پاسخ به:آموزش ارزش هاى اسلامى در دنیاى چندفرهنگى
یک شنبه 21 مهر 1392 9:15 AM
وضعیت چندفرهنگ گرایى
«چندفرهنگ گرایى» مفهوم جدیدى است ناظر بر قرار گرفتن و حضور چند فرهنگ1 متفاوت در کنار یکدیگر. بدین معنا، جوامع چندفرهنگى جوامعى هستند که در آنها چندین فرهنگ، قوم، مذهب و نژاد امکان زیست در کنار یکدیگر را یافته اند. در دوره حاضر، به دلیل افزایش بى سابقه تعاملات فیزیکى و مجازى افراد و به طبع آن، تعامل فرهنگ ها، پیوند میان انسان ها افزایش یافته است. در عین حال، حضور فرهنگ ها و تلاقى آنان با یکدیگر، امکان ایجاد چالش در میان آنان را افزایش داده است. به همین دلیل، پیش بینى سازوکارى مناسب به منظور نزدیکى فرهنگ ها و ایجاد تفاهم و تعامل در جهت رفع سوءتفاهم هاى احتمالى ضرورت مى یابد.
ریشه سیاست هاى چندفرهنگ گرایى حاضر را مى توان از درون مبانى نظرى و مفهومى آن جست وجو نمود؛ زیرا از لحاظ مفهومى، چندفرهنگ گرایى در جهان حاضر، حاصل اندیشه «پلورالیسم» فرهنگى است. «پلورالیسم» به معناى تکثر و چندگانگى است. این واژه ابتدا در عرصه سنت کلیسایى مطرح شد. شخصى را که داراى مناصب گوناگون در کلیسا بود «پلورالیست» مى نامیدند.2 به تدریج، مفهوم «پلورالیسم فرهنگى» شکل گرفت. به طور کلى، پلورالیسم فرهنگى ناظر بر چگونگى شکل گیرى تنوع آداب و رسوم اجتماعى است. اما در کل، آن را مى توان با مختصات ذیل تعریف نمود:
الف. زندگى در جامعه اى که از گروه هاى نژادى گوناگون تشکیل شده و این گروه ها داراى زندگى سیاسى و دینى متفاوتى هستند. این تعریف بیانگر یک پدیدار اجتماعى است. ب. پذیرش این اصل که گروه هاى یادشده مى توانند در یک جامعه به صورت صلح آمیز زندگى کنند. این تعریف متضمن یک عقیده و مکتب فکرى است.3
از لحاظ تاریخى نیز بحث «کثرت گرایى فرهنگى» در آمریکا، با جنبش سیاه پوستان در سال 1960 و در بریتانیا هم در مواجهه این کشور با انبوه مهاجران داراى فرهنگ هاى مختلف و پدیدار شدن مشکلات اقلیت هاى قومى در سطوح گوناگون آموزشى غرب، حساسیت بیشترى پیدا کرد.4
از لحاظ مفهومى، «تسامح، تساهل و مدارا» از مقولاتى هستند که ارتباط تنگاتنگى با پلورالیسم فرهنگى دارند؛ زیرا لازمه پذیرش تعدد افکار و فرهنگ هاى گوناگون، چشم پوشى از نقاط اختلاف و تحمل دیگران است. در اینجا، لازم است معانى دوگانه «تساهل» و «تسامح» را در فرهنگ غربى و اسلامى بازشناسیم. «تساهل» به معناى «به آسانى و نرمى با کسى برخورد کردن» است. براى مثال، اگر دو شخص با یکدیگر با نرمى و بخشش برخورد کنند مى گویند: اینان با هم تساهل کرده اند. معمولاً «تساهل» را با «تسامح» مترادف در نظر مى گیرند، در حالى که «تسامح» از ماده «سمح» به معناى بخشش و بزرگوارى است. پس تسامح به معناى نوعى کنار آمدن به همراه جود و بزرگوارى است.5
در زبان انگلیسى «Tolerance» از ریشه لاتین «Tolero» به معناى حمل کردن یا بردن و اجازه دادن است. به این معنا، کسى که تساهل مى ورزد بارى را حمل یا تحمل مى کند.6 اما در اصطلاح، «تساهل» و «تسامح» به معناى عدم مداخله و ممانعت یا اجازه دادن از روى قصد و آگاهى به اعمال و عقایدى است که مورد پذیرش و پسند نباشد. با توجه به این تعریف، در اصطلاح «تساهل» عناصر ذیل لحاظ مى گردد: الف. تنوع و اختلاف؛ ب. نارضایتى؛ ج. آگاهى و قصد؛ د. توانایى بر مداخله.7 در فرهنگ اسلامى، اصطلاح رایجى به عنوان «تساهل و تسامح» دیده نمى شود، هرچند روایات متعددى درباره حلم و بردبارى وجود دارد، اما نمى توان دقیقا آنها را مطابق با واژه هاى «تسامح و تساهل» به کار برد.
از لحاظ اجتماعى، جوامع چندفرهنگى امروزه فرهنگ جدیدى را در سطح کشورهاى غربى، که این ساختار را پذیرفته اند، ایجاد نموده اند؛ فرهنگى که به لحاظ محتوایى، بسیار متفاوت از فرهنگ سنتى است و نمودهاى جدیدى را نیز به آن جوامع وارد مى کند. جامعه چندفرهنگى، انسان چندفرهنگى نیز ایجاد مى نماید. براى این انسان، هویت معناى قدیم و سنتى خود را از دست مى دهد، وحدت رنگ مى بازد و تنوع اصل برتر مى گردد.
هر نظر و عقیده اى مجاز شمرده مى شود و هر کس مى تواند براى رشد و ارتقاى آراء خود، از امکانات جامعه بهره گیرد. این مقوله تنها به شخص و خواسته هاى او محدود نمى شود و جوامع اقلیت نیز به عنوان یک جامعه خاص از همین امکان بهره مند مى گردند و مى توانند عقاید و تفکرات خود را در این جوامع ابراز نمایند. در جوامع چندفرهنگى کسى حق تحمیل خواسته خود بر دیگرى را ندارد و شخصیت هر کس بسته به حق انتخاب شخصى اوست، و این اصل براى انسان هایى که در جوامع چندفرهنگى زندگى مى کنند از اصول بنیادین محسوب مى گردد.8
در این میان، منسجم ترین نظریه پردازى سیاسى درباره حقوق شهروندى چندفرهنگى از جانب ویل کیمیلکا صورت گرفته است.9 مى توان گفت: دغدغه اصلى چندفرهنگ گرایان همانند کیمیلکا حفظ هویت فردى و گروهى افراد در مقابل تقاضاى وحدت گرایان براى همگون شدن است. چندفرهنگ گرایان در حوزه هاى قدرت سیاسى، عدالت قضایى، حقوق جمعى، فرهنگ عمومى، ساخت هویت ملى و مهم ترین بخش موردنظر ما، یعنى آموزش و پرورش، خواهان به رسمیت شناخته شدن تفاوت ها هستند. با توجه به توضیحاتى که از مفهوم «پلورالیسم فرهنگى» و چندفرهنگ گرایى ارائه شد، به مبحث آموزش و پرورش چندفرهنگى نگاهى دقیق تر مى افکنیم:
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست