پاسخ به:حافظ شیرازی
شنبه 4 آبان 1392 11:04 PM
غزل شماره 1
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها | که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها | |
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید | ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها | |
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم | جرس فریاد میدارد که بربندید محملها | |
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید | که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها | |
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل | کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها | |
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر | نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها | |
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ | متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها |
تفسیر و معنای برخی لغات |
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها : ساقیا پیمانه ای به گردش در آور و بر ما بپیمای
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها به بوی : به امید . به انتظار نافه : کیسه کوچک مشک است با گلوی گره خورده طره : موی پیشانی جعد : موی مجعد
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم جرس فریاد میدارد که بربندید محملها منزل : جایگاهی است در ضمن سفر که قافله بار خود را بر زمین می گذارد و باز از آنجا حرکت می کند .محل فرود آمدن. جرس : در آی و زنگ . مراد زنگی است که به گردن شتر کاروانیان را از حرکت کاروان آگاه کند و آهنگ حرکت را اعلام دارد. محمل : کجاوه . کاروان به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها پیر مغان : پیر آتش پرستان و به کنایه پیر دلیل و خضر طریق و رهبر روحانی است. سالک : رونده راه حق
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها :هر وقت به کسی که دوستش داری برخوردی دنیا را واگذار و آنرا نادیده بگیر |