح الكترونیكی، نشانهی تحول دیگری در سامانههای پرداخت، و بهبود آنها است.
۳/۲) دورخرید[۸] و كسبوكار الكترونیكی[۹]
افزون بر دادوستدهای بانكی، خرید روزمره را اكنون میتوان از طریق اینترنت انجام داد. در این رابطه اصطلاح دورخرید مورد استفاده قرار گرفته است. بههرحال بسیاری از خانمها این كار را فرایند نسبتاً معقولی یافتهاند؛ آنان اگرچه از نظارهی اقلام بهنمایشدرآمده در قفسههای مجازی لذت میبرند، ولی از احساس تماس لباسهای پرزرقوبرق بر بدن خود محروم میشوند. و البته ما هنوز با توانایی شبیهسازی الكترونیكی این وضعیت، بسیار فاصله داریم. با وجود این، واردشدن به فروشگاههای الكترونیكی بزودی به مسئلهی متداولی، همچون تورق كتابچههای تبلیغاتی بنگاههای مسافرتی و برنامهی زمانی پرواز هواپیماها، بدل خواهد شد.شركتهایی كه خدماتشان را در اینترنت عرضه میكنند، بیشاز پیش با همدیگر تجارت خواهند كرد و كلیهی مراحل فرایند بازاریابی را بهصورت الكترونیكی انجام خواهند داد. گردش پول در تجارت ]الكترونیكی[ دارای یك منحنی رشد عمودی بوده، كه باعث شده كارآفرینان همواره این واسطهایالكترونیكی را ترجیح دهند.با این همه، نهتنها بازار- به مفهوم معمول آن- بلكه كل زنجیرهی تداركات (كه تداركاتكنندگان و مشتریان را از طریق فرایند تولید به یكدیگر پیوند میدهند) به شكل یك دادهسامانه[۱۰]ی بین- سازمانی درمیآید و حتی تغییر مییابد و شكل كسبوكار الكترونیكی به خود میگیرد- یعنی فقط خود كالاها باید بهصورت غیرمجازی جابهجا شوند. اما كسی چه میداند؟ شاید در آینده حتی افزارها و ادوات را بتوانیم برای یكدیگر«مخابره» كنیم؟
۴/۲) دورسنجی[۱۱]/ دورمحاسبه[۱۲]/ دورپزشكی[۱۳]
محاسبات اولیه نشان میدهند كه حمل و نقل حتی كوچكترین ذره از طریق كابل یا هوا، هزینهی هنگفتی دارد، اما منافع دورسنجی بیشتر است. البته ما در اینجا در درجهی اول به جنگهای نوین و به سامانههای كنترل ماهوارهای و موشكی همراه با آنها میاندیشیم. ولی خوشبختانه دورسنجی كاربردهای غیرنظامی نیز دارد: مثلاً در پژوهشهای فضایی، در مدیریت خطوط ارتباطی، و در كنترل ترافیك كه در آن، رایانههای نصبشده، اكنون در دادن فرمانهای ترافیكی بسیار خبره هستند. مدیریتهای شهری نوین از سامانههای پایش[۱۴] ماهوارهای برای بازكردن ترافیك مركز شهر و توقیف خطاكاران پرسرعت در ترافیك استفاده میكنند…دورسنجی چشماندازهای بسیار جالبی را نیز برای سامانهی بهداشتی امكانپذیر میسازد. با آن كه امكان ندارد دورپزشكی جایگزین پزشكی بالینی شود، احتمالاً روزی بیماران چنان به سنجههای دورتشخیصی و دوردرمانی متكی میشوند كه در تأمین سلامت خویش، تا حد زیادی به مسئولیت خود تكیه میكنند. «رُویههای فنی در پزشكی پیشگیری و مراقبت فعال از تندرستی، و رُویههای فنی مربوط به تقویت و مراقبت بیماران و افراد نیازمند به مراقبت دائمی، بخش جداییناپذیر از وظایف خانهداران خصوصی آینده و نیز از صورت استاندارد غذا در هتلها و هتلآپارتمانها خواهد بود.»[۱۵]
۵/۲. دوریادگیری[۱۶]/ دورتدریس[۱۷]مخابرات در آموزش نیز به اندازهی پزشكی باعث تحولات چشمگیر خواهد شد. توسعه در دوریادگیری و دور تدریس بسیار سریع است. حتی تلویزیون را بهعنوان یك رسانهی آموزشی، نمیتوان به فراموشی سپرد. هرچند سرگرمیهای كموبیش خوشایند، بیشك برتری مییابند، ولی انسان هرگز بهاندازهی امروز، با طبیعت، هنر، و فرهنگ رویارو نبوده.این مشكل بیش از آن كه ناشی از فقدان عناصر ملموس باشد، صرفاً از حجم اطلاعات موجود در این دنیاهای مجازی، دیداری، شنیداری، و نیز بلاترتیببودن[۱۸] موضوعهای پیشنهادی ناشی میشود. یادگیری منظم، فرایندهای گزینش (یادگیری مبتنی بر تقاضا)، بازنمون[۱۹]ها و مشاركتهای كنترلشده از طریق اینترنت را پیشفرض قرار میدهد. اما هنوز خیلی كارها باید انجام شود تا بتوان با دورخوانی[۲۰] منظم خانه- مبنا با رایانه، بار دانشگاههای بزرگ را كاهش داد.از این رو آموزش رودررو و فرایندهای یادگیری حضورمبنا، ابداً متعلق به گذشته نیستند، اما دسترسی به كل انبارهی دانش بشر از طریق اینترنت، روزآمدی آن، و ناهمزمانی برنامههای درسی چنان در نظام آموزشی آینده برجسته خواهد بود كه بهخوبی میتوانیم آن را با عواقب اجتماعی پیدایش چاپ مقایسه كنیم.[۲۱]
۶/۲) دورسیاست[۲۲] . . .حتی سیاست نباید از گسترهی فرایندهای تحول اجتماعی كه فناوری محركهی آن است، حذف شود. نهتنها مصاحبههای سیاستمداران و جلسات نمایندگان مجلس در تمام دنیا پخش تلویزیونی میشود، بلكه افزون بر آن شهروندان آینده از طریق دوررأیگیری[۲۳] قادر خواهند بود از هرجای دنیا، در فرایند نظرخواهی شركت فعال داشته باشند- درواقع، كنفرانسهای چندرسانهای با حضور فعال شركتكنندگان، هماكنون نیز برگزار میشوند.اما اصلاً روشن نیست كه آیا این گزینهها واقعاً در خدمت روح مردمسالاری است یا نه. انجام كار درست در عین غرقشدن در اطلاعات، مستلزم مهارتهای مسیریابی است، كه در اختیار عدهی اندكی میباشد. به همین ترتیب، ما در گزینش نمایندگان خود دقت كافی خواهیم كرد و آنها را به چیزهایی مجهز میكنیم كه به بهترین شكل به آنها در انجام وظیفهی مشكلشان كمك كند، یعنی آنان را به دانش، و ابزار پردازش آن درمعنای واقعی آن مجهز میكنیم.۷/۲) … و مدیریت دانش
این بدان معنا است كه مدیریت دانش نه تنها برای مدیران و متخصصان ما، و نه فقط در درون شبكهی داخلی دانش فنی و سازمانی، یا در موارد نیاز به بهترین اقدام و مهارت در بازاریابی، بلكه بیش از همه برای نمایندگان و سیاستمداران ما حیاتی است. هیچیك از مدیران و متخصصان امروزه در موضعی نیست كه بتواند برای تصمیمگیری، موضوعات را كاملاً بررسی كند و از تصمیمات اشتباه كه بر اثر دانش ناكافی و ناقص اتخاذ میشوند، جلوگیری كند. دادهپایگاهای حاوی دانش و تبحر، همراه با استعدادی كه كمككاران اینترنتی در كشف دانش و تبحر خواهند داشت، كار صاحبمنصبان را تسریع میكنند.طبیعتاً وضعیت بالا در مورد متخصصانی كه میخواهند كارها را بهدرستی انجام دهند، و نیز برای مدیران عالیرتبهای كه باید كارها را بهدرستی انجام دهند، نیز مصداق دارد. به این دلیل، مدیریت دانش، هم برمبنای خدمات شبكهای داخلی و هم خارجی، در اولویت بسیار بالا قرار دارد. اما مدیریت دانش بهتنهایی برای برنامهریزی وكنترل فرایندهای متعدد جاری در شبكه كافی نخواهد بود. برای جلوگیری از هرج و مرج هولناك و درعوض، برداشتن یك گام تعیینكننده به سوی نظم مطلوب، چه شكلهایی از همكاری و مدیریت باید دنبال شود؟
۳) باید ابداعی دورانساز را پذیرفت
برنامهریزی، هدایت و كنترل دورفرایندها وظیفهی محوری مدیریت، و در درجهی اول شامل توانایی ابداع رُویهها است. بی هیچ اغراق، ایجاد و عرضهی دورفرایندها نیز از مشكلات عمدهی مدیریت است. همهچیز و ازجمله جامعهی صنعتی مادی، در معرض تحول در راستای تحول به یك جامعهی اطلاعاتی كموبیش مجازی است. افزون بر متخصصان و مدیران كارخانهها و شركتها، این چالش بویژه در مورد رهبران و سیاستمداران، در كلیهی سطوح و در تمام سایه روشنهای احزاب سیاسی مصداق دارد.افزون بر آن، در اینجا آشكارا آرزو میكنم افراد شاغل در آموزش، یعنی معلمان مدارس ابتدایی، دورهی متوسطه (عمومی و پیشرفته)، مدرسهی حرفهای، و البته مدارس عالی فنی و دانشگاهها نیز در این زمره باشند. آنها بیش از هركس دیگر میتوانند این انتقال به بـُعد جدید حیات كاری را- با تمام مشكلات فناورانه، اقتصادی، و سازمانی یا جامعهشناختی آن- قابل درك و در نتیجه مهارپذیر سازند.
۱/۳) وظایف فناورانه
درصدر سیاهه، پرسشهای فنی و فناورانه قرار دارند كه نیازمند پاسخهایی در چارچوب دوررسانهها و دورفرایندها هستند. تصور اینكه این پاسخها روزی زائد خواهند بود، غیرواقعبینانه است. فرایند فناورانهی توسعه احتمالاً تا مدتی كوتاه، فعال میماند و تعهد مدیران، سیاستمداران و و متخصصان را به یكسان، به چالش میگیرد. در وهلهی اول، كارآیی سامانهها و شبكهها و نیز مشكلات پیكربندی موضوع بحث هستند؛ درنتیجه لازم میآید كه مهارت ابزاری ما، از دانش و تواناییهای مردم عادی بسیار فراتر برود. گذشته از این، استانداردهای ارگونومیك و اقتضای كاربرپسندی، نیاز به توضیح و تشریح خواهد داشت، كه كاملاً جدای از آن دو «جلوهی جانبی» و هزینهبر فناوری اطلاعات - یعنی ایمنی و امنیت- است. رُویهها و مقررات امن دسترسی و راههای دادوستد در شبكهی اینترنت، سامانههای امضای رقومی، پول الكترونیكی از یك سو، و ویروسها، نفوذگرها، و تهمتهای بینامونشان از سوی دیگر، مشخصهی سناریوی كنونی و آینده هستند و ما را در بلاتكلیفی نگه میدارند.
۲/۳) مشكلات اقتصادی
جنبههای اقتصادی نیز به همان اندازه هراسانگیزند. ساخت یك «دیوارهی نفوذناپذیر» برای سامانهها و برای احساسات و عواطف، هزینهبر خواهد بود- صرفنظر از خود سامانهی ارتباطی جهانی، كه نهتنها از مرزها میگذرد و به محقرترین كاشانهها میرسد، بلكه در محل استفاده نیز، حجم و پیچیدگی آن افزایش خواهد یافت. هزینهها نجومی خواهد شد ومنابع كل نسلها را رو به كاهش خواهد برد. لازم است مسائل بههمپیوسته دربارهی تأمین بودجه و نیاز به اشتغال، بهعنوان پدیدهای جهانی مدنظر قرار گیرند كه مستلزم تصمیمات مناسب و مسئولانه از سوی مدیران و سیاستمداران است. همهی شركتها، بویژه شركتهای كوچك، در موازنهی آتی دارای اهمیت خواهند بود- و در عین حال، هر شغل بهخودیخود در معرض خطر است. هر یك از ما، چه بهعنوان تولیدكننده و چه بهعنوان مصرفكننده، از این وضعیت اثر میپذیریم.
به هر حال، «تولید- مصرفكننده»[۲۴] نه فقط مصرف و تولید خواهد كرد، بلكه خواهان سرمایهگذاری نیز خواهد بود، و بدین ترتیب افزایش عظیمی در تقاضا ایجاد میكند و به اقتصاد جهانی پروبال میدهد، و این وضع تا هنگامی كه این اثر ادامه مییابد دوام خواهد داشت، و هر وقت این افزایش تقاضا، امكان بروز عینی نیابد،اقتصاد جهانی را- حتی بطور موقتی- به ورطهی بحران میافكند. از این رو باید برای همهی مسئولان روشن باشد كه تكلیف مشكل اصلی دوران ما- یعنی عدماشتغال- در این بافتار تعیین خواهد شد.
۳/۳) فرصتهای سازمانی
پیامدهای سازمانی از اهمیت كمتری برخوردار نیستند، اما از این پس تنها تا حدودی قابل پیشبینیاند. بههرحال، وجه مشترك آن با توسعهی توصیفشده در بالا، تمركززدایی است. دورفرایندها به شیوهای عمل میكنند كه ساختارهای متمركز عملكرد در هر جا، عمدتاً در اقتصاد و در زندگی عمومی، و مثلاً در زندگی روزمرهی شهروندان، براثر فرایندهای نامتمركز سست میشوند و فرومیپاشند. تمایل چندصدساله به تمركز در مراكز صنعتی گسترشیابندهی متشكل از كارخانهها و ادارهها، یعنی فرایندی كه با صنعتیسازی همراه بود، اكنون در برابر حركت متقابلی كه در آن، منزل و محل كار به هم میپیوندند، تسلیم میشود.
نشانهی این فرایند ابداع در جامعهی ما گسیختگی است، یعنی سستشدن پیوندهای تولید مبتنی بر فناوری، و گسیختگی فرد از محیط خود:گسیختگی مكانی، در معنای خاص، مشخصهی بنیادین دورفرایندها است و بسته به هر فرایند، در مراحل مختلف توسعه ظاهر میشود. پیشرفتهترین حالت گسیختگی مكانی در دوربانكداری و دورسنجی است، حالآنكه دیگر دورفرایندها- مثلاً دوركاری و دوریادگیری- هنوز در آغاز راه خود هستند. اما دراینجا بهروشنی دومین بعد گسیختگی را نیز میبینیم؛ یعنی گسیختگی زمانی فرایندها، كه منظور از آن، استقلال هرچهبیشتر دوركاران از ساعات ثابت كاری و برنامههای زمانی اداره، و همچنین تصور وجود بهنگام اطلاعات و دسترسپذیری فوری منابع است.
۴/۳) تحولات جامعهشناختی
شكلهای گوناگون دوركاری ابعاد دیگری از گسیختگی را آشكار میسازد كه از جنبهی كاملاً سازمانی فراتر میروند و دارای ربط جامعهشناختی هستند. كار انجامشده در رایانهی مستقر در منزل، و نیز هر نوع دوركاری سیار، نهتنها كاری است كه از راه دور انجام شده، بلكه از نظر ذهنی نیز از محدودهی معمول سرپرست فرد، بیرون رفته. پس: انعطافپذیرسازی شغلی تنها درموقعیت كاركنان آزاد منعكس نمیشود، بلكه دوركاران با حفظ یك شغل منظم و ]همیشگی[ از آزادی بیشتری بهرهمند میشوند. آنان به دلخواه خود تصمیم میگیرند دركجا كارشان را انجام دهند، ترتیب روزهای كاری خود را انتخاب كنند، و در انتخاب راهبردهای حل مسئله نیز استقلال بیشتری دارند. افزون بر آن، قانون به كاركنان آزاد حق آزادی از الزام به آموزش را میدهد، كه بهنوبهیخود، خودمختاری بالایی را برای آنان بههمراه دارد. مسلماً كارگر نیمهمستقل در معرض وضعیت قماری بیشتری است، چون- و مادامی كه- به سیستمهای بیمهی شركتی و سندیكایی ملحق نشده است. در اینجا باید اشاره كنیم به: انعطافپذیرسازی اجتماعی. كاركنان آزاد عملاً دیگر افراد استخدامشده نیستند، بلكه كارآفرینانی كوچك هستند، با تمام مزایا و معایبی كه این حالت با خود دارد. این حقیقت كه در شرایط قانونگذاری اخیر تلاش میشود آنان را دوباره به وحدت اجتماعی كه با استخدام ملازمه دارد متعهد كنند، به هیچ وجه نشان تناقص نیست. در اصل، قرار داد آزاد یك رابطهی پیمانی منحصربهفرد است، كه جایگاهی بین جایگاه یك مستخدم و یك كارآفرین را به آنان میدهد، و- در كنار دیگر روندهای اجتماعی- ظرفیت لازم برای پذیرش ویژگیهای یك رابطهی شغلی را كه برای یك جامعهی اطلاعاتمبنا متناسب باشد، در خود دارد.اگر این مطلب درست باشد- و تردید در گرایش به استقلال شغلی، همچون تردید در گرایش به خریدهای مستقلانه در فروشگاههای مجازی، اندك باشد- پس اقدامات مربوط به راهبرد كنونی مدیریت باید مورد بازنگری اساسی قرار گیرد. مثلاً مدیرانی كه حضور فیزیكی كاركنان اداره را عامل اساسی در موفقیت كار میپندارند، بزودی بهعنوان نگهبانان سالخوردهی آموزشناپذیر از آنان نام برده میشود.۴) عصر فناوری اطلاعات را باید مدیریت كرد
چه چیز را میتوان جایگزین نظارت بركاركنان وكنترل عملكرد، اِعمال رهبری گروهی، و حكمیت دراختلافات كرد؟ آیا گردهماییهای درونشركتی نیز همچون وجود مدیران تعلیمدهنده، منسوخ میشود؟ آیا همكاری بین همكاران، یعنی كار تیمی، ساختارهای سلسلهمراتبی معمول را كاملاً از رده خارج میكند؟ البته اصلاً نباید چنین انتظاری داشت؛ احتمال تحولات چشمگیر در فنون مدیریتی و نیز در محتوای مدیریتی، بیشتر است.
۱ /۴) دورمدیریت[۲۵]
مشكل جدیدی كه مدیریت در كار روزانهی خود پیش رو دارد، كاهش شدید تماسهای رودررو بین سرپرستان و كاركنان است. ازاینرو، بنا به مقاصد دورفرایندی، الگوهای مدیریت شخصمدار باید با استفاده از فنون و رُویههای مناسب وظیفهمدار تكمیل شوند. آنچه مورد نیاز است، شكل و آمیزهی خاصی از ابزارهای شناختهشدهی هماهنگی درامر هدایت شخصی، خودهماهنگی، برنامهریزی رسمی، و نظارت عمومی میباشد كه تمام آنها را میتوان تحت اصطلاح دورمدیریت گنجاند[۲۶]:عامل هماهنگی در برنامهریزی رسمی، باید در رأس هرگونه تلاش برای طراحی یك رویكرد جدید مدیریتی باشد، زیرا تحلیل رُویههای برنامهریزی و كنترل نشان داده كه كار نامتمركز، مستلزم تلاشهای چشمگیر در امر هماهنگی است. باید با ایجاد اصول و مبانی سازمانی، تحقق فعالیتهای مرتبط با برنامهریزی و كنترل، و بهعبارت دیگر، تشكیل گروههای تصمیمگیری برای تركیب و هماهنگی اجزای برنامه را امكانپذیر نمود. كاری كه بدین ترتیب تحول یابد، به «آمادهسازی كار» در صنعت شبیه میشود، و مشروطكردن اینها نهتنها به بخش تولید، بلكه به شركت بهعنوان یك سامانهی كامل و همبسته، هم سودمند و هم ضروری به نظر میرسد. دومین عامل هماهنگی بین افراد مستقل، یعنی ارتباط افقی گسترده بین همكاران، دركار نامتمركز به حدی دچار آسیب میشود كه تماسهای مستقیم، تنها در مقیاس اندك امكانپذیرند. هماهنگی دوجانبه به وجه مادی وظیفهی دردستانجام محدود میشود، حالآنكه اجرای آن، مستلزم سازماندهی خودمختار است. واژهی «خودسازماندهی»[۲۷] بیانگر این نكته است كه دوركاران تا حد زیادی به خودشان واگذار میشوند؛ ازاینرو، به میزان مناسبی از انضباط، و نیز به مهارت در توزیع محتوای كار و زمان كار، نیاز دارند. سوم اینكه توسعهی بیشتر در دورفرایندها مستلزم افزایش درونداد از نظر روششناسی و ابزارها است. این الزامات، از حرفهایسازی انباشتهشده در جریان توسعهی فناوری نرمافزاری، از ضرورت تمركززدایی كار، و از بهكارگیری گزینههایی غیر از مكالمهی رودررو بهمنظور هماهنگی، ناشی میشوند. از بین این گزینهها، خودسازماندهی و «مهندسی»، اجرای عمدتاً مستقل اجزای شغلی را- حتی در اشكال پیچیدهی آنها، و نیز ادغام مادی و موقتی آنها با دیگر اجزای شغلی و حصول نتایج قابلاستفاده را امكانپذیر میسازند.درنتیجه، از مشخصههای دورمدیریت، نحوهی تأمین منابع از خارج سازمان برای اجرای مستقل بخشهای كاملاً برنامهریزیشدهی شغلی است. پس یك نكتهی چهارمی هست، یعنی حالتی خاص از نظارت و كنترل. درواقع ابزار هماهنگی دستورات فردی تضعیف میشود و نظارت بر عملكرد نتیجهمدار جای آن را میگیرد. اكنون به جای دریافتهای شخصی، همچون آنچه كه كموبیش بهصورت جسته و گریخته در جریان تلاشهای تیمی، روزبهروز بر هم انباشته میشوند، شاهد راهحلهای شغلی، یا صرفاً یادداشتهایی در مجلههای كاری یا گزارشهای هفتگی هستیم. از این نگاشتهها بهعنوان مبنایی برای پاداشدادن به دوركاران نیز استفاده میشود. سبك مدیریت نتیجهمدار، در دورفرایندها موفقیت كمتری از فرایندهای كار متمركز ندارد.
در واقع این برآیندها ممكن است در تمام مواردی كه دقت ویژه و رعایت مهلت مقرر ضروری است، بهتر باشند. اما در سطح پرسنلی، نواقصی وجود خواهد داشت؛ چون بسیاری از افراد، انگیزهی خویش را از كار با دیگران میگیرند، اما اهمیت این مسئله نیز به مرور زمان كاهش مییابد. بسیاری از دوركاران، به دلیل حضور خارج از اداره و نداشتن تماسهای معمول رودررو، میترسند كه در ارتقاها و در توزیع هدایای قدردانی، نادیده گرفته شوند و از این رو انگیزهشان سركوب میشود.[۲۸] در حقیقت، این گسیختگی، در مورد بخش اقتصادی، و البته در مورد بخش فنی، مصداق ندارد؛ حتی افراد برآیندمدار، یعنی كسانی كه عمدتاً از محتوای شغلی خود انگیزه میگیرند، لازم است گهگاهی از سوی اداره قدری احساس محبت كنند.در مخالفت با دورفرایندها، بخصوص در ارتباط با دوركاری، یك درك نادرست نیز وجود دارد. چون نمیتوان انتظار داشت كه با ظهور رُویههای ابداعی، تمام ادارهها ناپدید شوند، بلكه بتدریج كاهش مییابند و از یك محل كار به یك كانون ارتباطی تغییر مییابند.[۲۹] ازاینرو، ویژگی دیگر (و پنجم) دورمدیریت، انگیزش دوركاران ازطریق «جلسات شخصی منظم» در گروههای كوچكتر و بزرگتر میباشد. این رودروییها باید به طور منظم برگزارشوند تا افراد مرتبط با دورفرایندها، در آینده برای آشناشدن با دیگران و برقراری ارتباط به صورت رودررو، فرصت داشته باشند.
۲/۴) دوررهبری[۳۰]
رویارویی شخصی نیز- بویژه در عصر اطلاعات- برای برقراری پیوند موفقیت آمیز بین كاركنان و مدیران دارای اهمیت محوری است. درعینحال، این امر مبنای هر فرهنگ جمعی موجود، و تضمینی است بر این كه میتوان بر روند مجازیسازی نهفته در فناوری اطلاعات غلبه كرد. هر كسی كه ارتباطش با دیگران فقط از طریق پست الكترونیكی صورت میگیرد، شاید از نظر فكری منزوی نشود، اما از نظر عاطفی منزوی خواهد شد و در معرض دلتنگی برای واقعیت در تمامیت آن میباشد.ما باید از این خطر انزوای اجتماعی جلوگیری كنیم و دوباره افراد را دور هم جمع كنیم. رهبری در عصر فناوری اطلاعات باید با ترویج تماسهای شخصی بین افراد، خواه در شركتها، در سیاست، یا در آموزش- درواقع در هر جایی كه افراد به هم میرسند، حتی در بازارهای جهانی- شروع شود.نخستین وظیفهی پیش روی مدیریت، متعادلسازی است. متعادلسازی تا اندازهای بهمعنای ایفای نقش یك «ماما» است: كمك به گروهی از مردم برای درك خودشان، برای صورتبندی آرزوها و خواستههایشان، و برای ارائهی راهحلها و تضمین اجرای آن راهحلها. متعادلساز با گردهمآوردن افراد و تأمین یك محل ارتباطی مثبت، یك فرهنگ همكاری جدید به وجود میآورد، فرهنگی كه در آن، همبستگیهای جمعی به شكلهای گوناگون با واقعیتهای فراجمعی درهمتنیده شدهاند. در شبكهی جدید روابط، افراد برای برقراری ارتباط با همكاران و دوستان جدید از رسانههای جدید استفاده خواهند كرد؛ هر دو طرف هم تمایل خواهند داشت و هم قادر خواهند بود در شكلدادن به دنیای نو، مسئولانه شركت كنند.قبول نقش متعادلساز، مدیر را به یك رهبر مبدل میسازد كه تأثیری هدفرهنمون بر رفتار مردم میگذارد. آیا ما در جامعهی فناوری اطلاعات كه مشخصهی آن، دورهمكاری است، هنوز هم به چنین تأثیری نیاز داریم؟ آیا دورهمكاری جایگزین دورمدیریت خواهد شد؟پاسخ به این پرسش، یك «نه» قطعی است، چون تصمیمگیری روشن نیز لازم است، بخصوص با وجود «دردسرهای احتمالی نیروی كار»؛ دردسرهایی كه در عین ضرورت و مطلوبیت همكاری و كار تیمی، از سازماندهی مجدد زندگی كاركنان ناشی میشوند. تقریباً هیچ چیز مهمی وجود ندارد كه بتواند خودش در مورد خودش تصمیمگیری كند، و آنچه كه دربارهاش تصمیمگیری نشود، همچنان رو به وخامت میرود، تا این كه چرخهی كموبیش پرفراز و نشیب خود را دنبال كند و دچار ضایعه شود. كار اصلی رهبری، اتخاذ تصمیمهای مناسب در زمان مناسب است. ازاینرو، رهبری نیز برای دورفرایندها، بویژه به دلایل فوق، بسیار ضروری است.
رویكرد همیارانه در قلم نظریهپردازان سابقه دارد و ساختار تحلیل رابطهای[۳۱] را تعمیم میدهد. اما در آنجا كه آشكارا یا بهطور ضمنی، به مقابله با استفادهی نابجا از قدرت در وضعیتهای مختلف برمیخیزد، كاملاً در اشتباه نیست. هر چند كه قدرت تصمیمگیر، باید بیطرفانه اِعمال شود، اما این قدرت باید هدفمدار باشد، نه بیجهت یا دلبخواه. مسئلهی تعیین اهداف عملی باید در تمام تحلیلهای مربوط به چگونگی شكلگیری جامعهی فناوری اطلاعات، مهمترین موضوع باشد.در واقع، تقریباً همیشه بر اثر رخدادهای روزمره، این مسئله به كنار گذاشته میشود. یقیناً مدیران و سیاستمداران هستند كه به دنیای ما، كموبیش شكل اقتصاد یك بازار اجتماعی را میدهند و به نظر میرسد موفقیت آنان، درستی این شیوه را اثبات میكند، چون بشر هرگز به اندازهی پایان قرن بیستم در رفاه نبوده است.فناوری اطلاعات در حیات كاری و مولد ما تحولی بنیادی ایجاد كرده و همراه با این تحول، نیروهای بیشماری از بهینهسازی را در این فرایند، آزاد كرده. كل دنیا از نظر استانداردهای بسیار مترقی زندگی، از این پیشرفت بهره بردهاند. اما این بهره به میزانهای بسیار متفاوتی بوده، زیرا با همهی پیشرفتها، هنوز، و بویژه اكنون، فقر و بینوایی بسیاری در دنیا وجود دارد.از یك سو، ما به توزیع «عادلانهای» از ثروت خلقشده دست نیافتهایم؛ از سوی دیگر، بهینهسازی و خودكارسازی، انرژی مولد بسیاری را آزاد میكنند و این بدان معنا است كه امروزه نسبت به هر زمان دیگر، افراد كمتری باید برای تولید محصولات قابلفروش استخدام شوند.به بیان دیگر، ماشینها و تسهیلات فناوری اطلاعات، میلیونها كارگر را بیكار كرده، و اگر قرار بر اقدام «غیراقتصادی» نباشد، نمیتوان آنها را استخدام كرد. با وجود این، بعید است كه كسی، چه مدیران و چه- بخصوص- سیاستمداران، خواهان عمل به شیوهی «اقتصادی» باشد.پیامدهای بیكاری، یا ازدستدادن فعالیت مولد، كاملاً روشن هستند و نمیتوان آنها را در اینجا تشریح كرد. اما بدیهی است كه این پیامدها نهتنها از نوع پیامدهای اقتصادی هستند، بلكه ازدستدادن كار، با ازدستدادن اخلاق كار همراه است، یعنی همان چیزی كه در طول قرنها، ویژگی غرب بوده است… چه چیز جایگزین این اخلاق خواهد شد؟
۵) چشمانداز بهرهبرداری انسانی از فناوری اطلاعات
وظیفهی «بنیاد بهرهبرداری انسانی از فناوری اطلاعات»[۳۲] كه من تأسیس كردهام، یافتن پاسخ برای این پرسشها، و درنتیجه كمك به بهبود زندگی ما است. اساسنامهی این بنیاد عبارت است از ترویج و اجرای پروژههای پژوهشی، امكانات آموزشی، و پروژههای عملی برای بهرهبرداری انسانی از فناوری اطلاعات در كار، آموزش، بهداشت، هنر و فرهنگ، با توجه ویژه به شكل انسانی حیات كاری و مولد. در اینجا لازم است به نكات زیر اشاره شود.
۱/۵) ترسیم دوبارهی رهنمودهای اقتصادی جهانی
واقعیتهای اقتصادی امروز، همراه با بازگشت دوبارهی آرمانهای اجتماعی به زمینهی پیشین، حتی در آلمان، عمدتاً با انگیزهی سودآوری هدایت میشوند. ادغامهای چشمگیر تجاری، آشكارا با هدف بهینهسازی فرایندهای جمعی، باز هم بهنفع ارزش سهام، دنبال میشوند. موضوع ازبینرفتن مشاغل براحتی پذیرفته میشود و بهعنوان وجهی از نیروهای جهانی رقابت، توجیه میگردد. ازاینرو اقتصاد، اثربخشتر و هر فرد شاغل، وابستهتر میشود. اما فعالیت اقتصادی باید به نفع همه تمام شود؛ سود دیگر نباید خودش هدف باشد، بلكه باید وسیلهای برای نیل به استانداردهای بهینهشدهی زندگی برای همگان باشد. برای رسیدن به این هدف، باید رهنمودهایی- كه موجب اعتلای آرمانهای جمعی باشد- برای فعالیت اقتصادی جهانگستر تعریف شوند و توسط مجموع كشورها بهاجرادرآیند.یكی از وظایف اصلیكه این بنیاد در نظر دارد، تدارك جریانی از مشاركت مؤثر در این باب است.
۲/) توزیع جهانی كار و ثروت
امروزه هدف اولیهی اقتصاد جهانی، ایجاد كار و راهبردهای مولد برای همه است. فناوری اطلاعات به دلیل تمامی اثرات بهینهسازانهاش، از نظر تحقق خواستههای دیرین ارتباطی و خلق نیازهای جدید به اطلاعات، ارتباطات، امنیت و بهداشت، و نیز به بسیاری از دیگر اجزای زندگی، اثر چشمگیری دارد. این امر باعث رشد اقتصادی میشود و- اگر نیاز فزاینده، مستلزم درونداد كاری بیشتری از میزان بهرهوری باشد- منجر به میزان بالاتر اشتغال میگردد.اما ایجاد نیاز، تنها راه بهبود بازار كار نیست. جهان كنونی برای تداوم بقا نیازهای تأمیننشدهی بسیاری به كالاهای اساسی ، از محصولات اصلی غذایی گرفته تا مسكن مناسب، دارد. برای تأمین مناسب این نیازها، هدف اولیه باید یك خطمشی اقتصادی جهانی باشد. فقط در صورتی میتوان به این هدف دست یافت كه در آینده، سوای از تولید، توزیع نیز در كانون فعالیت اقتصادی قرار گیرد. بهترین راه توزیع ثروت جهانی، توزیع مساوی كار است. كار باید وابسته به افراد باشد، نه بر عكس. وقتی همه بتوانند از حاصل دسترنج خویش امرار معاش كنند، مشكل توزیع كالاها حل خواهد شد.
۳/۵) افزایش كیفیت زندگی برای همه
سخن آخر این كه رسیدن به توزیع «عادلانه»ی كار و ثروت كافی نیست. امروزه میدانیم كه فقر و خوشبختی آسانتر از ثروت و قناعت با هم همراه میشوند. در اینكه آیا توزیع مازاد تولید بین فقرا، خوشبختی تعداد افراد بیشتری را افزایش خواهد داد، میتوان جداً تردید كرد، اما كاهش محرومیت، امكانپذیر است و این، امری در خور انسانیت ما است.اما تنها محرومیت مادی نیست كه باید از بین برود. در ارتباط با تمام زندگی بشر، در ارتباط با كیفیت انسانبودن و كیفیت انسانیت، اقدامات آموزشی بسیاری باید انجام شود. یك شخص تحصیلكرده نهتنها از نظر شخصیتی رشد میكند، بلكه قادراست مشاركت بیشتری نیز در رفع محرومیت بكند. اكثر مردم به بهداشتشان بسیار اهمیت میدهند، و البته حق با آنها است. بهداشت باید در رأس تمام دیگر چیزها قرار گیرد و ترویج شود. افراد تندرست و تحصیلكرده، از محرومیت اقتصادی فارغاند- این امر باید بالاترین هدفی باشد كه جامعهی جهانی دنبال میكند؛ و فقط زمانی این امر اتفاق میافتد كه هنر و علم به جایگاه واقعی خود برسند و شكوفا شوند، و یك فرهنگ جهانی خلق كنند كه به معنای واقعی كلمه، در خدمت آرمانهای انسانی قرار میگیرد.
آنروز .. تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم...