پاسخ به:مبحث بیستم طرح صالحین: ايمان و علم در نگاه امام باقر (ع)
دوشنبه 22 مهر 1392 1:19 AM
امام باقر (ع) و پیشنهاد ضرب سکه
کمال الدین دمیری در کتاب حیاة الحیوان و مقریزی در کتاب شذرات العقود از کسائی نقل کرده اند که روزی در مجلس هارون الرشید سخن از اولین نفوذ اسلامی به میان آمد، در آن مجلس تاریخچه نخستین سکه هایی که بر آنها شعارهای اسلامی نقش بسته چنین مطرح شد:
در آغاز، کاغذ از جانب رومیان به مملکت اسلامی وارد می شد، در آن روزگار بیشتر مردم مصر نصرانی بودند و همکیش پادشاه روم به حساب می آمدند.از این رو، بر حاشیه کاغذهایشان با خط رومی این کلمات: (پدر، پسر و روح القدس) نقش بسته بود.
این نوع کاغذها در جامعه اسلامی از آغاز تا عصر عبد الملک مروان رواج داشت تا این که عبد الملک از کسی که زبان رومی می دانست، خواست تا آن کلمات را برای او ترجمه کند.پس از ترجمه کلمات، عبد الملک برآشفت و گفت: این شایسته نیست که در سرزمین اسلام، شعار نصرانیت به وسیله این اوراق در حد وسیعی منتشر شود.
از این رو، به عبد العزیز مروان که برادر او و نماینده و کارگزار وی در مصر بود، دستور داد تا این حاشیه ها را از بین ببرد و دستور دهد تا سازندگان کاغذ بر حاشیه کاغذها آیاتی از قرآن بنویسند.
دستور از میان بردن حاشیه های رومی به سایر کارگزاران حکومت در سایر شهرها نیز ابلاغ گردید.
کاغذها با حاشیه های جدید با گذشت زمان رواج یافت و به سرزمین روم نیز رسید.پادشاه روم از این برنامه ناخشنود شد و به عبد الملک نامه نوشت و از او خواست تا حاشیه های رومی را دوباره به کارگیرد و رواج دهد.
نامه را همراه با هدایا به سوی عبد الملک گسیل داشت، اما عبد الملک نامه و هدایا را پس فرستاد، این کار دو مرتبه دیگر با هدایای بیشتر صورت گرفت.در مرتبه آخر، پادشاه روم تهدید کرد که اگر حاشیه ها به صورت نخست باز نگردد، بر روی سکه ها، دشنام به پیامبر اسلام را نقش خواهد زد.
در این عصر، سکه های رایج میان مسلمانان، سکه های رومی بود.و اگر پادشاه روم تهدید خود را عملی می ساخت، ضربه ای سیاسی بر حکومت اسلامی وارد می شد و مقدسات مردم مورد اهانت قرار می گرفت.
عبد الملک خود را مواجه با مشکلی بزرگ یافت، برای مشورت و یافتن راه حل به شخصی به نام روح بن زنباع روی آورد.ولی او در پاسخ گفت:
ای عبد الملک! تو خودت خوب می دانی که چه کسی راه حل مشکل تو را می داند، اما بعمد آن را مطرح نمی کنی.
عبد الملک: او چه کسی است؟ !
روح بن زنباع: او جز باقر العلوم (ع) از خاندان پیامبر اکرم (ص) فرد دیگری نمی تواند باشد و تو ناگزیر هستی که از او کمک بگیری.
عبد الملک: آری تو درست می گویی.ولی...
عبد الملک به والی خود در مدینه دستور داد تا نزد امام باقر رفته و امکانات سفر را در اختیار وی قرار دهد و آن حضرت را برای سفر به سوی شام تجهیز کند.
والی مدینه، چنین کرد و امام رهسپار شام گردید.
عبد الملک به استقبال آن حضرت رفت، خیر مقدم گفت و مشکل سیاسی خود را مطرح ساخت و کمک طلبید.
امام باقر (ع) فرمود: کار را دشوار نگیر.نظر من این است که هم اکنون از اهل فن بخواهی تا برایت درهم و دینارهای فراوانی را بسازند که بر یک طرف آن شعار توحید و بر طرف دیگر محمد رسول الله نقش زنند و در مدار آن نام شهری که سکه در آن زده شده و تاریخ ساخت آن نوشته شود.سپس در زمینه برخی خصوصیات دیگر سکه ها، رهنمودهایی داد تا تقلب و دخل و تصرف در آنها به آسانی میسرنباشد.و به عبد الملک فرمود: از مردم بخواه تا از این پس با این سکه ها معاملات خود را انجام دهند و مبادلات اقتصادی را با سکه های رومی ممنوع و دارای مجازات اعلام کن.در ظرف چند ماه، رهنمودهای امام باقر (ع) بخوبی عملی گردید و سکه های اسلام در روابط اقتصادی به کار گرفته شد.آن گاه عبد الملک به پادشاه روم نوشت، اگر می خواهی تهدیدهایت را عملی کن!
پادشاه روم که از رواج سکه های اسلامی مطلع شده بود، عملی ساختن تهدیدهای خود را بی ثمر یافت و از آن صرف نظر کرد. (1)
پی نوشت:
1 ر ک: سیرة الائمة الاثنی عشر 2/223 221، ائمتنا 1/ .386