ای شده چون سنگ سیاهی صبور
پیش دروغ همه لبخندها
بسته چو تاریکی جاویدگر
خانه به روی همه سوگندها
من ز تو باور نکنم، این تویی؟
دوش چه دیدی، چه شنیدی، به خواب؟
بر تو، دلا! فرخ و فرخنده باد
دولت این لرزش و این اضطراب
زندهتر از این تپش گرم تو
عشق ندیده ست و نبیند دگر
پاکتر از آه تو پروانهای
بر گل یادی ننشیند دگر
[ یکشنبه 1390/03/22 ] [ 14:32 ] [ محمد مرفه ]