برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
آقا اجازه خسته ام از این همه فریب / از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند / دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند / عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند / «فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .
.
.
.
دوست دارم که یک شب جمعه/ صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز/ نغمه ی دلخوش انا المهدی
.
.
.
مرا با عشق خود درگیر کردی / به پایم با غمت زنجیر کردی
بدان دنیای بی تو هیچ باشد / دلم را از زمانه سیر کردی
تو با رفتن به پشت ابر ایّام / غروب جمعه را دلگیر کردی
یا اباصالح ادرکنی . . .
.
.
.
باز به انتظار تو جمعه غروب میشود / اگر بیایی از سفر آه چه خوب میشود . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
.
.
.
جمله جمله نه! واژه واژه تورا / ای سفر کرده گفتگو کردیم
کوچه کوچه نه! خانه خانه تورا / سالیانی ست جستجو کردیم
سوره سوره نه! آیه آیه تو را / در مناجات آرزو کردیم
جمعه جمعه نه! لحظه لحظه تو را / ندبه کردیم و های و هو کردیم . . .
.
.
.
امام زمان (عج):
و مارا از شیعیان دور نگه نمی دارد مگر اعمال بد آنان
که به ما می رسد و برای ما ناخوشایند و دور از انتظار است . . .
.
.
.
ازشنبه درون خود تلنبار شدیم/تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم/ جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم . . .
.
.
.
روز آدینه شد و تشنه ی دیدار توام / سالیانیست که سرگشته بازار توام
بوی پیراهن تو میرسد از راه کنون / یوسفا دیده به راه تو و بیمار توام . . .
.
.
.
بیا برای فرج روز و شب دعا کنیم / دل امام خویش را ز خود رضا کنیم
عزیز فاطمه مهدی-ع دلش پر از خون است / بیا که بهر خدا از خدا حیا کنیم . . .
.
.
.
روز جمعه ، رو به قبله ، دست به سینه ، بر سر پا ، کمترین هدیه از ما
یاد مولا ( السلام علیک یا حجت الله فی ارضه )
.
.
.
دلم هر جمعه در تاب و تب است / عاشقانه بی قرار دلبر است
گفتم جمعه شود پایان غمم / جمعه رفت و باز چشمم به راه است
.
.
.
کدام جمعه دعا مستجاب خواهد شد / سوار صاعقه پا در رکاب خواهد شد
کدام جمعه ز عطر بهشتی گل یاس / بهار غرق شمیم گلاب خواهد شد
چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست / جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست
ما کجا و نورباران شب دریا کجا / قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست
.
.
.
زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست / فلک شیدا، پریشان روزگار است
دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد / غروب انتظارم سرنــیامد
همه دلها پر از آه وغم و درد / همه آلالهها پــژمرده و زرد . . .
.
.
.
ای چاره ی درخواستگان ادرکنی / ای مونس و یار بی کسان ادرکنی
من بی کسم و خسته و مهجور و ضعیف / یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی . . .
.
.
.
پیامبر اکرم(ص) :
در دولت او مردم آنچنان در رفاه و آسایشی به سر می برند
که هرگز نظیر آن دیده نشده است
تعجیل در فرجش صلوات
.
.
.
تا کی در انتظار تو شب را سحر کنم /شب تا سحر به یاد رخت ناله سر کنم
ای غایب از نظر، نظری کن به حال من / تا چند سیل اشک روان از بصر کنم . . .
.
.
.
در غم هجر رخ تو در سوز و گدازیم / تا به کی زین غم جانکاه، بسوزیم و بسازیم
آید آن روز که در باز کنی، پرده گشایی / تا به خاک قدمت، جان و سر خویش ببازیم
.
.
.
عمریست که از حضور او جا ماندیم / در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر است تا که ما برگردیم / ماییم که در غیبت کبری ماندیم . . .
.
.
.
امام کاظم (ع) :
جسم او از دیدگان غایب ولی یاد او در دل های مؤمنین زنده خواهد بود.
.
.
.
این دیده نیست قابل دیدار روی تو/ چشمی دگر بده که تماشا کنم تو را
تو در میان جمعی و من در تفکّرم/ کاندر کجا روم و پیدا کنم تو را . . .
.
.
.
اگر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم
.
.
.
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات / بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست / بهر فرج و ظهور مهدی صلوات . . .
.
.
.
سر راهت در انتظارم / برده هجرت صبر و قرارم
جز ظهورت ای گل زهرا / به خدا حاجتی ندارم . . .