کارهای عجیب برای بازسازی یک شرکت عجیب
دوشنبه 8 آذر 1389 3:08 PM
کارهای عجیب برای بازسازی یک شرکت عجیب
|
جاناتان آی. شوارتز افکار بزرگ زیادی دارد. این یکی از افکار اوست: او عقیده دارد که شرکت رایانهای سان مایکروسیستمز خیلی هم با مثلاً ناشر این هفتهنامه متفاوت نیست! چون هر دو در کار فروش داراییهای معنوی هستند، یکی در غالب نرمافزار و دیگری در غالب مقاله. تنها چیزی هم که در نهایت اهمیت دارد این است که تا حد امکان مخاطبان بیشتری را به خرید کالای معنوی خود ترغیب کنیم. در مورد سان، هر قدر شرکتهای بیشتری برای سرورهای خود از سیستم عامل این شرکت استفاده کنند، برنامهنویسهای بیشتری هم برای آن برنامههای کاربردی خواهند نوشت و در نتیجه شرکتهای بیشتری به خرید سرورهای این شرکت و عقد قرارداد پشتیبانی با آن ترغیب خواهند شد. این توضیحات به خوبی روشن میکنند که چرا آقای شوارتز دو سال پیش هیئت مدیره سان را قانع کرد که تنها تاج پادشاهی جواهرنشان این شرکت یعنی سیستم عامل سولاریس را بهصورت رایگان در اختیار همه قرار بدهند. کمتر از یک سال بعد نوبت ریزپردازندههای اسپارک این شرکت هم رسید و شوارتز نقشه معماری آنها را برای عموم منتشر کرد. در نوامبر سال گذشته هم همین ماجرا برای جاوا، زبان برنامهنویسی محبوب و پرکاربرد این شرکت، روی داد. در هر مورد، سان نه تنها نرمافزارش را بهصورت رایگان در اختیار همه قرار میدهد بلکه کدهای اصلی آن را نیز برای برنامهنویسان افشا میکند تا آنها در فرآیند بهینهسازی نرمافزار مشارکت کنند. شوارتز دراینباره میگوید: «همین که مخاطب محصول شما زیاد باشد خودش ایجاد ارزش میکند، حتی اگر آنها به شما مستقیماً پول ندهند.» این طرز فکر باعث بروز رفتارهایی میشود که برای یک مدیرعامل واقعاً عجیب هستند. اگر با خود شوارتز ۴۲ ساله صحبت کنید خواهد گفت که به جای جلب چند صد مدیر ارشد اطلاعاتی که ممکن است واقعاً محصولات سان را بخرند، به جلب توجه جوانانی علاقه دارد که از جاوا برای اجرای یک بازی یا ورود به یک شبکه اجتماعی روی گوشی موبایل خود استفاده میکند. به همین دلیل است که او بیشتر شبها به جای سعی در به دست آوردن مشریان سازمانی، مشغول خالی کردن ایدههای تازه خود روی وبلاگش است: (blogs.sun.com/jonathan) شوارتز میگوید: صنعت ما در حال تغییر ماهیت است، حالا تصمیمات مهم دیگر در جمع چند مدیرعامل و سهامدار در زمین گلف اتخاذ نمیشود؛ حالا این توده مردم هستند که گرایشهای آینده را مشخص میکنند. کاشکی میتوانستم خوب گلف بازی کنم. ولی من چنین آدمی نیستم. جای من در میان کاربران و مصرفکنندگان است. ولی یک گروه خیلی مهم از مردم –سهامداران سان- وجود دارند که هنوز قانع نشدهاند این ایدهها بازدهی هم خواهد داشت. شوارتز موفق شده که جلوی سقوط پیوسته سان در چند سال اخیر را بگیرد. اما رشد چندانی هم ایجاد نکرده است. سیاستهای صرفهجویی و بهینهسازیهایی که او در عملیات روزانه این شرکت ایجاد کرده است باعث شد ضرر ۸۶۴ میلیون دلاری سان در سال ۲۰۰۶ به ۴۷۳ میلیون دلار سود در سال مالی جاری تبدیل شود. سهام سان هم که حالا حدود ۵.۷۵ دلار قیمت دارد، وقتی شوارتز آغاز به کار کرد کمتر از ۵ دلار بود. ولی سرعت رشد بسیار کند است. انتظار میرود در سهماه مالی جاری رشد درآمدهای سان ۳ درصد باشد در حالی که در بازه زمانی مشابه رشد درآمد HP بیشتر از ۱۲ درصد و IBM بیش از ۶ درصد خواهد بود. سان با وجود گردش مالی ۱۴ میلیارد دلاریاش دیگر به زحمت در سیلیکونولی وزنهای قابل توجه محسوب میشود. پس چرا چشمهای زیادی به شوارتز و عملکرد او در بازگرداندن سان به روزهای پرشکوه گذشته، دوخته شدهاند؟ یک دلیل این است که او مثال زنده شیوه جدید مدیریت فناوری است؛ شیوهای که در همه محافل تخصصی موضوع بحث است. از طرف دیگر اگر او موفق به بازگرداندن سان به جایگاه گذشتهاش به عنوان یک شرکت تأثیرگذار بشود، یکی از شکوهمندترین بازگشتهای تاریخ فناوری را رقم خواهد زد. روزگاری نه چندان دور سان جایگاه یکتایی در میان همه شرکتهای فناوری داشت. سان در اوایل دهه ۱۹۸۰ وارد صحنه شد. رایانههای سان در آن زمان چنان قدرت زیاد و قیمتهای پایینی داشتند که در زمانی کوتاه غولهای بزرگی مثل DEC را از صحنه رقابت خارج کردند. از یک منظر سان اولین شرکت اینترنتی بود؛ شرکتی که مسئول خلق چندین و چند فناوری بنیادین در جهت به حقیقت رساندن این شعار بود: «شبکه همان رایانه است.» گروه چهار نفرة نخبهای که هدایت سان را بر عهده داشتند –اسکات مکنیلی مدیری مادرزاد، بیل جوی نابغه نرمافزار، وینود خوسلا سرمایهگذاری که به سان اعتماد کرد، و آندرهآ بشتولهایم نابغه سختافزار- بزرگان صنعت فناوری مثل اینتل و DEC را کنار زدند و سکان هدایت این صنعت را در دست گرفتند. سان چهارمین تولیدکننده بزرگ رایانه در جهان شد، اما بعد مدیریت آن با چند تصمیم اشتباه کاری و عدم توجه به اینکه فناوریهای ارزان (مثل پردازنده اینتل و سیستم عامل لینوکس) کلید موفقیت هستند، با محصولات گران و انحصاریاش زمینه شکست سان را فراهم کرد. مکنیلی حتی وقتی که فروش سان از ۱۸.۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ به ۱۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۵ رسید، حاضر نشد بودجه هنگفت تحقیق و توسعه سان را کم کند. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ که بیشتر شرکتهای فناوری مشغول پول پارو کردن بودند، سان حدود ۴.۷ میلیارد دلار ضرر کرد. یک دلیل دیگر که ثابت میکند باید کارهای شوارتز را مطالعه کرد این است: او چه موفق بشود و چه شکست بخورد، بدون شک تمام توجهها را به خود جلب خواهد کرد. واضح است که این مرد میخواهد مورد توجه قرار بگیرد. زمانی، وقتی شوارتز یک کارآفرین جوان بود که میخواست استیو جابز و شرکتش NeXT را به پشتیبانی و تبلیغ محصولات شرکت نرمافزاریاش Lighthouse Design قانع کند، یکی از کارمندان این شرکت در ایمیلی که برای از سر باز کردن او فرستاد نامش را اشتباه نوشت. شوارتز جواب آن ایمیل را با ایمیل دیگری داد که در آن حروف اشتباه تایپ شده را بزرگتر و بزرگتر نوشته بود تا جایی که در خط آخر هر حرف یک اینچ طول داشت. شوارتز موفق شد که جابز را به همکاری با خودش متقاعد کند. ولی یک اختلاف در مورد نحوه قیمتگذاری باعث شد چنان میان این دو نفر شکرآب شود که ارتباطشان فقط بهواسطه مدیر ارتباطات فنی NeXT یعنی کریس مکاسکیل ادامه پیدا کرد. مکاسکیل در خاطراتش شوارتز را مردی پر جوش و خروش تصویر کرده است: مردی که باعث شده بود استیو جابز از شدت خشم به مرحله انفجار برسد. در سالهای بعد که اپل، Lighthouse را خرید، شوارتز باز هم دردسرساز بود. او در هشت سال اول حضورش در سان ۹ بار شغل عوض کرد. او بارها زبان به اعتراض گشود و تغییراتی که خودش و دیگران خواستارش بودند را با صدای بلند اعلام کرد. حتی وقتی که به دنبال پیدا کردن هوادار برای رسیدن به صندلی مدیرعاملی در سان بود، باز هم این اخلاقش را کنار نگذاشت. وقتی مکنیلی شکست خود خیلی از مدیران سان فرار کردند، ولی شوارتز ماند و برای کم کردن هزینهها و رایگان کردن سیستم عامل سولاریس تلاش کرد. پیتر یارد، یکی از مدیران سان که در سال ۲۰۰۳ آن را ترک کرد، میگوید: «حرفهای شوارتز برای کسانی که در خارج از سان بودند بدیهی بود، ولی در خود سان او تنها کسی بود که جرأت داشت چنین سخنانی را به زبان بیاورد.» یارد به یاد میآورد که در سال ۲۰۰۳ شوارتز خیلی سعی کرد او را از رفتن منصرف کند: «ببینم نکند فکر میکنی ما میخواهیم با یک دسته آدم چاق میانسال گلف بازی کنیم؟ بیا با هم سان را تغییر بدهیم.» مکنیلی قدرت مدیریت شوارتز را تشخیص داد و علیرغم همه مخالفتهایی که در مورد تاکتیکها با هم داشتند، در مورد فلسفة کاری همنظر بودند و آینده را در شبکه میدانستند. به هر روی تفاوتهای میان این دو قابل چشمپوشی نبود. مکنیلی، که هنوز رئیس هیئتمدیره است و هر روز با شوارتز صحبت میکند، یک گلفباز کارکشته و قدیمی است و برای به دست آوردن مشتریهای سازمانی سر و دست میشکند. شوارتز که سال ۱۹۹۹ ازدواج کرد و حالا دو فرزند دارد، بیشتر علاقه دارد در مهمانیهای نوجوانان دبیرستانی و دانشجویان شرکت کند، در فستفودها ساندویچ بخورد. او البته به گفته خودش آیپاد ندارد ولی عاشق شبکههای اجتماعی اینترنتی است. ● موفقیتهای کوچک شوارتز موفق شد که با تصمیم اخیرش در تغییر نشان سان در بازار سهام از SUNW به JAVA هیاهوی زیادی به وجود آورد. سهام سان جزو فعالترین سهامها در بازار بورس است. اما او اصرار دارد که این تغییر نشان تجاری باعث میشود توجه میلیاردها انسانی که نام JAVA و نشان فنجان قهوه داغ را هر روز در گوشیهای موبایل خود میبینند، به سهام سان جلب شود. او با پیشبینی واکنشهای منفیای که ممکن بود روی بدهد در وبلاگش نوشت: «تعداد کسانی که لوگوی جاوا را میشناسند بسیار بیشتر از کسانی است که سان را میشناسند.» ولی درصد زیادی از ۳۶۴ نظری که در مورد این مطلب در وبلاگ شوارتز ثبت شد این حرکت را یک اقدام تبلیغی توخالی دانستند و حتی عدهای عقیده داشتند این حقیقت که جاوا از دهه ۹۰ تا به حال در محافل فناوری موضوع جالب توجهی نبوده این حرکت را بیمعنیتر نیز جلوه میدهد. اینطور نبود که همه شوارتز را برای صندلی مدیرعاملی سان مناسب بدانند. ورود او با نگرانی منطقی عدهای همراه بود که عقیده داشتند عدم وجود دستاوردهای بزرگ و تجربههای ارزشمند اعتماد به نفس قابل تحسین او را تحتالشعاع قرار میدهد. شوارتز بارها نشان داده بود که در معرض خطر افتادن به دام حباب داتکام قرار دارد. او در دوره حباب داتکامها آنقدر سهام شرکتهای نامطمئن را خریده بود که در بازه زمانی بین ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ سان مجبور شد حدود ۴ میلیون دلار بدهی او را پرداخت کند تا مشکلی مالی برایش پیش نیاید. یکی از مدیران سان که در سال ۲۰۰۵، وقتی قطعی شد که شوارتز جای مکنیلی را خواهد گرفت، سان را ترک کرد میگوید: «اشتباه او در خرید سهام شرکتهای داتکام آنقدر بزرگ بود که با خودم فکر کردم باید یک دستگاه دروغ سنج برایش بخریم تا بتواند کسانی که سرش کلاه میگذارند و سهام خود را به او قالب میکنند را شناسایی کنیم. او بسیار شاداب و باهوش است، ولی تفکر عمیق و تجربه را هنوز در او نمیبینم.» نقطه توافق شوارتز و منتقدانش این است که اگر برنامهنویسها و شرکتها سولاریس را بیشتر به کار ببرند، درصد استفاده از سولاریس بیشتر میشود و احتمال زیادی وجود دارد که شرکتها به خرید رایانههای سرور ساخت سان تمایل بیشتری پیدا کنند. سرورها ۴۶ درصد فروش سان را تشکیل میدهند. اگر این اتفاق بیفتد دستکم قراردادهای پشتیبانی و خدمات برای سولاریس بیشتر خواهد شد که خودش منبع بسیار خوبی برای کسب درآمد است. برای اولین بار پس از سالها به نظر میرسد که حرکتی واقعی در سان به وجود آمده است. طبق آمار مؤسسه اوانز، تعداد برنامهنویسهایی که با سولاریس کار میکنند از ۱.۸ درصد در سال گذشته به ۳.۴ درصد در سال جاری رسیده است. شواهد غیرقابل انکاری هم وجود دارد که نشان میدهند دستکم درصدی از اعتبار گذشته سولاریس احیا شده است. بعضی از شرکتهای معروف وب ۲.۰ مثل Ning.com، Linked-In و Twitter از سولاریس استفاده میکنند. سان حتی موفق شده دوباره سولاریس را به موضوع درس بعضی از دانشکدههای مهندسی تبدیل کند. اواخر دهه ۹۰ بود که سولاریس از موضوع درس دانشگاهها خارج شد. سال گذشته سان پیشنهادی را بررسی کرد که به موجب آن همه فارغالتحصیلان رشته علوم رایانه دانشگاه برکلی فرصت کار در سان را پیدا میکردند. البته این پیشنهاد عملی نشد ولی سان بسیاری از این فارغالتحصیلها را استخدام میکند. شوارتز میگوید: «با شنیدن این خبرها به خودمان گفتیم: هی. مثل اینکه دوباره داریم به روزهای خوش گذشته برمیگردیم.» مکنیلی همیشه از لینوکس دوری میکرد، ولی شوارتز با تمام توان تلاش کرد که جامعه اُپنسورس و دوستداران لینوکس را به خود جلب کند. سان دارد روی یک نسخه جدید از سولاریس به نام «پروژة ایندیانا» کار میکند که واسط کاربری قدیم و خشک آن را به واسط کاربری زیبا و آشناتر لینوکس نزدیک خواهد کرد. پیتر براون، مدیر اجرایی بنیاد نرمافزار آزاد که مسئول هماهنگ کردن برنامهنویسان لینوکس است، میگوید: علاقه زیادی به سولاریس وجود دارد، بدون شک این سیستمعامل دوباره جایگاهی را در میان برنامهنویسها به دست خواهد آورد. ● یکعالمه بارگذاریهای مجانی سؤال این است که: چقدر؟ سان اعلام کرده است که سولاریس تا به حال حدود ۱۱ میلیون بار از سایتش بارگذاری شده است. ولی بنا بر گزارش مؤسسه پژوهشی IDC فقط ۳۶ هزار مرتبه از آن بارگذاریها در سال ۲۰۰۶ به عقد قرارداد پشتیبانی و خدمات منجر شدهاند. این را در برابر ۱.۱ میلیون قراردادی قرار بدهید که ردهت برای پشتیبانی از لینوکس بسته است. دن کازنتسکی، کارشناس باتجربه صنعت نرمافزار میگوید: «من بهشخصه در هفته گذشته ۳ بار سولاریس را بارگذاری کردم تا ویژگیهای جدیدش را ببینم و با تغییراتش آشنا شوم. بنابراین تعداد بارگذاریها معیار خوبی برای سنجش میزان کاربرد یک نرمافزار نیست.» علاوه بر این بیشتر بارگذاری مذکور برای رایانههای دل و HP و IBM بودهاند که از پردازندههای اینتل و AMD استفاده میکنند. سان برای پول درآوردن باید کاربران را راضی کند که رایانههای خودش و ترجیحاً آنهایی که از پردازندههای SPARC استفاده میکنند و برای سان پرمنفعتتر هستند را بخرند. ولی از هر منظری که نگاه کنیم به نظر نمیرسد که افراد زیادی این کار را بکنند. همه اینها به فشار وارد بر سان برای بیشتر کردن حاشیه سوددهی ناچیزش اضافه میکنند. یک راه این است که حوزه کاربرد سولاریس از رایانههای بزرگ و سرورها به جاهای دیگر هم گسترش داده شود. فروش انبارههای ذخیرهسازی مبتنی بر سولاریسِ سان به نام Thumper در عرض ۶ ماه از ۰ به ۱۰۰ میلیون دلار رسید. از سوی دیگر این مبلغ برای یک شرکت ۱۴ میلیارد دلاری بههیچوجه قابل توجه نیست. این موارد منتقدان را به این نتیجه میرساند که فعالیتهای شوارتز تأثیر قابل توجهی نخواهد داشت. به عقیده بعضی از کارشناسان امر، اگر سان عرضه رایگان سولاریس را در میانه دهه ۱۹۹۰ آغاز کرده بود، ممکن بود توانسته باشد تا به حال از پیشرفت لینوکس و ویندوز جلوگیری کند. حالا شوارتز باید با این تفکر که دوره سان به اتمام رسیده مبارزه کند. جیم زملین میگوید: «حکایت سان مثل دوران نوجوانی خودم است که مهمانی میدادم و خودم فکر میکردم مهمانیهای بسیار عالیای هستند فقط مشکل این بود که هیچکس نمیآمد. من شک ندارم که جاناتان بسیار باهوش است. ولی من فکر میکنم شانس چندانی ندارند.» |
آنروز .. تازه فهمیدم ..
در چه بلندایی آشیانه داشتم... وقتی از چشمهایت افتادم...