از سر درد سرودن ها(رسم بد عهدی)
یک شنبه 1 شهریور 1388 12:44 AM
رسم بد عهدی
این قرار ما نبود اما به ما تحمیل شد سیل تهمت،هجمه، توهین، بر سر یار آن نگار
گویی همچون تخته پاره بر دل موجی عظیم رفت بالا و تنزل کرد پایین ، بی قرار
این دل غمدیده و اندوهگین ما ، که بود کشتی طوفان زده بر تارک موجی سوار
تا گذر کردیم از امواج طوفان زای شوم خستگی نگرفته افتادیم در قلب شرار
سوختیم اما سکوت ژرف و بهت آلوده ای مهر بر لب میزد ای یاران سکوت اینک قرار
نیست جایی بر تعجب نیست جایی بر شگفت رسم تاریخ است در قرنی ز سر گیرد کرار
آنچه دیدیم و شنیدیم و شگفت انگیز بود هیچ نبود غیر یک مسجد که نامش شد ضرار
طلحه ها و رسم بد عهدی،زبیر و بو تراب بازگشت اینک در این عهد این فضای پر غبار
لیک این بر ما شده فرض ای عزیز در زمانی که د و رنگی نفاق است و نقار