0

خداشناسی از منظر امام علی(ع)

 
arseyfi
arseyfi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1392 
تعداد پست ها : 6672
محل سکونت : مرکزی

خداشناسی از منظر امام علی(ع)
دوشنبه 22 مهر 1392  12:53 PM

خداشناسی از منظر امام علی(ع)/ خداشناسي با فضليت‌ترين علم است
روابط عمومي معاونت اموزش متوسطه /گروه دین و اندیشه مهر: راه‌هاي اثبات وجود خدا دو نوع است: راه آفاق آن است كه از راه مشاهده مخلوقات و تدبر در حدوث و امكان و نظم پديده‌ها به وجود خالق و مدبري دانا و توانا، پي برده شود و راه انفس كه هنگامي كه انسان در خود تأمل مي‌كند، مي‌يابد كه شناخت قبلي بي‌ واسطه نسبت به خدا دارد.

امام علی(ع) در خطبه 49 نهج البلاغه می فرماید: «ستايش مخصوص خداوندى است كه از اسرار پنهاني ها آگاه است و نشانه‏ هاى واضح‏ و روشن، بر هستى او دلالت مى‏ كنند، هرگز در برابر چشم بينايان آشكار نمى‏ شود، ولى نه‏ چشم كسى كه وى را نديده انكارش تواند كرد و نه قلب كسى كه او را نشناخته مشاهده‏ اش‏ تواند نمود. در علو رتبه بر همه پيشى گرفته،پس، از او برتر چيزى نتواند بود و آن چنان نزديك است كه چيزى از او نزديكتر نيست‏. مرتبه بلندش او را از مخلوقاتش دور نكرده و نزديكيش با خلق او را با آنها مساوى‏ قرار نداده است. عقول را بر كنه صفات خويش آگاه نساخته اما آنها را از معرفت و شناسائى خود بازنداشته است،هم اوست كه گواهى نشانه‏ هاى هستى، دلهاى منكران را بر اقرار به وجودش‏ وا داشته و بسيار برتر است از گفتار آنان كه وى را به مخلوقات تشبيه كنند و يا انكارش نمايند.»

خداشناسی از دیدگاه امام علی(ع)

در نهج البلاغه وصف خداوند بسيار آمده است. جايي "ذعلب يماني" از حضرت مي‌پرسد: «آيا پروردگارت را مي‌بيني؟» و حضرت مي‌فرمايد: «آيا چيزي را که نمي‌بينم مي‌پرستم؟» و ده‌ها و صدها خطبه، نامه و سخن قصار از ايشان هست که بهترين راه‌هاي خداشناسي را به ما آموخته‌اند. اميرمؤمنان علي(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «معرفة الله سبحانه، اعلي المعارف؛ شناختن خداي پاك و منزه، والاترين معرفت‌هاست». ايشان در تعبير ديگر مي‌فرمايند: «العلم بالله، افضل العلمين: خداشناسي با فضليت‌ترين علم است.»

حتي امام علي(ع) توحيد و اعتقاد به خداي يگانه را حيات و جان نفس و روح مي‌داند: «التوحيد حياة النفس» همچنين در تعبيري ديگر مي‌فرمايند: «اول الدين معرفته؛ سرلوحه دين [از نظر اهميت] شناختن خداست.» آدمي نيز بالوجدان احساس مي‌كند كه شناخت خدا در درجه نخست اهميت قرار دارد.

در سخنان مولا اميرمؤمنان علي(ع) استدلال بر وجود خدا را به طور مستقل كمتر مشاهده مي‌كنيم؛ يعني عنواني تحت براهين اثبات وجود خدا مشاهده نمي‌شود و اين امر، به دو دليل زير است:

1. اميرمؤمنان علي(ع) خداشناسي و خداجويي را امري فطري مي‌داند چنان كه مي‌فرمايد: «اللهم خلقت القلوب علي ارادتك، و فطرت العقول علي معرفتك: خداوند قلب‌ها را با ارادت و محبت خود و عقل‌ها را با معرفت خود سرشته است». در تعبيري ديگر مي‌فرمايد: «عجبت لمن شك في الله، و هو يري خلق الله: من تعجب مي‌كنم از كساني كه مخلوقات الهي را مي‌بينند و در وجود خدا ترديد مي‌كنند.» اين كلام حضرت(ع) برگرفته از اين آيه قرآن است كه مي‌فرمايد: «افي الله شك فاطر السموات و الارض؛ مگر درباره خدا ـ‌ پديدآورنده آسمان‌ها و زمين‌ ـ ترديدي هست؟ (ابراهيم/ آيه 10).»

2. دليل ديگر آن است كه مخاطبان اميرمؤمنان(ع) اشخاصي بودند كه به وجود خدا اعتقاد داشتند و در وجود خدا كمتر شك و شبهه مي‌كردند و تنها لازم بود كه اعتقادات آنان تصحيح و تكميل شود.

البته در لا‌به‌لاي سخنان حضرت مي‌توان دلايلي را بر اثبات وجود خدا مشاهده كرد. كتاب حاضر، هشت دليل بر اثبات وجود خدا در كلمات آن حضرت(ع) را يافته است، هرچند كه راه‌هاي به سوي خدا به عدد نفوس خلايق است؛ و اما آن دلايل عبارتند از: برهان معقوليت، برهان فطرت، برهان صديقين، برهان نظم، برهان علي، برهان معجزه، برهان حدوث و برهان فسخ عزائم.

برهان معقوليت يا احتياط عقلي بر وجود خدا

از راه‌هاي شناخت وجود خدا، معقوليت اعتقاد به خداست. امام علي(ع) در سخنان خود به اين راه اشاره فرموده‌اند. اين برهان به طور خلاصه چنين است: اعتقاد داشتن به خدا و لوازم آن از معتقد نبودن به خدا و لوازم آن، معقول‌تر است. براي توضيح اين برهان، يادآوري چند مقدمه ضروري است:

به طور كلي اعتقادات و جهان‌بيني‌هاي انسان بر اساس پذيرش ماوراي طبيعت و انكار آن، به دو دسته تقسيم مي‌شود: 1. جهان‌بيني الهي؛ 2. جهان بيني مادي. در جهان‌بيني مادي، فرقه‌ها و گرايش‌هاي مختلفي وجود دارد، ولي همه آنها در انكار وجود خدا و به تبع آن در انكار جهان آخرت مشتركند. همچنين در جهان‌بيني الهي نيز گرايش‌ها و نحله‌هاي مختلفي وجود دارد كه همه آنها در اعتقاد به وجود خدا مشتركند. اديان توحيدي (آسماني) روشن‌ترين جلوه‌هاي جهان‌بيني الهي‌اند كه همه آنها در سه اصل كلي مشتركند.

1. اعتقاد به خداي يگانه

2. اعتقاد به زندگي ابدي براي انسان‌ها در جهان آخرت و دريافت پاداش و كيفر اعمالي كه در اين جهان انجام مي‌دهند

3. اعتقاد به بعثت پيامبران از سوي خدا براي هدايت بشر به سوي كمال نهايي و سعادت دنيا و آخرت.

البته براساس اين اعتقاد كه انسان با عقل تنها نمي‌تواند به قله فلاح و رستگاري برسد. چنان‌ كه در قرآن كريم آمده است: «انزل الله عليك الكتاب و الحكمة و علمك ما لم تكن تعلم؛ خدا كتاب و حكمت بر تو نازل كرده و آن چه را نمي‌دانستي به تو آموخت (نساء، آيه 113).»

معناي آيه اين است كه اي پيامبر! تو كه اشرف مخلوقات و سرآمد انسان‌ها هستي، خدا به تو كتاب و حكمت داد و آن چه را كه نمي‌توانستي فرابگيري، به تو آموخت. بنابراين، عقل انسان به تنهايي و بدون استمداد از وحي الهي، نمي‌تواند به رستگاري دست يابد. لذا انسان با دو اعتقاد روبه‌روست: يكي اعتقاد به وجود خدا و ديگري اعتقاد به انكار خدا.

 

                                        

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها