0

خداشناسی از منظر امام علی(ع)

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

پاسخ به:خداشناسی از منظر امام علی(ع)
دوشنبه 22 مهر 1392  12:55 PM

برهان فطرت بر وجود خدا

راه‌هاي اثبات وجود خدا دو نوع است: يكي از راه سير آفاق و راه ديگر راه انفس است. چنان كه در قرآن آمده است: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في انفسهم حتي يتبين لهم انه الحق: به زودي نشانه‌هاي خود را در افق‌ها[ي گوناگون] و در دل‌هاي‌شان بديشان خواهيم نمود تا بر ايشان روشن شود كه او خود حق است(فصلت/ آيه 53).»

راه آفاق آن است كه از راه مشاهده مخلوقات و تدبر در حدوث و امكان و نظم پديده‌ها به وجود خالق و مدبري دانا و توانا، پي برده شود. راه انفس اين است كه هنگامي كه انسان در خود تأمل مي‌كند، مي‌يابد كه شناخت قبلي بي‌واسطه نسبت به خدا دارد و در برابر چنين خدايي كه كمال مطلق است سر به تعظيم فرود مي‌آورد. راه انفس را راه فطرت مي‌نامند. در قرآن و كلمات امام علي(ع) به اين راه اشاره شده است.

از بيانات قرآن و امام علي(ع) به خوبي بر مي‌آيد كه خداوند انسان را بر فطرت خداشناسي و خداجويي خلق كرده است. در اين جا پيش از هرچيز بايد معناي فطرت روشن شود.

معناي فطرت

ماده «فطر» در اصل به معناي آغاز و شروع است و به همين دليل به معناي خلق نيز به كار مي‌رود، چون خلق چيزي، به معناي ايجاد آن چيز و آغاز و شروع وجود و تحقق آن شيء است.

ابن‌ عباس مي‌ گويد: در معناي آيه شريفه «الحمدلله فاطر السموات و الارض» حيران بودم و معناي فاطر را در نمي‌يافتم تا اين كه دو نفر كه بر سر چاهي نزاع داشتند نزد من آمدند و يكي از آن دو گفت: «انا فطرتها» يعني من پيش از همه و براي نخستين‌ بار حفر چاه را آغاز كردم... بنابراين، فطر به معناي آغاز و ابتداست و فطرت، به معناي حالت خاصي از شروع و آغاز است؛ يعني نوعي از آفرينش است. اموري را مي‌توان فطري دانست كه آفرينش موجود، اقتضاي آنها را دارد.

فطري بودن خداشناسي

براي فطري بودن خداشناسي هم دليل نقلي ارائه شده و هم دليل عقلي و فلسفي، كه به نمونه‌هايي از آنها در اين كتاب، اشاره مي‌شود:

دليل نقلي بر فطري بودن خداشناسي

از آيات و روايات به خوبي برمي‌آيد كه خداشناسي، فطري است؛ ما قبلا شناخت و معرفتي نسبت به خداوند داشته‌ايم ولي آن را فراموش كرده‌ايم و انبياي الهي آمده‌اند تا ما را به تامل در آفاق و انفس دعوت كنند كه به اين شناخت فطري آگاهي پيدا كنيم. به تعبيري انبياي الهي نيامده‌اند بگويند كه اي مردم! بدانيد كه خدا وجود دارد، بلكه آمده‌اند تا بگويند اي مردم! بدانيد كه مي‌دانيد خدا وجود دارد. چنان چه قرآن مي‌فرمايد: «فذكر انما انت مذكر؛ پس تذكر ده كه تو تنها تذكر دهنده‌اي (غاشيه، آيه21)». يا به تعبير امام علي(ع) «ليستادوهم ميثاق فطرته...».

هنگامي كه از اميرمؤمنان علي(ع) سؤال مي‌شود كه آيا پروردگارت را هنگام پرستش ديده‌اي؟ مي‌فرمايد: «ما كنت اعبد ربا لم اره: من عبادت نمي‌كنم پروردگاري را كه نديده‌ام» و هنگامي كه مي‌پرسند: او را چگونه ديده‌اي؟ مي‌فرمايد: «لا تدركه العيون في مشاهدة الابصار و لكن راته القلوب بحقائق الايمان: چشم‌ها و ديدگان، هنگام نظر افكندن او را درك نكنند، بلكه دل‌ها و قلب‌ها با حقايق ايمان او را مي‌بينند.»

از بيانات فوق به خوبي بر مي‌آيد كه معرفت و شناخت خدا با سرشت انسان عجين شده است و امام علي(ع) در روايت فوق مي‌فرمايد: «من خدا را رويت قلبي مي‌كنم، يعني قلبم با حقيقت ايمان او را مي‌بيند.»

 تقرير عقلي بر فطري بودن خداشناسي

در اين جا به دو تقرير عقلي اشاره مي‌كنيم:

1. انسان چنان آفريده شده است كه در اعماق قلبش يك رابطه وجودي با خدا دارد. اگر قلب و دل خود را درست بكاود و به اعماق قلب خود راه پيدا كند، اين رابطه را مي‌يابد و به تعبيري، خدا را شهود مي‌كند؛ زيرا در فلسفه به اثبات رسيده است كه معلولي كه داراي مرتبه‌اي از تجرد است، درجه‌اي از علم حضوري نسبت به علت هستي‌بخش خود را خواهد داشت.

2. مي‌توان فطري بودن شناخت خدا را به اين صورت دانست كه گزاره «خدا وجود دارد» يك گزاره بديهي است؛ يعني صرف تصور موضوع و محمول موجب تصديق به آن مي‌شود. يكي از گزاره‌هاي بديهي گزاره‌اي است كه حمل اولي ذاتي باشد؛ يعني محمول، همان موضوع و يا مندرج در موضوع باشد؛ مثلا گزاره «انسان ناطق است» يك گزاره بديهي است؛ چون ناطق، مندرج در ذات انسان است.

فلاسفه اثبات كرده‌اند كه هر ممكن‌الوجودي، مركب از وجود و ماهيت است. ماهيت، حد وجود است. همه ممكنات داراي حد وجودي‌اند؛ يعني اگر وجود ممكن را تحليل كنيم، دو مفهوم در ذهن ما نقش مي‌بندد: يكي ماهيت و ديگري وجود؛ اما در مورد خداوند، ذات و وجود يكي است؛ يعني خدا عين وجودش مي‌باشد.

فطري بودن خداجويي يا خداپرستي

خداجويي، از گرايش انسان به سمت و سوي خدا حكايت مي‌كند؛ يعني انسان به گونه‌اي آفريده شده است كه خدا طلب است. ممكن است اين خداجويي بر اثر تعليم و تربيت غلط و تاثيرات محيطي و ژنتيكي كم فروغ شود، ولي نابود نمي‌شود و در اوضاع و شرايطي، بار ديگر نمايان خواهد شد.

در اين اثر كوشش شده تا از ميان كلمات اميرالمومنين(ع) هشت برهان، احصا و شرح شوند. اين برهان‌ها عبارتند از: برهان معقوليت، برهان فطري، برهان صديقين، برهان نظم، برهان علّي، برهان حدوث و برهان فسخ غرائم.

دی شیخ با چراغ همی‌‌گشت گرد شهر

کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها