پاسخ به:پیشفرضها و مبانی مطالعات مدیریتی قرآن کریم
دوشنبه 6 آبان 1392 11:39 AM
3ـ گستره مطالعات مدیریتی قرآن کریم
تبیین گستره مسایل و تنوع مباحث در خصوص قرآن و مطالعات مدیریتی، بحثی مستقل و چالشی است که افقهای جدیدی را برای پژوهشگران مطالعات قرآنی و مدیریتی میگشاید.بدون تردید ورود روشمند دانشپژوهان به این حوزههای ویژه، نیازمند باز تعریف مفاهیم و شاخصههای اصلی، تبیین پیشفرضها و مبانی خاص، ارایه منطق فهم، روش استدلال، معیارهای طبقهبندی، تحلیل مسایل و مباحث و... میباشد.
ارایه فهرستی کوتاه از مجموعه پرسشهای اساسی پیشروی پژوهشگر مدیریتی قرآن کریم، دورنمایی از گستره مباحث مدیریتی قرآن را نشان میدهد، مانند:1) روش تحقیق و پژوهش مدیریتی در آیات قرآن کریم چیست و چه نسبتی با دیگر روشهای تحقیق و پژوهش دارد؟2) آیا اعمال روشهای کمّی پژوهش در مطالعات مدیریتی قرآن ممکن است؟3) روشهای کیفی پژوهش در مطالعات مدیریتی قرآن چه محدودیتهایی دارد؟4) کارکردها و محدودیتهای یافتههای دانش مدیریت در آشکار کردن مفاد آیات و کشف مراد خدای متعال از قرآن (امکان و جواز تفسیر مدیریتی قرآن) چیست؟
5)معیارهای شناسایی و طبقهبندی آیات مدیریتی قرآن چیست و برای تفسیر چنین آیاتی کدام یک از روشهای تفسیری کارآیی بیشتر دارد؟6) موانع و محدودیتهای کشف و تبیین نظام اهداف، باورها، ارزشها و رفتارهای مدیریتی از قرآن کریم (جامعهسازی و نظامپردازی بر اساس قرآن کریم) چیست؟7) قرآن کریم چه معیارهایی برای طبقهبندی گونههای رفتار در سازمان ارایه میکند و اصول و مبانی حاکم بر هر از گونههای رفتار بر اساس قرآن، چیست؟8) برجستگیها و جنبههای خاص و منحصر به فرد قرآن کریم در حوزه مباحث مدیریتی چیست؟ منظور جنبههایی از مباحث مدیریتی است که در دانش تخصصی رشته مورد غفلت یا بیاعتنایی قرار گرفته است یا به طور کلی از عهده دانش بشری در این حوزه تخصصی خارج است.
4ـ مبانی و پیشفرضها
مبانی یا پیش فرضهای بنیادین مطالعات مدیریتی قرآن کریم، مجموعهای از باورها و اصول پذیرفته شده درباره قرآن کریم است که انتخاب هر نوع رویکرد نظری در خصوص آنها، کمیّت و کیفیت مطالعات مدیریتی قرآن را تحت تأثیر قرار میدهد.
الف) مبانی و پیشفرضهای عام
بخشی از این مبانی و پیش فرضها عمومی است و به مطالعات مدیریتی اختصاص ندارد و در کتب علوم قرآنی و مقدمات تفاسیر به تفصیل از آنها بحث شده است، مانند:1ـ الهی (غیر بشری) بودن؛2ـ تحریف ناپذیری قرآن؛3ـ جواز فهم و تفسیر قرآن؛4ـ حجیت ظواهر قرآن؛5ـ چند معنایی بودن آیات قرآن؛6ـ انسجام و پیوستگی آیات قرآن (ر.ک: مؤدب، مبانی تفسیر قرآن، فصل سوم به بعد).
ب) مبانی و پیشفرضهای خاص مطالعات مدیریتی
بخشی از مبانی و پیشفرضهای بنیادین نیازمند تبیین و اثبات با ادبیات روز و به تناسب پرسشها و شبهات مطرح در دوره معاصر است و انتخاب موضع نظری محقق نسبت به هر یک از آنها، اصل مطالعات روشمند مدیریتی قرآن را خدشهپذیر میکند و واقع نمایی لازم و کافی و قابلیت استناد علمی آنها را برای دانشپژوه مدیریتی به منظور تبیین، تحلیل و استنباط مفید و مؤثر در مباحث و مطالب تخصصی از بین میبرد، مانند:
1ـ فرا تاریخی بودن آموزههای مدیریتی قرآن[2]: قرآن کریم کتاب هدایت برای انسانها در همه دورهها است؛ حوزه نورافشانی خورشید قرآن کریم پهنه زمین و گستره زمان است. نور هدایت قرآن تا آن جا که مرز بشریت است، میتابد Gوَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِF (مدثر/31) و Gوَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَF (قلم/52) و به عصر یا اقلیم یا نژادی ویژه اختصاص ندارد.
خدای سبحان در تبیین قلمرو رسالت پیامبر اکرم9 میفرماید: Gوَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا کَافَّةً لِّلنَّاسِF. (سبأ/28)، بنابراین رسالت حضرت «جهان شمول» و «ابدی»، و کتاب او «جهانی» و «جاودانه»، و قوم او همه افراد بشر است؛ نه گروهی از مردم حجاز. قلمرو انذار پیامبر اکرم9 نیز همه افراد بشر معرفی شده است، مانند: Gتَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراًF (فرقان/1) و Gنَذِیراً لِلْبَشَرِ F(مدثر/36).
کتابی که برای هدایت همگانی آمده و از نظر گستره حوزه رهنمودهایش جهان شمول است، باید دو ویژگی داشته باشد:
اول: به زبانی جهانی سخن بگوید تا همگان از معارف آن بهره ببرند و کسی به بهانه نارسایی زبان و بیگانگی با فرهنگ آن کتاب از پیمودن صراط سعادتبخش آن باز نایستد. دوم: محتوایش برای همگان سودمند باشد و احدی از آن بینیاز نباشد؛ مانند آبی که عامل حیات همه زندگان است و هیچ موجود زندهای در هیچ عصر و مکانی از آن بینیاز نیست (جوادی آملی، عبدالله، تسنیم: تفسیر قرآن کریم، 31-32).
2ـ هادی بودن آیات مدیریتی برای دنیای بشر: هدایت قرآن در اصل عمومی است و آیاتی مانند Gذلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ F(بقره/2)، Gإِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن یَخْشَاهَاF (نازعات/45) وGلِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّاً F(یس/70) ناظر به اختصاص دعوت قرآن به پارسایان، خاشعان و زنده دلان نیست؛ بلکه به بهرهوری از قرآن و مانند آن ناظر است (جوادی آملی، همان، 37 - 38).
معارف قرآنی مراتب فراوانی دارد و هر مرتبهاش، بهره گروهی ویژه است همانطور که در روایت آمده است:
«کتاب الله عزوجل علی أربعةِ أشیاء: علی العبارة والاشارة واللطائف والحقائق. فالعبارة للعوام والاشارة للخواص واللطائف للأولیاء والحقائق للأنبیاء» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 75، 278). هر کس به میزان استعداد خود از قرآن بهره میبرد تا به «مقام مکنون» آن برسد که تنها پیامبر اکرم و اهل بیت حضرت به آن راه دارند (جوادی آملی، همان، ص 36 - 37).
Gوَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدىً وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَF (نحل/89). قرآن کریم تبیان (بیانگر) همه معارف ضروری و سودمند برای بشر و عهدهدار بیان همه معارف و احکامِ هدایتگر، سعادت بخش و سیادت آفرین برای جوامع انسانی است و چنین کتابی باید در تبیین رهآوردش گویا و روشن باشد؛ نه مبهم، مجمل و نیازمند به روشنگری؛ زیرا کتاب مبهم که توان حلّ معانی و تفسیر مطالب خود را ندارد، هرگز نخواهد توانست معارف سعادتبخش را تبیین کند. از این جهت قرآن کریم نسبت به محدوده داخلی خود «بَیِّن» و به بیرون از خویش «مُبیِّن» است (جوادی آملی، همان، 35).
تدبر در برخی آیات مربوط به ویژگی هدایتی قرآن بیانگر این است که آموزههای وحیانی مطمئنترین راهنمای بشر در زندگی مادی و معنوی است و بدون بهرهگیری از این آموزهها، امکان حیات مادی همراه با عزت، اقتدار، رفاه و آسایش پایدار برای بشریت وجود ندارد. چنان که تاریخ و تمدن بشری خود شاهدی آشکار بر این مدعای قرآنی است. به این آیات توجه کنید.
1. Gالر کِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ صِرَاطِ الْعَزِیزِ الحَْمِیدِF (ابراهیم/1)؛ «الف، لام، را، کتابى است که آن را به تو فرو فرستادیم، تا مردم را به رخصت پروردگارشان، از تاریکىها به نور بیرون ببری، به راهِ (خداى) شکستناپذیر [و] ستوده». 2. Gالم * ذَالِکَ الْکِتَبُ لَارَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَF (بقره/1-2)؛ «الف، لام، میم * آن کتاب [با عظمت] هیچ تردیدى در آن نیست. [و] راهنماى پارسایان (خود نگهدار) است».
3. Gإِنَّ هَاذَا الْقُرْءَانَ یهَْدِى لِلَّتىِ هِىَ أَقْوَمُ وَیُبَشرُِّ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْرًا کَبِیرًاF (اسراء/ 9)؛ «در حقیقت این قرآن، بدان (شیوهاى) که آن پایدارتر است، راهنمایى مىکند و به مؤمنانى که نیکیها را انجام مىدهند، مژده مىدهد؛ این که پاداش بزرگى براى آنان است». 4. Gهَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَF (آلعمران/ 138)؛ «این [قرآن]، بیانى براى مردم است، و راهنمایى و پندى براى پارسایان (خود نگهدار)».
5. Gوَکَذَالِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا کُنتَ تَدْرِى مَا الْکِتَابُ وَلَا الْایمَانُ وَلَاکِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نهَّْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتهَْدِى إِلىَ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ * صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِى لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَمَا فىِ الْأَرْضِ أَلَا إِلىَ اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُF (شوری/ 52 ـ53)؛ «و اینگونه از فرمان خویش به تو [قرآنِ] روح بخش را وحى کردیم، [در حالى که] نمىدانستى کتاب (قرآن) و ایمان (به محتواى آن) چیست، ولی آن را نورى قرار دادیم که به وسیلهاش هر کسی از بندگانمان را که بخواهیم (و شایسته بدانیم) راهنمایى مىکنیم؛ و به قطع تو به سوى راه راست راهنمایى مىکنى *؛ (همان) راه خدایى که آن چه در آسمانها و آنچه در زمین است تنها برای اوست؛ آگاه باشید همه کارها [تنها] به سوى خدا باز مىگردد!».
6. Gیَا أَیهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فىِ الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَF (یونس/57)؛ «اى مردم! به یقین از پروردگارتان براى شما، پندى و درمانى براى آن چه در سینههاست؛ و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان، آمده است». 7. Gیَأَیهَُّا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُّبِینًاF. (نساء/174) «اى مردم! به یقین دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نورى آشکار به سوى شما فرو فرستادیم.»
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست