مباحث و دیدگاههای موجود در زمینه تعامل انتقال فناوری و توسعه در کشورهای در حال توسعه
سه شنبه 9 آذر 1389 7:14 AM
مباحث و دیدگاههای موجود در زمینه تعامل انتقال فناوری و توسعه در کشورهای در حال توسعه
|
این مقاله یكی از مفاهیمی كه در روند داد و ستد بین كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته كاربرد فراوان دارد، انتقال فناوری است. این فرایند یك سویه كه معمولاً از كشورهای توسعه یافته به كشورهای در حال توسعه جریان دارد، به صورت دانش فنی در عرصههای مختلف به طرق معینی جابجا میشود. اما همان طور كه در مطلب زیر میآید، چنین فرایندی ضرورتاً به توسعه فنی و اقتصادی كشورهای دریافت كننده نمیانجامد. برخی از ملاحظات مربوط به انتقال فناوری در دنیای امروز را بررسی میكند. انتقال فناوری عبارتی است كه برای توصیف فرایندهای جابجایی دانش در درون یا بین سازمانها به كار میرود. انتقال فناوری بینالمللی به شیوه این كار بین كشورها اطلاق میشود. انواع انتقال فناوری، ملاحظات انتقال فناوری، از انتقال فناوری تا یادگیری و ظرفیتهای فناوری، روشهای انتقال فناوری بینالمللی و جنبههای سیاستگذاری انتقال فناوری بینالمللی مطالب این مقاله را تشكیل میدهند. ۱) مقدمه یكی از مفاهیمی كه در روند داد و ستد بین كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته كاربرد فراوان دارد، انتقال فناوری است. این فرایند یك سویه كه معمولاً از كشورهای توسعه یافته به كشورهای در حال توسعه جریان دارد، به صورت دانش فنی در عرصههای مختلف به طرق معینی جابجا میشود. اما همان طور كه در مطلب زیر میآید، چنین فرایندی ضرورتاً به توسعه فنی و اقتصادی كشورهای دریافت كننده نمیانجامد. این مقاله برخی از ملاحظات مربوط به انتقال فناوری در دنیای امروز را بررسی میكند. ۲) انتقال فناوری انتقال فناوری عبارتی است كه برای توصیف فرایندهای جابجایی دانش در درون یا بین سازمانها به كار میرود. انتقال فناوری بینالمللی به شیوه این كار بین كشورها اطلاق میشود. این فناوری كه انتقال مییابد، میتواند اشكال مختلفی به خود بگیرد. میتواند به شكل كالا (شامل كالاهای حجمی، انداموارههای گیاهی و جانوارهای)، خدمات و افراد، ترتیبات سازمانی باشد یا به صورت طرح، اسناد فنی و محتوای انواع برنامههای بیشمار آموزشی ارائه شود. به علاوه میتواند به صورت جریان دانش تلویحی انتقال یابد یعنی دانشی كه كاملا مدون نشده و در مهارتهای افراد تجسم پیدا میكند. تمام این اشكال دانش میتواند از یك جهت مهم دیگر فرق كند. در یك سوی طیف، دانش مورد نظر میتواند به دانش استفاده و راهاندازی فناوری مربوط باشد. از سوی دیگر، میتواند به دانش مورد لزوم برای تغییر فناوری و نوآوری مربوط باشد. در این بین، دانش منتقل شده میتواند شامل انواع مختلف زیادی از دانش طراحی و مهندسی لازم برای تجدید و تعدیل فناوریها باشد. افزون بر این، انتقال فناوری بینالمللی میتواند به دو شكل انتقال افقی و عمودی صورت بگیرد. انتقال فناوری افقی شامل حركت دانش تثبیت شده از یك محیط كاربردی به محیطی دیگر است (مثلاً از شركتی به شركتی دیگر). در عوض، انتقال فناوری عمودی به انتقال فناوریهای جدید از مرحله تولید به هنگام فعالیتهای تحقیق و توسعه مثلاً در سازمانهای علمی و فناوری برای كاربرد در بخشهای صنعتی و كشاورزی اطلاق میشود. انتقال فناوری راهی مهم است كه كشورهای در حال توسعه از آن طریق به فناوریهای جدید دست مییابند. مثلاً دستیابی كشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا به فناوریهای خارجی به همراه «یادگیری فناوری» داخلی (یعنی تلاش برای انباشت ظرفیت به منظور تغییر فناوری) عوامل اصلی توسعه سریع فناوری و اقتصادی آنها بوده است. صرف نظر از توان كشورهای در حال توسعه برای استفاده از انتقال فناوری برای توسعه ظرفیتهای داخلی، استفاده این كشورها از مزایای اجتماعی و اقتصادی فناوریهای موجود، نتایج متفاوتی را در بر داشته است. نه فقط بین كشورها بلكه بین بخشهای مختلف در تك تك كشورها نتایج متفاوتی دیده میشود. نابرابریهای موجود بین (و در داخل) كشورهای در حال توسعه از نظر بهرهبرداری از انتقال فناوری نشان میدهد كه رابطه بین انتقال فناوری و انباشت ظرفیت فناوری داخلی یك گونه نیست. به عبارت دیگر، انتقال فناوری بیشتر، ضرورتاً به توسعه فناوری و اقتصادی بیشتر نمیانجامد. در این راستا، بحث جانانهای در میان تحلیلگران و پژوهشگران در مورد عواملی كه تأثیر انتقال فناوری بینالمللی را بر توسعه فناوری، اقتصادی و اجتماعی كشورهای در حال توسعه شكل میدهد، در جریان است. یك موضوع عمده در این بحث كه در پایین به آن پرداخته شده است، نقش ابتكارهای فناوری داخلی و ظرفیت جذب (عبارت مورد استفاده برای توصیف توانایی شناسایی، همسان سازی و كاربرد دانش خارجی سودمند) كشورها و سازمانها در جذب و توسعه بیشتر فناوریهای خارجی است. ۳) از انتقال فناوری تا یادگیری و ظرفیتهای فناوری در مباحثات بین تحلیلگران تا اواخر دهه ۱۹۷۰، تأكید اولیه بر تجزیه و تحلیل انتقال فناوری بینالمللی روی هزینههای انتقال فناوری و این بود كه آیا انتخاب فناوریها برای وضعیت محلی در كشورهای در حال توسعه مناسب است یا نیست. در این تجزیه و تحلیل به ظرفیت جذب و یادگیری فناوری داخلی كسانی كه به فناوری خارجی دست مییافتند توجه چندانی نمیشد، یعنی به فرایندهای همسانسازی فناوریهای وارداتی و به كار بستن مؤثر آنها. به نظر میرسید انگاره اصلی این است كه وقتی فناوری به دست میآید جذب و اجرای آن تقریباً به طور خودكار و بدون كوشش صورت میگیرد. اما حالا همگان بر این اعتقادند كه اینگونه نیست. كسب و جذب فناوریهای خارجی و توسعه بیشتر آن هر كدام فرایند پیچیدهای است كه نیازمند تلاشهای چشمگیر از كسبكنندگان است. چندین عامل به این پیچیدگی كمك میكند. اول كسب و مسلط شدن بر فناوری هم پرهزینه است و هم زمانبر. دوم، فناوریهای كسب شده اغلب باید با شرایط محل تطبیق یابد. سوم، فناوریها كالاهایی هستند كه بتوان به صورت دستگاه آماده استفاده منتقل كرد. فناوری شامل اجزایی ناگفته است كه نمیتوان به راحتی در قالب اسناد مكتوب تدوین كرد و نیازمند كوشش گستردهای برای یادگیری و فهم درست است. به عبارت دیگر، فناوری فقط شامل دستگاه و سایر اجزای سخت افزاری نیست. فناوری دانش به اشكال مختلف است كه سخت افزار فقط یك عنصر آن است. از این نظر، عبارت انتقال فناوری به رغم كاربرد رایج آن میتواند گمراه كننده باشد، چون كسبكننده را به صورت دریافتكننده منفعل فناوریهایی تصویر میكند كه درجای دیگر به دست آمده است و فناوری را چیزی را نشان میدهد كه میتوان به راحتی منتقل كرد. در واقع، این دو فرایند (كسب فناوریهای خارجی از طریق انتقال فناوری از یك سو و یادگیری فناوری در داخل از سوی دیگر) مكمل هم و به هم پیوسته است. ظرفیتهای كسب كننده نقش اصلی را در بنیاد گذاشتن شالوده همسانسازی مؤثر فناوریهای خارجی دارد. در عین حال، كسبكننده فناوریهای خارجی دریافت كنندهای منفعل نیست و یادگیری بیشتر فناوری برای كاربرد مؤثر فناوری و نیز توسعه بیشتر این فناوریها لازم است. ۴ روشهای انتقال فناوری بینالمللی انتقال فناوری به روشهای گوناگون صورت میگیرد و به ماهیت ترتیبات بین منابع و كسبكنندگان فناوری بستگی دارد. در سطح سازمان، سه نوع ترتیبات گسترده وجود دارد: انتقال فناوری تجاری، انتقال فناوری غیررسمی و انتقال فناوری غیرتجاری كه حاصل فعالیت سازمانهای بینالمللی، دولتهای ملی كشورهای توسعه یافته و سازمانهای غیردولتی است. بیشتر فناوری از طریق انتقال فناوری تجاری بین كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام میشود. این از طریق پیمانكاری و پرداخت صورت رسمی پیدا میكند و بخش خصوصی تأمینكننده اصلی فناوریهاست. این قبیل انتقالها شامل انتقال فناوری از طریق سرمایهگذاری مستقیم خارجی، از طریق لیسانس خارجی، طرحهای كلید در دست، مشاوره فنی، كسب كالاهای سرمایهای، پیمانكاری بینالمللی و طرحهای مشترك است. معمولاً استدلال میكنند كه این قبیل اشكال انتقالهای تجاری (به خصوص آنهایی كه به سرمایه گذاری خارجی مستقیم مربوط میشود) در دو مرحله عمل میكند. نخست، انتقال به سازمان كسبكننده اولیه (معمولا شعبه یك شركت چند ملیتی). دوم، انتشار از طریق نشت دانش (یعنی درز كردن غیر داوطلبانه یا مبادله تعمدی دانش فنی سودمند) به سایر شركتها در اقتصاد محلی است. با این حال، اهمیت مرحله نشت مورد مناقشه است. انتقال فناوری میتواند به صورت غیررسمی هم باشد یعنی بدون پرداخت پول و موافقت نامه، مثلاً انتقالی كه از طریق مهندسی وارون یا معكوس (reverse engineering) صورت میگیرند. این عبارت به معنای یادگیری طراحی یك محصول از طریق قطعه قطعه كردن محصول و تجزیه و تحلیل آن، از طریق جابجایی نیروی كار ماهر از كشوری یا سازمانی به كشوری یا سازمانی دیگر، از طریق مشاوره با نشریات تجاری و مقالات فنی در نشریات بینالمللی و از طریق شركت در سمینارها، كنفرانسها و نمایشگاههای تجاری است. هر كدام از این اشكال انتقال فناوری میتواند به جابجایی دانش فنی از كشورهای توسعه یافته به كشورهای در حال توسعه كمك كند. عاملان اصلی در این قبیل موارد كسانی هستند كه مایل به كسب فناوری و در نتیجه به عهده گرفتن نقشی فعال در جستن، شناختن و كسب دانش موجود بدون كمك منابع آن دانش هستند. سومین راه انتقال فناوری به كشورهای در حال توسعه از طریق مجاری غیرقابل تجاری است از جمله ابتكارهای سازمانهای بینالمللی، دولتهای كشورهای توسعه یافته و سازمانهای غیردولتی. این كار، ساز و كارهای متنوعی را به خود میگیرد. مثلاً یك فرایند انتقال عمودی فناوریها از مراكز تحقیقاتی بینالمللی به مراكز تحقیقاتی، كشاورزان و شركتها در كشورهای در حال توسعه است. سایر مجاری شامل طرحهای عمرانی سازمانهای چندجانبه است. یك ساز و كار دیگر انتقال فناوری به كشورهای در حال توسعه، انتقال و توسعه فناوریهای مناسب توسط سازمانهای غیردولتی برای پرداختن به مشكلات خاص كشورهای مورد نظر است. ۵) جنبه سیاستگذاری برای گروهی، فرایند انتقال فناوری را میتوان در وهله اول به عهده كاركرد بازار آزاد گذاشت. اما تجربه نشان داده است كه این فرایند نسبت به كاستیهای بازار از قبیل عدم تقارن در قدرت و اطلاعات چانهزنی بین منابع و كسب كنندگان فناوری حساس است. اعمال مقررات آزادسازی تجاری، پیامدهایی برای دسترسی كشورهای در حال توسعه به فناوریهای خارجی دارد. در نتیجه، انتقال فناوری اغلب هدف سیاستگذاری در سطح بینالمللی است، چون كشورهای در حال توسعه و توسعه یافته هر كدام میكوشند از منظری متفاوت و گاه متناقض به این موضوعها بپردازند. در سطح بینالمللی، انتقال فناوری به طور فزایندهای به مذاكرات سیاسی بین كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه كشیده شده است، به خصوص مذاكرات مربوط به موافقتنامههای بینالمللی درباره تجارت و محیط زیست. مثلاً مفاد مربوط به انتقال فناوری بخش مهم از چندین موافقتنامه بینالمللی را تشكیل میدهد، مانند موافقتنامه جنبههای تجاری حقوق مالكیت فكری (TRIPS) مربوط به سازمان تجارت جهانی و بسیاری موافقتنامههای منطقهای و دو جانبه. موضوعهای مربوط به انتقال فناوری در این سطح محدود به تعریف مقررات انتقال و تدوین موافقت نامههای عمومی برای حمایت از اشتغال فناوری به كشورهای در حال توسعه است. این قبیل موافقتنامهها معمولا در مفاد موافقتنامههای بینالمللی بازتاب پیدا میكند و ربطی به موضوعهای اجرا یا جزئیات انتقال و تسلط بر فناوریها در سطح شركت یا سایر سازمانها ندارد. سیاستهای اتخاذشده توسط كشورهای توسعه یافته برای تشویق انتقال فناوریها به كشورهای در حال توسعه به طور فزایندهای تناسب پیدا میكند. به این علت است كه سیاستهای بینالمللی در مورد تجارت و محیط زیست اغلب نیازمند آن است كه این قبیل كشورها مشوقهای لازم را برای انتقال فناوریها به كشورهای در حال توسعه ایجاد كنند. به علاوه، همان گونه كه گفته شد، انتقال فناوری از اهداف اصلی بسیاری از سیاستهای حاكم بر اعطای كمك رسمی برای توسعه یا كمكهای بلاعوض است. در این راستا، چندین كشور توسعه یافته مشوقهایی در اختیار شركتها و سازمانها برای انتقال فناوری به كشورهای در حال توسعه قرار میدهند. این قبیل مشوقها شامل تأمین مالی و آموزش و نیز حمایت از مشاركت بین شركتها و سازمانها در كشورهای در حال توسعه و منابع بالقوه فناوری است. با این حال، درمورد كارایی اقدامات جاری بحث وجود دارد. مثلاً برخی تحلیلگران خاطرنشان میكنند مشوقهای موجود انتخابی است و پوشش ناقصی دارد. در ارتباط با سیاستها در كشورهای در حال توسعه، عموماً اعتقاد بر این است كه هدف این سیاستها باید افزایش بهرههای انتقالی فناوری و نیز محدودسازی كاستیهای آن باشد. اما به نظر میرسد سیاستهای بینالمللی جدید (مانند سیاستهای سازمان تجارت جهانی) از این جهت مبهم است. |
آنروز .. تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم...