پاسخ به:مبحث بیستم طرح صالحین: ايمان و علم در نگاه امام باقر (ع)
دوشنبه 22 مهر 1392 1:14 AM
بسیاری از شخصیت های محترمی که معاصر امام باقرعلیه السلام بودند، از آنها سخنان ارزشمندی درباره امام محمدباقرعلیه السلام نقل گردیده که پرداختن به همه آنها، از حوصله این نوشتار بیرون است. اما باید گفت:
گرچه آب دریا را نتوان کشید
اما به قدر تشنگی هم باید چشید
در زیر به برخی از جملات شخصیت های علمی که درباره امام گفته اند، می پردازیم:
در حلیةالاولیاء آمده است که عبدالله بن عطاء مکّی گفته: «ما رأینا العلماء عند أحد أصغر منهم عند أبی جعفرعلیه السلام یعنی الباقر. و لقد رأیتُ الحکم بن عینیة مع جلالته و سنّه عنده کأنّه صبّی بین یدی معلّم یتعلّم منه (8)؛ ما هرگز ندیدیم که علما در محضر کسی همانند ابوجعفر یعنی امام باقرعلیه السلام آن قدر احساس کوچکی کنند، من خودم حکم بن عینیه را با آن جلالت قدری که داشت، دیدم که همانند کودکی در مقابل معلّمش قرار گرفته و از او یاد می گیرد.»
در ملاقات و پرسش و پاسخی که امام با نافع داشتند، از وی درباره خوارج و اصحاب نهروان پرسیدند. وی که از قدرت استدلال امام محمدباقرعلیه السلام سخت شگفت زده شده بود از محضر امام بیرون رفته در حالی که می گفت: «انت والله أعلم النّاس حقّاً».(9)
ابوحمزه ثمالی گوید: در آن سالی که امام محمدباقرعلیه السلام به حجّ رفت و هشام با حضرت ملاقات داشت، مردم از اطراف به سوی حضرت روانه شدند. عکرمه پرسید: «من هذا؟ علیه سیماء زهرةالعلم لاجربنّه، فلمّا مثل بین یدیه ارتعدت فرائصه واسقط فی ید أبی جعفر و قال: یابن رسول الله، لقد جلستُ مجالس کثیرة بین یدی ابن عباس و غیره فما أدرکنی ما أدرکنی آنفاً فقال له ابوجعفرعلیه السلام: ویلک یا عبید أهل الشام، انّک بین یدی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه (10)؛ این کیست؟ در چهره او علم غنچه کرده، می باید او را بیازمایم. سپس به نزد حضرت رفته تا در مقابل امام قرار گرفت لرزه بر اندامش افتاد و در برابر امام خاموش شد. سپس رو به امام کرده، گفت: ای فرزند رسول خدا! من تاکنون در مجالس زیادی در برابر ابن عباس و غیر او نشسته ام ولی آن گونه در برابر شما مضطرب شده ام در مقابل هیچ یک، وحشت و اضطراب مرا فرا نگرفت!؟
امام فرمود: وای برتو ای بنده أهل شام! تو می دانی کجا نشسته ای؟ در مقابل خاندانی هستی که خداوند اذن داده تا دیوارهای آن را بالا برند، خانه هایی که نام خدا در آن برده شود.»
یکی دیگر از شخصیت های محترمی که سال ها محضر امام باقرعلیه السلام را درک کرده و معارف بی شماری از امام کسب فیض کرده جابر جُعفی است.
درباره جابر نوشته اند که حدود پنجاه هزار حدیث در موضوعهای مختلف از آن حضرت نقل کرده است.(11)
ابن شهرآشوب می نویسد: هرگاه جابر از امام باقرعلیه السلام حدیثی نقل می کرد، می گفت: «حدّثنی وصیّ الأوصیاء و وارث علم الأنبیاء»؛ این حدیث را وصیّ اوصیاء و وارث علم پیامبران (یعنی امام محمدباقرعلیه السلام) به من گفته است.»(12)
همچنین ابن شهرآشوب می نویسد: أبرش کلبی در حالی که به امام محمدباقرعلیه السلام اشاره کرده بود، از هشام پرسید: این کیست که اهل عراق گرد او حلقه زده و سؤال می کنند؟
هشام گفت: این، پیامبر کوفه است، او گمان می کند که فرزند پیامبر خدا و باقرالعلم و مفسّر قرآن است. چیزی را از او بپرس که نمی داند.
ابرش کلبی به نزد امام آمده، گفت: ای فرزند علی! آیا تورات و انجیل و زبور و فرقان را خوانده ای؟ فرمود: آری.
گفت: پس اجازه دهید تا مسائلی در این خصوص از شما بپرسم. امام فرمود: بپرس ولی اگر قصد آگاهی و دست یافتن به مسائل را داری، بهره خواهی برد و اگر قصد اذیّت کردن داری، گمراه خواهی شد.
ابرش پس از چند پرسش و پاسخ، از جای برخاست در حالی که می گفت: حقیقتاً تو فرزند رسول خدا هستی. سپس به سوی هشام رفته، اظهار داشت: ای فرزندان بنی امیّه! ما را رها کنید چرا که این أعلم مردم زمین است به آنچه که در آسمان و زمین می باشد. این فرزند رسول خداست.(13)
از جمله کسانی که امام محمدباقرعلیه السلام را ستود و ضمن اشعاری امام را مورد مدح و ستایش خود قرار داد، مالک بن أعین بود. وی امام را مخاطب قرار داده، چنین گفت:
وقتی مردم علم قرآن را طلب کنند، تمامی قریش از عرضه چنین علمی فرو می مانند. و هنگامی که گفته شود: فرزند دختر پیامبر کجاست؟ نزد او رشته های دراز این را خواهند یافت؛ ستارگانی است که برای شبروان نورافشانی می کنند و کوه هایی است که دانش را به وسعت کوهها به ارث می برند.(14)
وی که متوفّای سال 676 ق. است؛ در باره امام محمدباقرعلیه السلام می گوید:
محمد بن الحسین القرشی الهاشمی معروف، به «باقر» از آن جهت بدین لقب ملقّب گشته که دانش را شکافته، یعنی که اصل و ریشه آن را دریافته و از رازهای آن باخبر گشته است. او تابعی گرانقدر و امامی پرهیزکار است، که بر بزرگواریش همگی اذعان دارند و از جمله معدود فقهای مدینه و بزرگان آن به شمار می رود.(15)
وی در کتاب خود به نام مطالب السّؤل می نویسد: محمد بن علی باقرعلیهما السلام همان شکافنده علم و جامع آن است که دانش گسترده او و مقام بلندش بر همگان آشکار است و گوهر زینتش آراسته است و قلبش پرصفا و کار و کردارش پیراسته است و نفسش پاک و اخلاقش منزّه و اوقاتش به طاعت خدا سپری و قدمش در مقام تقوی راسخ و پا برجاست، فضایل و نیکیها به گرد پایش نمی رسند و ویژگی های مثبت اخلاقی به او افتخار می کنند...(16)
. همان، ج 4، ص 204؛ الارشاد، مفید، ص 246.
9. مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 199.
10. همان، ص 182.
11. زندگی دوازده امام، ج 2، ص 214.
12. مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 180.
13. بحارالانوار، ج 46، ص 355.
14. زندگی دوازده امام، ج 2، ص 204.
15 و 16. همان، ص 205.