0

حکایت های گلستان

 
ganjineh
ganjineh
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 823
محل سکونت : تهران

پاسخ به:حکایت های گلستان
سه شنبه 9 آذر 1389  5:24 AM

پاسخ سيه گوش  

از سياه گوش پرسيدند: ((چرا همواره با شير ملازمت مى كنى ؟ ))
در پاسخ گفت :
((تا از باقيمانده شكارش بخورد و در پناه شجاعت او، از گزند دشمنان محفوظ بمانم . ))
به او گفتند:
((اكنون كه زير سايه حمايت شير هستى و شكرانه اين نعمت را بجا مى آورى ، چرا نزديك شير نمى روى تا تو را از افراد خاص خود گرداند و تو را از بندگان مخلص بشمرد؟))
سيه گوش پاسخ داد:
((هنوز از حمله او خود را ايمن نمى بينم ؟ ))

اگر صد سال گبر آتش فروزد

 

اگر يك دم در او افتد بسوزد

آن كس كه نديم (همدم ) شاه است ، گاه ممكن است به بهترين زندگى از امكانات و پول دست يابد، و گاه سرش در اين راه برود، چنانكه حكيمان گفته اند: از دگرگونى طبع پادشاهان برحذر باش كه گاهى به خاطر يك سلام برنجند و گاهى در برابر دشنامى جايزه بدهند، از اين رو گفته اند: ((ظرافت بسيار كردن هنر نديمان است و عيب حكيمان .))

تو بر سر قدر خويشتن باش و وقار

 

بازى و ظرافت به نديمان بگذار

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها